قرآن، محور و وحدت مسلمین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ».
…متفرق بودید و جمع شدید به برکت خدا. نعمت خدا اینگونه است. شاید که شما پند گیرید.
« وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
امروز فلسطین به منزلۀ رأس به درد آمدۀ پیکر اسلام است
به منزل من خوش آمدید. این تبریک که عرض کردم برادران مسلمان ما، نمایندگان کشورهای عزیز اسلامی، تبریک عادی نیست. در خانۀ خودتان، در شهر خودتان هستید. تا چند ماه پیش این خانه و این شهر و این کشور، نه مال ما بود و نه مال شما بود. خانۀ امپریالیزم بود و اعوان و انصارش و صهیونیسم. ما هیچوقت جرأت نداشتیم با یکی از سفرای اسلامی از نزدیک تماس بگیریم. اگر هم غیر مستقیم تماس میگرفتیم. هر ساعت و لحظه و هر شب و نیمهشب منتظر هجوم دستگاه امنیتی بودیم و از این جهت امروز بحمدالله به راستی شما برادران در خانۀ خودتان و کشور خودتان هستید.
اسلام مرز ندارد. مرز اسلام مرز عقيده است، مرز توحید است. این مرزهای مصنوعی از طرف کسانی تهیه شده و کشیده شده که اسلام را تجزیه کردند.
مؤمنان در روابط خود مثل اعضای مختلف یک بدن هستند. (…)[1] این پیکرهای مورد نظر قرآن و اسلام است که دین ما و قرآن ما میخواست در هر جا، هرنقطهای اگر دردی پیش آید، همۀ مسلمانان هوشیار و بیدار باشند. مثل یک نقطۀ بدن که همینقدر به آن آسیب رسید، همۀ بدن نظیر یک واحد، عقل و گوش و چشم، متوجه به آن نقطه بشود. که آن بشود رأس هرکجا درد باشد، همۀ توجهات آنجاست و رأس است.
امروز فلسطين رأس است، دائم شاکی است و ناله میکند. یا اریتره رأس است. تمام هوش و تدبیر و نیروی ما همه باید متوجه نقاط درد باشد. اما متأسفانه این پیکر از بین رفته است. درد میآید و فریاد بلند است، اما دیگران راحت هستند. همه باید از نظر ما و از این بیان پیامبر عظیم، رأس باشند. یعنی قوای ما، تدبیر ما، نیروی ما، متوجه به این نقطههای درد باشند.
امیدواریم که این نهضت ایران، نهضت مستضعفین (همانطور که سفرای محترم خبر دارند، امام دستور تشکیل جمعیت مستضعفین را داده است، همۀ ما مستضعف هستیم، نه تنها آنها که از نظر مادی محروم هستند) هوشیار و بیدار شوند و مانند یک بدن عمل کنند.
شاید برخی از برادران مسلمان که دور از فلسطین هستند تصور کنند که خطر از آنها دور است. اما این خطر نزدیک است. سرافکندگی مسلمانان است. همین که یک گروه آواره دارند با مسلمانان ما این جور رفتار میکنند. همین که مسجدالاقصی در دست صهیونیسم است، مسجدی که معراج بوده، مرکز تنفس توحید بوده، امروز مرکز دود و آتش و کشتار است. نباید ما مسلمانها توجه کنیم که در استضعاف هستیم. در بین اعراب یا آفریقا یا در اندونزی! هر روز در یک نقطه از جهان اسلام شاهد گرفتار شدن مسلمانان در چنگال عدهای طاغی هستیم.
زندگی تجملی راه نفوذ اجانب در میان مسلمین است
میخواستم از یک افطاری مختصر که به برادران هیأت دولت دادهام، استفاده کنم. مثل اینکه باید خلاصه کنم، همه گرفتارند. این افطاری که ملاحظه میکنید، همۀ برادران دور هم هستیم، نخست وزیر، وزراء، سفراء. بدون تبعیض، این باید یک نمونه باشد اگر نه کامل، برای زندگی اسلامی.
«کان رسولالله یجلس الارض» تا مساکین غذا میخورد، در ردیف دیگری بر مرکب سوار میشد. ساده بود. (مجلس او) صدر و ذیل نداشت. نمایندگان خارجی روم و ایران او را نمیشناختند. برای قصرنشینان بیاهمیت بود. این سادگی بود که با حقانیتش، آن را پیش برد. برای ما مسلمانها راه نفوذ اجانب همین زندگی تجملی و دور نگه داشتن مردم از هم و زندگی مصرفی بوده است.
ما مسلمانها باید متوجه این مسئله باشیم. یکی از راههای نفوذ استعمار و عوامل خارج، زندگی تجملی و دور نگهداشتن اقشار یک مملکت (از یکدیگر و بدبین کردن آنان نسبت به هم) و باز کردن راههای مصرف به روی مردم است. شاید بعضی از سفرای رفقایمان پذیراییهای اشرافی و مجلل آریامهری را دیدهاند و حالا اینجور روی زمین نشستهاند، ناراحت باشند. ولی این ناراحتی و اینجور با محبت باهم نشستن سیاست اسلام است. سیاست اسلام، محبت است. صداقت است. نه رفتارهای دیپلماتیک. این دیپلماسی واقعی است، نه آن تظاهرات! زندگی ما مسلمانها باید بر این روال باشد.
استفاده از تاریخ میلادی در کشورهای اسلامی مایۀ سرافکندگیست!
(مسئلۀ دیگری که میخواهم مطرح کنم) و یکی از چیزهایی که واقعاً برای ما مسلمين خجلتآور است، تاریخ است. چرا کشورهای اسلامی تاریخ میلادی را به کار میبرند؟ چرا تاریخ هجرت را به کار نمیبرند؟ این تاریخ انقلاب است. هجرت پیامبر از مکه به مدینه. اولین انقلابی بود که هنوز موجش در دنیا دارد جلو میرود. نباید آن را فراموش کنیم. چرا ؟
نامهای از یک کشور اسلامی با تاریخ میلادی میآید که من به زحمت آن را با تاریخ هجری باید تطبیق کنم. باید شما آن را اصلاح کنید.
امیدواریم این مسئله را همۀ کشورهای اسلامی متوجه باشند. اگر هم میخواهند تاریخ میلادی داشته باشند، بین خودشان باشد. همانطور که در بعضی از کنفرانسهای اسلامی که سی سال پیش من شرکت میکردم، این مسئله مطرح بود. متأسفانه ترتیب اثر داده نشد.
زبان رسمی بینالمللی کشورهای اسلامی باید عربی باشد
دوم اینکه، زبان رسمی ما مسلمانها باید زبان عربی باشد. و این ننگ است که در بین کشورهای اسلامی. ۹۰ درصد انگلیسی میدانند و ۱۰ درصد هم عربی نمیدانند و ما مجبوریم برای مسلمانها استدلال کنیم که فارسی ما زبان دوم اسلام است. ولی اگر بخواهیم با هم حرف بزنیم، به زبان انگلیسی ترجمه میکنیم، که صحبتهایمان به انگلیسی باشد. در روابط اقتصادی و علمی ممکن است به انگلیسی نیاز داشته باشیم. اما انگلیسیها آن را بر ما تحمیل کردهاند.
تدریس قرآن در تمام مراحل تحصیلی لازم است
سوم: در تمام مدارس ما، از ابتدایی تا دانشگاهها، باید قرآن و هدفهای قرآن، نه قرائت قرآن برای ثواب، در تمام کشورهای اسلامی به طور رسمی درس داده شود، تا اسلام واقعی روشن شود. یک خدا، یک کتاب، یک قبله، یک رسول، چگونه توی سرهم میزنیم. و آنوقت ببینید، بیش از آنکه استعمار توی سر ما بزند، ما توی سر همدیگر زدیم و خودمان را ذلیل کردیم، یعنی به دست خودمان، به اسم شیعه، سنی، مذاهب، فارس، عرب، ترک، ما را به این روز نشاندند. مسئلۀ تعلیم زبان قرآن لازم است.
نهضت ما هم اساسش از همین جا بوده است. غرب نمیتواند تحلیل کند که چگونه مردمی با مشت، نه شاه، بلکه آمریکا و صهیونیسم، را از پا درآوردند. همین افکار اسلامی بود. همین رفقای ما بودند. همین مهندس بازرگان بود. اینها همه کار کردند. امام، حسن ختام بود. شما مسلمانها هم چارهای جز این ندارید.
رسول خدا فرمود: اگر وقتی با فتنهها روبرو شدید بر شما باد قرآن. امروز هم این فتنهها، این تحریکها و جداییهای پیشبینیشدۀ رسول خدا (پیش آمده است که باید چنگ بزنید به قرآن، به این کتاب عمیق آسمانی. این کتابی که مسائلش تمام شدنی نیست.
دولتهای اسلامی در برابر تبلیغات دشمنان از ما دفاع کنند
دیگر آنکه ما از همۀ دولتهای اسلامی، ما و رهبرمان، انتظار داریم که در برابر این تبلیغات عظیم غربی، به خصوص در این چند روزه، که به ما اطلاع دادند از طرف صهیونیستها، از طرف استعمار غربی و عوامل آنها علیه ما شروع شده، از ما دفاع کنند. از حیثیت اسلامی ما، لااقل با جرایدشان و با زبانشان از ما دفاع کنند. ما بیش از این انتظاری نداریم. دفاع از ما، دفاع از تمام کشورهای اسلامی است، از تمام دنیای اسلام دفاع کنید. نهضت ما نهضت اسلامی است و برای همۀ مسلمین دنیا است.
و ما انتظار داریم که در هر جای دنیا که هستند، حقایق را آنطور که هست افشا بکنند و این تبلیغاتی که علیه ما شروع شده، خصوصاً ملاحظه میکنید که بعد از روز قدس و تظاهرات بزرگ آن روز، این تبلیغات بیشتر و فتنهها در کردستان و جاهای دیگر شدیدتر شده است. برای دوستان ما نباید مخفی باشد که منشأ اینها کجاست و چه دارند میکنند.
امیدواریم که شما برادران، به کشورهای خودتان و کشورها و امت اسلامی در هرجا هستند، مسائل ایران را منعکس کنید و در دفاع از این حملههایی که به ما میشود خود را به دفاع از ما که دفاع از همۀ مسلمین و مستضعفین است، موظف بدانید. خداوندا، اختلافها، نقارها را از بین مسلمین ریشهکن کن. همۀ ما را یک امت واحد در برابر دشمن بگردان!…
پایان متن//
[1] ظاهراً در اینجا اشاره به این حدیث است که : اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ إِنِ اِشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ…
کتاب وحدت و آزادی، مجموعۀ پنج سخنرانی از ابوذر زمان و مفسر بزرگ قرآن آیتالله سید محمود طالقانی، بنیاد فرهنگی آیتالله طالقانی با همکاری شرکت انتشار، مهرماه 1361، صص 95 تا 103.
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.