سخنی از عالم دگر
رمضان، ماه خدا و بهار تهذیب اخلاق
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ … وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ …. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ. (صدق الله العظيم).
صمت و جوع و مهر و عزلت و ذكر بدوام نا تمامان جهان را کند این پنج تمام
بحث لازم
دربارۀ فواید و منافع بهداشتی، اجتماعی روزه سخن بسیار گفته شده است ولی دربارۀ ارزش معنوی و روحی آن بحث زیادی نشده و یا از محیطهای خاصی تجاوز نکرده است و شاید علت این امر این بوده که مبلغين ما خواستهاند برای تقريب اذهان مردم، بیشتر به شرح خواص آن از نقطه نظر بهداشتی و اجتماعی و اقتصادی بپردازند.
و به هر صورت ما فعلاً تا آنجا که امکانات و صفحات مجله اجازه میدهد، با عنوان ساختن شعر: «صمت و جوع…» که مضمون آن مأخوذ از اخبار وارده در پیرامون این پنج اصل حیاتی است. نخست دربارۀ جوع «روزه» و بعد در پیرامون چهار اصل دیگر، به طور اجمال بحث خواهیم کرد و امیدواریم مورد توجه آنهایی قرار گیرد که در دستورات اسلام بیشتر و قبل از همه حقیقت را میجویند نه منافع مادی محض!…
روزه، عامل اصلی تکامل انسان
خلقت انسان برای استفاده از لذات مادی نیست و از نقطه نظر طرز فکر اسلام، مادیات به طور کلی، جز از لحاظ آليت و طریقیت ارزش دیگری نمیتواند داشته باشد و به هیچ وجه هیچ نتیجۀ مادی در مکتب اسلام «هدف زندگی» شمرده نشده است.
اگر انسان تنها برای این خلق میشد که در دنیا خوش باشد! و از لذات مادی استفاده کند، برای افراد متفکر قابل قبول نبود که این امر، امری عقلایی باشد، تا چه رسد به شناسایی مبدأ خلقت حکیم که برتر از خيال و قياس و وهم میباشد.
پس انسان، این موجود نشناختهای که نمونۀ کامل خلقت و مظهر کمال تمام مخلوقات کرۀ زمین بوده و به اصطلاح اشرف مخلوقات و خلیفۀ خدایی است، برای یك هدف بسیار عالی و زندگانی جاودانه و برای ارتقاء و نیل به درجۀ کمال حقیقی خلق شده که قرآن مجید آن را در یک جملۀ کوتاه و عمیقی اینطور بیان میکند: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» که در تفاسير به «ليعرفون» تفسیر شده است.
پس انسان برای شناخت حقیقت هستی خلق شده، نه برای استفاده از امور مادی و يك زندگی موهوم و غير ابدی. برای همین منظور انبیاء و سفرای فراوانی از جانب خدا مبعوث شدهاند که بشریت را از گرداب جهل و ظلمت مادیت نجات دهند.
و به عبارت دیگر: تکامل انسان وقتی به مرحلۀ عمل و تحقق میرسد که انسان در مکتبهای آسمانی تربیت و پرورش یابد و اگر يك راهنمای خدایی نباشد مسلماً انسانها از انسانیت چیزی جز «نام» نخواهند داشت.
عالیترین و جامعترین مکتب آسمانی و ارشادی که از بدو خلقت تا به امروز و از امروز تا روز رستاخیز به وجود آمده است. مکتب جهانی اسلام است که استفادۀ مشروع از مادیات را هم بر خلاف مكتبهای تربیتی رُهبانپرور و قسيسساز، آزاد کرده و فرموده است :« قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ » (سورۀ اعراف، آیۀ ۳۲).
و در جای دیگر فرموده است: «مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى». (سوره طه آیه ۱ و ۲ و ۳).
شواهد ما برای اثبات این موضوع در قرآن مجید و اخبار و سيرۀ رسول الله و ائمۀ هدی(ع) زیاد است که برای رعایت اختصار از نقل آن صرف نظر میشود.
فلسفۀ روزۀ ماه رمضان
فلسفۀ وجوب روزۀ ماه رمضان، قبل از همۀ فوائد متصوره، که البته ما منکر نیستیم که آنها هم مورد توجه شارع اسلام بودهاند، در مرحلۀ اول برای این بوده که در عرض یک ماه انسان را از حضیض مادیت و کثافات و آلايشهای مادی حاصلۀ یازده ماه در عرض سال پاك ساخته و با محدود ساختن شهوترانیهای مشروع (خوردن و آشامیدن …) و با کنترل خواستهای نفسانی انسان سرکش، او را متوجه عالم دیگری، بالاتر از عالم ماده که حتی تصور کیفیت آن برای ما مردم مادی مشکل است، بسازد و دریچهای از جهان روح دنیای معرفت و حقیقت را به روی او بگشاید.
از اساسیترین و نزدیکترین راههای تکامل انسان، تهی بودن شکم و معده و عاری شدن سلولها از آلايش مادی است و دربارۀ همین موضوع وارد شده است که «جوف ترنی» شکم تهی دار تا مرا ببینی! و در حديث ليلةالمعراج است که «یا أَحْمَدُ! لَوْ ذُقْتَ حَلاوَةَ الجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الخَلْوَةِ وَ ما وَرِثُوا مِنْها! قالَ: یا رَبِّ! ما میراثُ الجُوعِ؟ قالَ: أَلْحِکْمَةُ، وَ حِفْظُ القَلْبِ، وَ التَّقَرُّبُ إِلَىَّ، وَ الحُزْنُ الدّائِمُ، وَ خِفَّةُ المَؤُونَةِ بَیْنَ النّاسِ، وَ قوْلُ الحَقِّ، وَ لا یُبالی عاشَ بِیُسْر أمْ بِعُسْر. یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْرى بِأَىِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ العَبْدُ إِلَىَّ؟ قالَ: لا، یا رَبِّ! قالَ: إِذا کانَ جائِعاً أَوْ ساجِداً».[1]
یعنی اگر از آثار شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت با خدا چشیده بودی؟ گفت یا رب! میراث و آثار گرسنگی چیست؟!
فرمود حکمت و حفظ قلب و نزدیکی به من و حزن دائمی (مقصود مقام خاصی است) …
یا احمد میدانی که در چه وقتی بندگان من به من نزديك ميشوند؟! در وقتی که گرسنه و یا در سجده باشند.
و البته اخبار دراینباره به اندازهایست که نقل آنها برای ما امکانپذیر نیست. ولی دو سه روایت از اميرالمؤمنين على(ع) به مناسبت موضوع نقل میکنیم.
قال: «صيام أيّام البيض من كلّ شهر يرفع الدّرجات و يعظّم المثوبات» روز ایام بیض (۱۳ و 14 و 15) هر ماه موجب رفعت درجات و بزرگی اجرها میشود.
«صوم النّفس عن لذّات الدّنيا أنفع الصّيام» خودداری نفس از لذتهای دنیا بهترین صومهاست.
«صيام القلب عن الفكر فى الآثام أفضل من صيام البطن عن الطّعام»
خودداری قلب از فكر در گناهها، بهتر است از پرهیز مرد از طعام…
شیخ سعدی دراینباره گوید:
اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی، به علت آن که پری از طعام تا بینی
مبارزه با هوی و علائق مادی
در کتب اخبار و احادیث و ادعيۀ مأثوره و مباحث عرفانی و حکمت عملی، شرط اساسی نیل به مقامات عالیه و تکامل انسان را مخالفت با هوا و هوس و آزادی و دل نبستن به علایق مادی میدانند. قرآن مجید دراینباره میفرماید: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى».
حضرت رسول مجاهده با نفس را «جهاد اکبر» معرفی میکند و على(ع) میفرماید: «جِهادُ الهوى ثَمَنُ الجَنّةِ». جنگ با هوا و هوس بهای بهشت است و باز میفرماید: « جَاهِدْ شَهْوَتَكَ وَ غَالِبْ غَضَبَكَ وَ خَالِفْ سُوءَ عَادَتِكَ تَزْكُ نَفْسُكَ وَ يَكْمُلْ عَقْلُكَ وَ تَسْتَكْمِلْ ثَوَابَ رَبِّك».[2] با شهوت و خواهش نفست مبارزه کن. بر خشمت چیره شو و بر خلاف خوی زشتت باش تا نفست را پاکیزه کنی و عقلت را کامل نمایی و از پروردگارت ثواب و بهرۀ کاملی ببری.
شیخالرئیس ابنسینا دراینباره میگوید:
اذا شئت أن تحيي فمت عن علائق من الحس خمس ثم عن مدركاتها
و قابل بوجه النفس مرآت عقلها و ذاك حياة النفس بعد مماتها
آنهایی که در این وادی قدم زدهاند و به اصطلاح تجربه آزمایش کردهاند، میگویند که اگر انسان بتواند از تعلقات و قیودات مادی رهایی یافته و احکام اسلام را مو به مو عمل کند، به مقامی میرسد که تعریف حالات خوش آن را نه زبان میتواند بیان کند و نه قلم قدرت شرح دارد. مرحوم ملاحسن فیض کاشانی فقیه و عارف معروف این عالم را چنین توصیف میکند.
علم رسمی از کجا، عرفان از کجا؟ دانش فکری کجا، وجدان کجا؟
عشق را با عقل نسبت کی توان شاه فرمانده كجا دربان كجا
دوست را داد آن نشان، دید این عیان در حقیقت این کجا و آن کجا
کی دل بیعشق بیند روی دوست قطره خون از کجا عمان كجا
درد ما را عشق درمان میکند عشق نبود ، درد را درمان کجا
عشق این را این و آن را آن کند گر نباشد عشق این و آن کجا
هم سرما عشق و هم سامان ما عشق اگر نبود سر و سامان کجا
عشق خانمان هر بیخانمان فيض را بی عشق، خانمان کجا
فيض بعد راه این راه را در ضمن يك رباعی به ما نشان میدهد:
از نور نبی واقف این راه شدم وز مهر على عارف الله شدم
چون پیروی نبی و آلش کردم ز اسرار و حقایق همه آگاه شدم
پس تنها راه برای معرفت حق، راهی است که رسول خدا و ائمۀ هدی(ص) به ما نشان دادند و چنانکه گفتیم یکی از ارکان مهم آن، روزۀ ماه رمضان است. زیرا بسیار بدیهی است که اراده و نفس سرکش را جز روزه تحت اختیار عقل نمیآورد و این روزه است که جبراً عنان نفس و هوی و هوس را میکشد و از طغیان باز میدارد. این است راهی که مكتب جهانی ما برای تکامل انسان و معرفت نفس نشان داده است و اکنون بهار آن فرا رسیده است. بکوشیم تا فرصت از دست نرفته. بکوشیم در این بهار اکسیری به دست بیاوریم که در عرض ۱۱ ماه دیگر ما را شاداب و زنده نگه دارد. و بکوشیم که نفس خود را همیشه بهار کنیم و نگذاریم که دورۀ بهار ما، زود تبدیل به دورۀ خزان شود.
و برای این موضوع مهم هم باز به ما راهها نشان دادهاند که بهترین آنها شبزندهداری است. خصوصاً در ماه مبارك رمضان (که انشاءالله مفصلاً دربارۀ آن بحث خواهد شد). آری شبزندهداری توأم با ناله و دعا … دعاهای مأثوره … دعاهایی که ائمۀ ما که ارتباط تامی با عالم دیگر داشتند، گفتهاند. ما هم همزبان آنها بشویم و بگوییم: «از ابن عباس روایت شده که حضرت رسول صلی الله عليه و آله و سلم روز ۱۸ ماه رمضان اینطور دعا میکرد»:
«اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین»
و در مناجات خمسة عشر، ( آخر مناجات المریدین ) چنین بخوانیم:« وَ لَکَ لا لِسِوَاکَ سَهَرِی وَ سُهَادِی وَ لِقَاؤُکَ قُرَّةُ عَیْنِی وَ وَصْلُکَ مُنَى نَفْسِی، وَ إِلَیْکَ شَوْقِی وَ فِی مَحَبَّتِکَ وَلَهِی وَ إِلَى هَوَاکَ صَبَابَتِی وَ رِضَاکَ بُغْیَتِی وَ رُؤْیَتُکَ حَاجَتِی وَ جِوَارُکَ طَلَبِی وَ قُرْبُکَ غَایَةُ سُؤْلِی وَ فِی مُنَاجَاتِکَ رَوْحِی وَ رَاحَتِی وَ عِنْدَکَ دَوَاءُ عِلَّتِی وَ شِفَاءُ غُلَّتِی وَ بَرْدُ لَوْعَتِی وَ کَشْفُ کُرْبَتِی فَکُنْ أَنِیسِی فِی وَحْشَتِی وَ مُقِیلَ عَثْرَتِی وَ غَافِرَ زَلَّتِی وَ قَابِلَ تَوْبَتِی وَ مُجِیبَ دَعْوَتِی وَ وَلِیَّ عِصْمَتِی وَ مُغْنِیَ فَاقَتِی وَ لا تَقْطَعْنِی عَنْکَ وَ لا تُبْعِدْنِی مِنْکَ یَا نَعِیمِی وَ جَنَّتِی وَ یَا دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».
و در «مناجات العارفين» همچنين:
«اِلـهي فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذينَ تَرَسَّخَتْ اَشْجارُ الشَّوْقِ اِلَيْكَ في حَدائِقِ صُدُورِهِمْ . . . قَدْ كُشِفَ الْغِطاءُ عَنْ اَبْصارِهِمْ، وَانْجَلَتْ ظُلْمَةُ الرَّيْبِ عَنْ عَقائِدِهِمْ . . . وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ اِلى مَحْبُوبِهِمْ اَعْيُنُهُمْ»
گذشته از این مسئلۀ مهم حیاتی، ماه رمضان درسهای زیادی از جمله درس… (ادامه این مقاله در منبع مورد استفاده موجود نیست.)
//پایان متن
[1] ارشاد القلوب دیلمی، چاپ محمدی صفحه ۳۳۱
[2] رجوع شود به «غررالحکم و دررالكلم فصل26 حرف ج، صفحه ۳۷۱.
//پایان متن
مجلۀ مجموعۀ حکمت، سال سوم، شمارۀ دوم (دورۀ جدید)، صص 5 تا 10
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.