شب یکشنبه شانزدهم فروردین
مانند امروز بنا به گفتۀ بیشتر علمای حدیث روز وفات یگانه دختر و یادگار پیغمبر گرامی اسلام میباشد. در هزار و سیصد و پنجاه و شش سال پیش در چنین روزی بانوی بزرگ اسلام فاطمۀ زهرا سلام الله علیها که از مؤسسین دین مقدس اسلام است چشم از جهان پوشیده و تا امروز مسلمانان به یاد وی میباشند و خواهند بود. هر طبقه و نسلی از صدر اول تا حال، اخلاق و اعمال و گفتار او را به گوش نسل آینده خود رسانده و میرسانند. به این جهت بیشتر مسلمانان آن قدر که به زندگانی و اخلاق و گفتههای این خاندان روشن میباشند، از زندگانی و اخلاق پدران و مادران گذشتۀ خود اطلاع ندارند. چون سخنان و اعمال و اخلاق اینها حق بوده و حق، خواه نخواه باید در عالم بماند. چون عالم هم حق است. آنچه محو شدنی و از میان رفتنی است، باطل است و آنچه چند روزی جلوه دارد و سپس به دست روزگار از میان میرود و در پردۀ تاريك زمان به هم پیچیده میشود، مقام و مال و جاه و گفتههای باطل است که مانند کف روی سیل هنوز جمع و نمایان نشده به حرکت زمان پراکنده میشود. اما آنچه حقیقت و نافع است باقی میماند.
احوال و آداب خاندان پیغمبر اسلام باید در دنیا زنده و باقی باشد. زیرا که افراد این خانواده نمونۀ مرد و زن و کوچک و بزرگ كامل انسان میباشند. نام و فضائل اینها باقی است تا معنای کمال و فضيلت انسان اشتباه نشود و میزان کمال همیشه در برابر چشم انسان باشد.
اسلام هر حقیقت جوهری و ثابتی را آنطوری که باید باشد و خدای خالق آن خواسته نشان داد، چنانکه معنای خدا پرستی و فداکاری و تقوی و سرپرستی و جامعه رشید را هم فهماند و هم نمونههای کامل از آن به جهان نشان داد، معنای قابلیت و کمال را هم در جنس زن فهماند و نمونههای تاریخی از این جنس تربیت نمود.
پس از آنکه مدتها ملل دنیا تمام حقوق حتى حق عبادت را مختص به مرد میدانستند و زن را متاع زندگانی میپنداشتند، قرآن مرد و زن را در یک قسم مهم از دستورات و حقوق شريك قرار داد و هر دو را با هم مخاطب ساخت. یعنی زنها را هم به کمالات معنوی دعوت نمود و قابل هر پایه بلندی معرفی کرد. حقوق و حدود اختصاصی هم به حسب وضع ساختمان مزاجی و مغزی هر يك از این دو جنس مقرر نمود.
رفتار پیغمبر اکرم (ص) با فاطمۀ زهرا (ع) به عرب و همۀ ملل نشان داد که زن چون دارای فضيلت تقوی و علم باشد شایسته هر نوع احترام است. پیغمبر اکرم (ص) برای احترام فاطمه از جابر میخواست و او را پهلوی خود جای میداد و بر او سلام مینمود. هر وقت از مدينه بیرون میرفت، از او وداع میکرد. چون به مدینه بازگشت مینمود، به منزل او وارد میشد. مکرر میگفت ( فاطمه پارۀ تن من است) یعنی از هدف عالی و قدرت روحی و معانی نبوت سهمی هم در اوست.
همانطور که پیغمبر در هدایت و اصلاح حال مردم بیاختیار بود، فاطمه هم برای پیشرفت دین خدا و سرپرستی خانوادههای مجاهدین اسلام ساعتی راحت نبود. با آنکه پدر فاطمۀ زهرا با مقام پیغمبری پادشاه بزرگ عرب بود و شوهرش یگانه سپهدار مسلمانان بود، با گرسنگی و کرباسپوشی صبر میکرد و قوت خود را به مسلمانان فقير میداد. با سن جوانی وسایل تجمل نداشت. اگر گلوبند و پرده به او هدیه میدادند، در راه تقویت حق انفاق مینمود.
اغلب شنیدهاید که همۀ افراد این خانواده در خانۀ فاطمه زير يك عبا استراحت کردند و در اثر آن آیۀ تطهیر نازل شد. آری! آخرین درجۀ پاکی همین است که خانواده با همۀ قدرت اینطور زندگانی به سر برند. تا کسانی که خود را مسلمان میدانند و برای ناچیزترین وسیلۀ تجمل، بزرگترین جنایت را روا میدارند، اندازۀ آلودگی خود را بفهمند.
در آن تاریکیهای جاهلیت اولین کانونی که به نور نبوت روشن شد، همین خانواده بودند. شعاع توحید و معارف الهی که به شرق و غرب عالم رسید و در میان تمام مال دنیا مردان مستعدی را روشن کرد و هر بامدادان و هنگام شب به جای آن همه بتها که انسان برای خود پیش از آن ساخته بود، بانگ تكبير و شهادت از همۀ نقاط جهان برخاست. کانون آن همین خانواده بودند و از اثر ازدواج فکری و هماهنگی مرد و زن این خانواده بود. اول آن پیغمبر خدا بود، دوم خدیجه، سوم علی بود، چهارم فاطمه.
این از قدرت تربیت قرآن است که مرد را با فکر و عقل و زن را با عواطف سرشار، متوجه يك هدف عالی خدایی نمود.
در سال پنجم بعثت همان روزهایی که آیات پیاپی نازل میشد و ملائکه در خانۀ خديجه رفت و آمد میکردند، سرشت فاطمه که دومین زن از مؤسسین اسلام بود، تکوین مییافت ولی سرشتی بود که در آن هرگونه تأثیرات روحی پدر و مادر منعکس بود و به وسیلۀ اعصاب مادر معانی خداپرستی و توکل و فداکاری در آن جنین به ودیعه داده میشد. تا آنکه پا به دنیا گذارد:( سلام عليها یوم ولدت) شیری که به آن تغذیه مینمود، حامل همۀ انقلابهای روحی مادرش بود. همان مادری که در راه خدا ثروتش را داد و تمام مرد و زن و خویشاوندان ترکش کردند و کار سختی به آنجا رسید که مسلمانان دو سال در شعب ابیطالب محبوس بودند و از این شب تا شب دیگر نان و غذایی نداشتند و در آن سختی خدیجه همان ملکۀ حجاز از بیغذایی گاهی شیر در پستان نداشت!! دشمنی و مقاومت مشرکین را مینگریست و بردباری و صبر شوهر خود را در برابر همۀ این مصائب مشاهده میکرد. گاهی از زبان شوهرش آیات وحی را با قدرت مخصوصی میشنید و به پیشرفت حق امیدوار میشد.
تمام این انقلابها و مشاهدات روحی شیر این مادر را متأثر مینمود و در نتیجه مزاج روحی این دختر را که بانوی بزرگ اسلام و جانشین این مادر گردید متأثر میکرد.
چون چشم حساس و تیزبین این گوهر عصمت باز شد، زد و خورد حق و باطل و مشکلات سالهای آخر مکه و سفر طائف پدر و جسارت اهل مکه و هجرت مسلمانان به سرزمین حبشه و از دست دادن مادر را نگریست. چون سنش به هشت سال رسید، از مکه به مدينه هجرت نمود. یک سال پس از هجرت به خانۀ علی علیه السلام رفت. در این دوره جنگهای بدر واحد و احزاب و فتح مکه را دید و پیشرفت اسلام را مشاهده میکرد. با عبادتهای سنگین و سرپرستی خانه، سرپرست و وسيلۀ تسلیت خانوادههای مجاهدین اسلام بود. مانند فقیرترین خانوادههای مسلمانان به سر میبرد. در خانهاش چند ظرف گلی و سفالی و دستاس و فرشی از لیف خرما بود. در چنین زاویه به تربیت بزرگترین مردان و زنان دنیا میپرداخت.
چون آفتاب به واسطۀ تغییرات خود، فصول زندگی را اعلام مینمود و بانگ اذان در میان وادی يثرب بلند میشد و هنگام نماز را تذکر میداد، رنگ زهرا متغیر میشد و اندامش میلرزید و آمادۀ توجه و ارتباط با مبدأ قدرت میگردید.
در سال دهم هجرت به فراق پدر بزرگوارش مبتلا شد. طوفان مصائب به او هجوم نمود. اختلاف مسلمانان و حیرتزدگی آنها بیشتر متأثرش مینمود.
در مسجد در حضور مهاجر و انصار و سران و فاتحين اسلام خطبه خواند که در آن سوابق عرب و زمان جاهلیت و موقعیت آن روز و پس از اسلام را تذکر داد و به چاره اشتباهات متوجهشان کرد.
در آخرین روزهای زندگانیش که از پا درآمده بود، بانوانی از مهاجر و انصار به عیادتش رفتند و پرسیدند چگونه شب را به صبح میرسانی و در چه حال هستی ای دختر پیغمبر(ص)؟ دستور داد از جای خود بلندش کردند آنگاه تکیه داده و در جواب آنها از حال و کسالت خود چیزی نگفت. آنچه گفت در بارۀ مصالح عمومی بود. ابتدا از مردان آنها گله کرد. پس از آن معنای حکومت و شرایط زمامدار اسلامی را معرفی نمود که باید هدفش عالی و متخصص در کار باشد و به امور دین و دنیا و ظاهر و باطن بصیرت کامل داشته باشد و به هر جنبه و طرفي ناظر و محیط باشد، تا جامعه و ملت را درست به طرف هر کمالی پیش برد و آرام آرام سر منزل سعادت برساند و دارای رشحات فکر و ابتکار باشد برای دنیا از آخرت و برای آخرت از دنیا چشم نپوشد. اگر زمامدار دارای این شرایط شد، منابع ثروت باطن و ظاهر آشکار میشود و درهای برکات بر وی امت باز میگردد و هرکس به فراخور استمداد از سرچشمههای حیات بهرهمند میگردد. سیری جمعی و گرسنگی جمعی پیش نمیآید تا اختلاف پدید آید. این است که مردم در انتخاب سرپرست باید دقت کنند کسی که بار اجتماع را به دوش میکشد باید بازوان فكرش قوی و بال و پر عقلش نیرومند باشد و اگر در این انتخاباند کی اشتباه شد نتایج شومی در بر دارد و از يك اشتباه پدران نسلهای بعد وبالها و بیچارگیها باید متحمل شوند و ناامیدیها دچار میشوند و خونهای ناحق ریخته میشود و بدبینیها و اختلاف پیش میآید و ابرهای فتنه خواهد آشکار شد و تمام این نتایج را گذشتگان اشتباه کار سهیم میباشند و در برابر خدا دادخواهی میشوند. آری ای زنان مهاجر و انصار که مردان شما پس از این تشکیلدهندۀ اجتماعات بزرگ و فاتحین دنیای وسیع خواهند شد، خوب متوجه باشید. زمامدار اسلام باید تاج تقوا پیش از هر چیز به سر داشته باشد و قوای باطنی و ارادۀ او مانند فولاد باشد و در برابر ظالم و ستمگر چون پلنگ و در مقابل ضعیف رام و نرم باشد و برای پیش بردن مرام حق تا آخرین حد فداکار باشد و هوشیار اعمال هیأت حاکمه باشد و به دردهای مردم برسد و طبقات را در حد خود نگاه دارد تا بیجهت دخالت در وظایف یکدیگر نکنند. اینها همه در اثر لياقت و تخصص است نه چیزهای دیگر. من اینك از دنیای شما چشم میپوشم ولی روزگار آینده، بهترین شاهد صدق گفتار من است. خواهد به مردان شما فهماند که من در اشتباه نبوده و مصالح عموم را خواستار بودهام. چنانکه ما اهل بیت تا به حال چنین بودهایم، شما چون خودتان به انديشۀ صلاح نیستید و عصبیتهای جاهلانه که اسلام محو کرده بود میخواهید زنده کنید. من شما را نمیتوانم الزام کنم.
این بود اجمال و مختصری از خطابهای که برای زنان مهاجر و انصار دختر پیغمبر شما بیان کرد. با آنکه عین خطبه را ذکر نکردم شما کم و بیش متوجه شدید که این بیان از چه روح و چه فکريست!!
مردان نامی دنیا هنگام مرگ به فکر خود و زندگانی شخصی خودند ولی بانوی اسلام در آخرین رمق زندگانی به اندیشۀ آتیۀ ملت اسلام است. سلام عليها يوم ماتت و یوم تبعث حياً.
//پایان متن
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad