شب یکشنبه ۱۲ خرداد
ولادت پیشوای بزرگ مسلمین و امام امامان اميرالمؤمنين عليبن ابيطالب عليهالسلام را به عموم مسلمانها تبريك ميگويم.
بعضی از شنوندگان محترم لابد در خاطر دارند که قسمتی از گفتارهای گذشته ما درباره معنای تربیت و محیط تربیتی بود. به همین مناسبت اصول قوا و غرایزی که تشکیلدهنده حقیقت انسان است شرح دادم. بعد از آن هدف تربیت قرآن را که رشد و انتظام قوای معنوی است، بیان کردم و آیه ۱۷۷ سورۀ بقره را که آیه برّ نامیده میشود شاهد آوردم و در نتیجه عرض کردم معنای کمال انسان کمال تمام مبادی و قوایی است که در انسان وجود دارد.
اگر روحیه و شخصیت عموم نوابغ جهان را رسیدگی کنیم معلوم میشود که فوقالعادگی و نبوغشان از ناحيه يك يا چند مبدأ از مبادی معنوی بوده و در قسمتهای دیگر مانند عموم مردم و بسا ضعیفتر بودهاند و مردان کامل تماممعنا معالأسف در عالم انگشتشمارند.
امیرالمؤمنین از آن مردانی است که انسان به هر جهت و ناحیه روحی او چون دقت میکند مینگرد تمام قدرت و نبوغ و نیرو است. با آن همه دشمنان که تمام افکار و اعمال و رفتار آن حضرت را تحت نظر گرفته بودند تا شاید نقطه ضعفی در او پیدا کنند و برای دشمنی خود دستاویز و مدرکی داشته باشند، مأیوس شدند و تاریخ دنیا آنها را رسوا کرد. امروز در تمام نقاط زمین هر کس نام و شخصیت اميرالمؤمنين را شنیده از صمیم قلب او را دوست دارد. چه میتوان گفت؟! دربارۀ شخصیت کسی که تا امروز مردمانی او را به نام و عنوان خدایی پرستش میکنند! مردمی که به طور مسلم دیوانه نیستند و مانند دیگران عقل و شعور دارند، روی همین زمین و زیر همین آسمان زندگی میکنند.
چون امیرالمؤمنین دارای چنین شخصیت جامع و کاملی بود، پیغمبر اکرم صلی الله عليه و آله او را امام و یعسوب و میزان نامید، یعنی پیشوای خلق و میزان کامل انسانیت.
امروز بیشتر مسلمانان دنیا به واسطه دور شدن از سرچشمه دین و تأثير عادات و اوهام ملل مختلف در افکار و عقاید آنها، هدف دین را از دست دادهاند. به این جهت دسته دسته شده و هر دسته برای دین مفهومی قائلند و به واسطه تفرق زیردست و زبون دیگران شدهاند. چرا باید چنین باشد؟! با آنکه قرآن و روش پیغمبر اکرم محفوظ و باقی است و شاخصی مانند علی دارند. اگر مسلمانها در میان این امواج فتنه و طوفانهای افکار و عقاید مختلف به نقشه قرآن و روش رسول و عقربه حساس قطبنمای حق، یعنی شخصیت امیرالمؤمنین که نمونه جامع و کامل تربیت اسلام است نظر داشته باشند، هدف دین را گم نمیکنند و مجد و عظمت خودرا میتوانند تجدید نمایند و از پراکندگی نجات یابند. منطق و روش و تاریخ اوليای اسلام در میان مسلمانان همواره روشن و زنده است آنقدر که از جزئیات زندگانی این بزرگان آشنا هستند، از تاریخ گذشتگان و پدران خود مطلع نیستند. منطق و روش بزرگان اسلام گرانبهاترین ذخایر معنویست که در دسترس عموم مسلمین قرار گرفته. ما فقط باید همت گماریم تا از این ذخایر استفاده کنیم. یکی از این ذخيرهها پس از قرآن کتاب نهجالبلاغه است. مقتضی میدانم برای شنوندگان محترم، بعضی از قسمتهای مقدمهای که این ناچیز بر ترجمه و شرح این کتاب مقدس نوشتهام، به مناسبت امشب بخوانم : مطالعه دقیق نهجالبلاغه در برابر چشم و خیال خواننده تربیت کامل اسلام را متمثل مینماید، در هر صفحه آن نوعی از منطق اميرالمؤمنين را مینگرد که مربوط به تربیت یك قسم از قوای انسانی و تقویت بنیه فضایل معنوی است و به مناسبت منطق و سخن در هر قسمت این کتاب، آن حضرت با روحیه و لباس و محيط خاصی در نظر جلوه مینماید که شاید شخص بیاطلاع از شخصیت علی علیهالسلام درباره وحدت گوینده دچار شك گردد!
گاهی امیرالمؤمنين با قیافه روشن و چشمان درخشان وجهه نورانی و جامه کرباسین و ردای ساده و عمامه كوچك در نظر نمایان می شود، که بالای منبر جامع کوفه قرار گرفته و انبوه مردم در فضای مسجد تمام چشم به آن حضرت دوختهاند و گردنها کشیده تا سخنانی که از زبان آن حضرت با جملههای بلیغ و کلمات موزون و تعبیرات قوی جاری است، چون آهنربا جذب نمایند و در صفحات ذهن خود بسپارند و در اوراق خود یادداشت کنند. گویی بین روح سخنور و افكار شنوندگان محیط مغناطیسی بوجود آمده، حلقههای موج سخن با حساسترین نقاط ذهن شنوندگان مربوط گشته و آنها را با فکر بلندپرواز گوینده پیوند داده و ارواح آنها را از محوطه مکان مسجد و کوفه و کره زمین هزارها فرسخ بالا برده و میلیونها سال سلسله زمان را به هم پیچیده و همه را به نظر و تماشای آغاز خلقت زمین و آسمانها وادار کرده و هندسه اول نظامات و ادوار تکوینی جهان را تحت نظرشان قرار داده، گویا مستمعین در آن حال خود را با قوا و ملائکه و کارگران جهان همفکر و همراه می بینند!
در بعضی از قطعههای سخنان آن حضرت چون دقت نمایید آن امام و خلیفه بزرگ را گویا مینگرید که بالای منبر ایستاده و روی پیراهن کمربندی از ليف خرما بر میان بسته و غلاف شمشیری به پهلو آويخته و بر شمشیر برهنه تکیه داده، رنگش برافروخته چشمانش میدرخشد، اندامش میلرزد، عبا از یک طرف شانههایش پایین افتاده، به دست دیگر نامهای که از والی سرحدی رسیده برای فرماندهها و سربازان خود میخواند: که دسته های غارتگر دشمن در استحكامات سرحدی رخنه کردهاند و شهرها را غارت نمودهاند و از زنان ذمی و مسلمان زیور و لباس ربودهاند. به این جهت آنها را به جهاد با دشمن برمیانگيزد و از سستی نکوهششان میکند. مبدأ حماسی و اصل مقاومت را که در بعضی از مردم کوفه به واسطه تنپروری ضعیف گردیده با سخنانی آتشین تقویت مینماید.
در بعضی دیگر از سخنان آن حضرت که تأمل کنید اميرالمؤمنين را در پرده تاريك شب مینگرید که ارکان طبیعت آرام گرفته، مردم یکسره به خواب فرو رفتهاند. تمام حيوانات حتى حشرات از سر و صدا افتادهاند. فقط گاهی صدای موج رود فرات و سر شاخههای نخلستان که با نسیم همرازند شنیده میشود. در آن تاریکی و سکوت مطلق فقط قلب عالم ودیدۀ اختران و چشمان علی بیدار است. خلال درختان یا جامع کوفه شبحی از او دیده میشود که رو به آسمان ایستاده از یک طرف در اندیشه راههای پرپیچ و خم مراحلی است که در مسیر انسان میباشد، از طرف دیگر متوجه سنگینی مسئولیت سرپرستی و زمامداری است. اشکش پیاپی میریزد و سینهاش مانند ديگ میجوشد و رازهایی با خداوند جهان دارد. کلماتی با دود سینه از زبانش جاری است. بسا در همان دل شب با یاران همراز خود نشسته و در به روی اغیار بسته، اسرار سلوك و سير نفس و مواقع راه انسان را مو به مو بیان مینماید و مردم را برحسب اخلاق و اوصاف به دستههایی تقسیم میکند و عواقب و پایان کار هر دسته را روشن مینماید.
در صفحاتی از این کتاب، میدانهای جنگهای جمل و صفین و خوارج منعکس است. امیرالمؤمنين را مشاهده میکنید که لباس جنگ در بر کرده و بر اسبی چابك برنشسته و شمشیری چون شعله آتش در دست دارد. اطراف و دامنههای جبهه را با سرعت بازدید میکند و صفوف را میآراید و فرماندههای کل و جزء را معین مینماید و وظیفه هر يك را گوشزد میکند و دستههای قلب و جناح و ساقه و پشت جبهه را به مراکز خود میگمارد. آنگاه بالای تپهای مشرف بر همه لشگریان نمایان میشود و به تمام قامت بالای اسب میایستد و شمشیر را بالا میبرد. همه لشگریان آرام، گوش به فرمان آن فرمانده بزرگ و چشم به حرکت شمشیرش دارند. آنگاه کلماتی چون بانگ رعد ولی شمرده به گوش همه میرسد: توجه به پشت جبهه و آخرین دسته دشمن و هدف آن خیمه بلند برافراشته! سواره نظام نیزه پهلوی گوش اسب بخواباند! پیاده نظام قدم بر زمین استوار دارد! دندانها را به هم محکم بفشارید! جمجمه را بخدا بسپارید! یاری را فقط از خداوند بطلبيد! هنگام گرمشدن تنور جنگ غوغا نکنید! گوش به فرمان فرماندهان و چشم به جنبش پرچمها و دیده به دیدهبانی خدا داشته باشید!
برای بیان نمونهای از شخصیت امیرالمؤمنین این قسمت را نقل کردم تا مسلمانان متوجه شوند که امیرالمؤمنین نماینده کامل هر فضيلت است و ما آن وقت پیرو او هستیم که در اعمال و اخلاق و افکار از آن امام بزرگ پیروی نماییم.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته. روح مقدس اميرالمؤمنین علی پشتیبان مسلمانان باشد.
//پایان متن
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad