بسم الله الرحمن الرحيم
دسته سوم (بقیه از شماره پیش)
پروردگارا، از القائات و وسوسههای شیطان به تو پناه میبریم.
خداوندا، ایمان و تقوی را در مسلمانان روزافزون کن و آنها را از تاریکیهای کفر و نفاق برهان.
شخصیت منافق، جمعیت خطرناك حوزه اسلام آیه «٨ – ١٦» و من الناس من يقول آمنا بالله واليوم الاخر و ما هم بمؤمنين ـ تا ـ و ما كانوا مهتدين.
بعضی از مردمند که میگویند به خداوند و روز دیگر ایمان آوردیم با آنکه مردمی نیستند که ایمان آورند، میخواهند خدا و کسانی که ایمان آوردهاند بفریبند با آنکه خود را میفریبند و مستشعر نیستند،
در دلهاشان مرض جایگزین شده پس خداوند مرضشان را فزوده و برای آنها عذاب دردناک است بهسبب آنکه چنیناند که همی تکذیب میکنند، چون به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند ما فقط مصلح هستیم آگاه باشید که فقط و فقط همینها مفسدند ولی شعور ندارند،
و چون به آنها گفته شود ایمان آرید چنانکه دیگر مردم ایمان آوردند گویند آیا ایمان آوریم چنانکه مردم سفیه ایمان آوردند آگاه باشید که سفیه فقط این مردمند ولی خود نمیدانند، چون کسانی را که ایمان آوردهاند ملاقات کنند گویند ایمان آوردهایم و چون بسوی شیطانهای خود رفته خلوت کنند گویند ما با شماییم فقط ما استهزا کنندهایم . خداوند آنها را استهزاء میکند و آنها را كمك و پشتیبانی مینماید که در سرکشی و طغیان خود همی سرگشته و حیران باشند،
همینها هستند کسانی که با کوشش خود گمراهی را به عوض هدایت خریده پس این تجارت برایشان سودی نکرد و به هیچ سعادت و حقیقتی راه نیافتند،
تفسیر و مقاصد آیات
این دسته سوم و حال آنها است نسبت به وحی و نبوت که نه چون جمعیت اول پس از تابش نور قرآن توانستهاند خود را از تاریکیها رهانده و _ به هواداری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمۀ خورشید درخشان بروند.
و نه چون دسته دوم فطرت پیجوئی کمال و حس به خطر در آنها ختم شده، بلکه نور کم فروغی گاه برای آنها روشنی میدهد ولی در مقابل هواها وشهوات دوامی ندارد، و قوای چنین شخصیت تجزیه شده و چون قوای شخص متقی همآهنگ نیستند که در تحت نور ایمان و فرمان عقل درخشنده رو به کمال روند و گاه به واسطه تجزیه و تقویت از قوای مختلف نفسشان، محوطهای میشود که در آن جانوران مختلف زیست میکنند یا پیکرهای است که دارای سرهای متعدد است از انسان، شیر، روباه، خوك، بوزینه، که هر کدام در موقع مقتضی و محیط مناسب سر بیرون آورده و دیگران را تحت نفوذ قرار میدهد. گاه انسانی است که در حقیقت سعادت و شقاوت سخن میراند و میخواهد راه رستگاری و کمال انسان را رسیدگی کند و در مطالب عقلی صرف بحث کرده نتیجه اخذ کند، گاه در موقع برخورد به چیزی که به حیثیت و شرف و همیش لطمه زند نسبت به ضعیف چون شیر غضب میکند و برافروخته میشود و نعرههای مهیب میزند و گاه نسبت به قوی چون روباه متملق است و خود را كوچك میکند و چشمهای خود را با حال شکستگی و فروتنی به قوی دوخته از او استرحام مینماید، گاه چون خوك مستغرق در شهوت است و به هر طعمه نجس و حرامی پوزه میدواند، گاه در حال خوشی و نه بودن محرکهای قوای دیگر بوزینه به میدان آمده به مسخرگی و اکتری میپردازد و به استهزاء به نوامیس دین و حقایق وحی و تأویل آنها میخواهد راه برای فعالیت جانوران دیگر باز کند.[1]
خلاصه آنکه با هر محیط و موقعیت و جمعیتی رویی دارند و قرآن آن روی این مردم را که با حوزه اسلام دارند بیان میکند، چون به مؤمنین رسند دعوی ایمان کنند با آنکه با این نفسیت کجا که ایمان آورند.
در این اظهار میخواهند خدا و رسول را راضی کنند که تأمین زندگی کرده و خاطر خود را از طرف آنها آسوده دارند پس در حقیقت خدا و رسول را میخواهند بفریبند و در همان حال خود را میفریبند که عقل و استعداد ایمانشان رو به ضعف و تجزیه قوایشان رو به فزونی است برای اشعار به این حقیقت به (يخادعون) که مفاعله و کار طرفین است تعبیر شده سپس به این حقیقت تصریح کرده ولی چون درک این حقیقت نفسانی دقیق است در آخر فرمود که خود شعور (ادراك دقيق) به آن ندارند. از جهت آشفتگی و از میان رفتن تعادل در نفسشان مرض جایگزین شده پس به ناموس استكمال خداوند مرضشان را میافزاید و همیشه مبتلا به دردند، این ساختوسازها و روهای گوناگون چون همه را راضی نگاه میدارند به اشتباه دچار شده گمان میکنند خود مصلح و صاحبان عقل و سیاستاند و جمعیت اهل ایمان را که نظر به رضایت حق دارند نه خوشنودی مردم و جمعيتها، سفیه میدانند.
قرآن با کلمه (الا) که برای تنبیه است اعلان میکند که فقط همینها سفیهاند و حوزه ایمان باید دست اینها را از هر تصرف کوتاه کند[2]، چون به همین زندگی چند رویی و استهزا به نوامیس دلخوش و سرگرماند چنانکه هیچ تذکری آنها را باز نمیدارد خداوند هم میدان را چند روزی برایشان باز کرده، شاید سرشان به سنگ آید، شاید حوادث بیدارشان کند، شاید ظاهر شدن آثار مرگ به خودشان آرد، آه،
صدها چراغ دارد و بی راهه میرود بگذار تا بیفتد و بیند جزای خویش
اگر بیدار نشدند باید به جانشان گریست، ظاهر تأثر و حزن از آیه نمایان است این همه سرمایه این همه چراغ فروزان هدایت نتیجه کوشششان چه شده؟ همه این سرمایهها را دادند و گمراهی را خریدند در آخر کار نه به آرزوهای خود رسیدند و نه روزنه نوری برایشان باز است چشم از دنیا پوشیده لاشه بدنشان زیر خاک پنهان شد.
// پایان متن
[1] سوره مائده آیه ٦۰ وصف این مردم است (وجعل منهم القردة والخنازير وعبد الطاغوت) یعنی از سرشت همین مردم قرار داد بوزینگان و خوکان و بنده سرکشان را.
[2] یک سوره مستقل در قرآن به اسم منافقین و رسیدگی شخصیت و علائم و صفات آنها است که مسلمانان در رکعت دوم نماز رسمی اجتماعی خود که جمعه است باید هر هفته متذکر شوند تا همیشه بیدار این عنصر خطرناك باشند (چنانكه در رکعت اول در سوره جمعه تذكر به عنصر خطرناك يهودىمسلك مالپرستی است که همه چیز را فدای مال مینماید) چه اگر چنین جمعیتی از راه لباس دین و یا قلم و زبان توانستند در توده نفوذ کرده و آنها را به خود متوجه کنند جمعیت را فلج کرده از هر کمالی میاندازند و زمانها میگذرد و ملتها پیش میروند و چنین جمعیت به جای خود ایستاده یا عقب میروند.
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad