28/9/27
بسم الله الرحمن الرحیم
پیغمبر اسلام پس از شصتوسه سال زندگی بنا به گفته اکثر مورخین در روزهای آخر صفر سال یازده هجری از این جهان رحلت فرمود.
شصتوسه سال عمر آن حضرت بسه مرحله و سه دوره درخشان و نورانی تقسیم میشود که در هر دوره و مرحله اعمال و اخلاق و گفتار آن حضرت در تاریخ جهان به خوبی واضح و آشکار است.
اولین مرحله زندگی آن حضرت دوره تکمیل یعنی نشو و نمای قوای جسمی و روحی، دوم دوره تبلیغ و نهضت سوم دوره تأسيس وتعليم و تربيت.
دوره اول که مرحله تکمیل و نشو و نمای قوای جسمی و روحی آن حضرت است از ولادت شروع میشود تا سن چهل سالگی. در این مدت آن حضرت از هر جهت مستعد و آماده میشد برای فرا گرفتن وحی و رسالت پروردگار انجام وظیفه بزرگ پیمبری در این مدت چهل سال مراحل مختلف زندگی را مشاهده نمود. گاه در قبیله بسر میبرد گاه در میان شهر و اجتماع، طفل بی پدر شبان گوسفندان، تاجر امین، سپاهی رزمآور سرپرست عائله مصلح میان خلق گردید. در گرفتاریهای اخلاقی و معنوی در علاج آنها همواره اندیشناک بود و در حال و آداب و عقاید مردم تفکر مینمود. دو مرتبه بشام رفت. در این مسافرت یکی از مراکز تمدن بزرگ آنروز را از نزديك ديد. ولی در تمام مراحل زندگی غرق افکار بود در اواخر این دوره و نزديك به سن چهل سالگی از مردم کنارهجوئی نمود و در میان کوه و بیابان به عبادت و تفکر میگذرانید.
دوره دوم آن حضرت دوره تبلیغ و نهضت است که از چهل سالگی شروع شده تا پنجاه وسه سالگی، این دوره مدت سیزده سالی است که در مکه پس از بعثت به دعوت مردم مشغول بود، در این مدت پیوسته مردم را به توجه و خداپرستی دعوت مینمود و آيات قرآن را تلاوت میفرمود و میکوشید تا مردم مشرک را از بندگی سنگ و چوب در صحراها آزاد کند و کرسی سلطنت حق و عدالت را بر دلها مستقر گرداند و عقاید و اخلاق را اصلاح نماید. گاهی در کوچهها گاه بالای کوه گاه در خانه کعبه نمایان میشد و میگفت بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید، این کلمه سرلوحه دعوت او بود که رمز از هر سعادت و فضیلتی است و حقیقت آن آزادی مطلق و استقلال و شخصیت فردی و اعتماد بنفس و پی بردن و اتصال به قدرت بی پایان و حقیقت جاویدان است، پس از چندی مردمی روشندل و سبکبار و آزاده دعوتش را با جان و دل پذیرفته و کسانی که حق پرستی و آزادی خلق را مخالف با آرزوها و شهوات خود میپنداشتند به آزار آنان برخاسته آن آزادگان و حق پرستان در هر کوی و برزن مردم را به خدای یگانه دعوت مینمودند. بندگان اوهام با سنگ چوب جوابشان میگفتند.
آنها دست رحمت میگشودند تا از بندهای اوهام و لجنزار شهوات نجانشان دهند اینها باغل و زنجیر دست و پایشان را میبستند و زجرشان میدادند، تا آنکه طوفانها و گردابهای عصبت شرك و عقاید باطل ابن بذرهای توحید و فضیلت را پراکنده نمود بعضی را به سرزمین حبشه و بعضی را به سرزمین یثرب پرت کرد.
این بذرهای زنده چون محیط مستعدی را یافتند به سرعت نمو نمودند. پس از آنکه شهر یثرب آمادگی خود را برای پذیرفتن دين خدا و رسول خدا نشان داد بعد از سیزده سال دعوت در مکه رسول اكرم به يثرب هجرت نمود. از این تاریخ سومین مرحله زندگی پیامبر اکرم که مبداء تاریخ جهان اسلام است شروع میشود.
از هجرت تا رحلت که ده سال است دوره تاسیس و تعليم و تربيت بود. شهر يشرب مركز مدينه فاضله اسلام است و بنام مدينةالرسول نامیده شد. در اثر تعالیم اسلام به تدريج شرک و آثار آن و رنگهای نژادی و قبیلگی از میان رفت و يک هسته زنده توحید و ایمان که مرکب از عناصر مختلف بود تشکیل گردید. مسجد که مرکز تقویت ایمان و تعلیم وظایف و حقوق و تمرین روح انتظام است در وسط این شهر برپا شد، مسلمانان در شبانه روز چند مرتبه صفوف منظم تشکیل میدادند و در معرض تابش آیات خدا قرار میگرفتند و با اشتیاق سرشار آیات خدای را فرا میگرفتند. مدینه پيكر واحدى شد که محرک و فرمانده آن روح نبوت بود و عقول بسرعت او به رشد نهاد و در تحت تربیت قرآن و سرپرستی رسول اکرم، مسلمانان دارای روح نظام و اداره و تاسیس شدند. شب چون راهبان به عبادت مشغول بودند و روز چون شیران در میدانهای جنگ پیش میرفتند و مانند فلاسفه بزرگ در اسرار مبداء و معاد فکر میکردند، و با چشم باز و روح پاک از دریچه آیات قرآن جهان را میدیدند و آثار قدرت و رحمت حق را مشاهده مینمودند.
چیزی نگذشت به وسیله این روحیه جزیرة العرب از آثار شرک و پیکره بتها پاك شد و در سراسر آن بانگ تكبير و توحيد برخاست چنانکه کم کم دول بزرگ را متوجه نمود و در سالهای آخر نمایندگان کشورهای معظم برای مشاهده پیغمبر اکرم و مدينه فاضله اسلام و شخصیتهای ایمانی آن پی در پی رفت و آمد مینمودند. هر یک از نمایندگان که وارد این شهر ساده نورانی میشدند، در برابر معنویت و قدرت روحی آن خود را میباختند مردم ساکت و پر اندیشهای را میدیدند که پیرامون رسول خدا پیوسته طواف میکردند.
چون لب به سخنی میگشود سراپا گوش بودند، چون اشاره مینمود برای انجام امرش پیشی میگرفتند چون در اندیشه و افکار آنها بیشتر دقیق میشدند میدیدند که نور توجه و ایمان مانند هاله روحشان را احاطه نموده و آنها را از خیالات و آرزوهای عمومی منصرف کرده و از سلوک طولانی آنها معلوم بود که اسرار و رموزی از زندگی و مرگ میفهمند که برای تعبیر از آن بیان و لغت ندارند، آثار هوشیاری و هراس از پایان کار را در چشمان فرو رفته و درهمشکسته و لبهای پژمرده و پیشانی خاک آلود آنها مشاهده میکردند.
آن روز در تمام نقاط زمین که شعاع آفتاب به آن میرسید آهنگ تمجید و سپاسگزاری از بتها و مخلوقات برمیخاست جز در مدرسه فاضله اسلام فقط آهنگ تسبيح و تقديس پروردگار بود و به او تقرب میجستند. آنچه دانشمندان با قدم فکر از مطالب و اسرار کلی جهان درک میکردند، بعضی از آن مردم درس نخوانده در مدت کم به وسیله تربیت رسول اكرم و تعالیم قرآن صحیحتر و روشنتر آن را مشاهده ميكردند.
در اواخر سال دهم هجرت رسول اکرم به تمام مسلمانان اعلام نمود که برای انجام حج كوچ نمایند خود نیز با اصحاب و مهاجر و انصار حرکت فرمود و در تمام مقامات حج آخرين وظایف و دستورات را بیان نمود و در بازگشت از حج صفات و نشانیهای عمومی و خصوصی امام و سرپرست مسلمانها را معرفی فرمود و نقشه و هندسه نهائی دینی را تکمیل نمود.
// پایان متن
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad