معرفی: آیت‌الله طالقانی از روزهای ابتدایی تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان ارتباط نزدیکی با این تشکل داشت. او از سال ۱۳۲۶ تا سال 1328 با هدف تفسیر قرآن برای دانشجویان جلساتی برگزار کرد و بعد از آن نیز از این دست جلسات برای آنها تشکیل داد. متن موجود اقتباسی از محتوای دو جلسه سخنرانی طالقانی، در ادامۀ تفسیر سورۀ بقره با موضوع معجزه و یک توضیحیه دربارۀ مباحثش در خصوص معجزه است. این دو جلسه سخنرانی در شماره‌های مسلسل 192 و 193 نشریۀ آیین اسلام به چاپ رسیده است. طالقانی در ادامۀ بحث جلسات قبل موضوع چیستی معجزه را پی می‌گیرد. او مطالب متفاوتی به نسبت فضای مذهبی دوران دربارۀ چیستی معجزه ارائه می‌دهد که با مخالفت عده‌ای مواجه می‌شود. در نتیجه، در پایان متن منتشره در شمارۀ مسلسل 193 توضیحاتی بیان می‌کند اما گویا باز مخالفت‌ها ادامه می‌یابد، در نتیجه در شمارۀ مسلسل 194 بار دیگر توضیحاتی دربارۀ دیدگاهش نسبت چیستی معجزه و اشتباهات پیش آمده، ارائه می‌دهد. همچنین، انتشار این سخنرانی‌ها بعد از این در نشریۀ آیین اسلام تا اردیبهشت سال بعد آن متوقف می‌شود. لازم است یادآوری شود که هفته‌نامه آیین اسلام به مدیریت مسئولی نصرت‌الله نوریانی از مهم‌ترین نشریات مذهبی-سیاسی دوره پهلوی دوم محسوب می‌شود که در حد فاصل سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۴ منتشر می‌شد. همچنین چهار شمارۀ این نشریه نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 انتشار یافت. از آیت‌الله طالقانی مقالات و گزارش سخنرانی‌های متعددی در دوره اول انتشار این نشریه دیده می‌شود.
تاریخ ایجاد اثر: 9، 16 و 30 بهمن 1326
منبع مورد استفاده: آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 37، شمارۀ مسلسل 192، جمعه 9 بهمن 1326 برابر با 17 ربیع‌الاول 1367، ص 7. آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 38، شمارۀ مسلسل 193، جمعه 16 بهمن 1326 برابر با 24 ربیع‌الاول 1367، ص 8. آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 40، شمارۀ مسلسل 195، جمعه 30 بهمن 1326 برابر با نهم ربیع‌الاول 1367، ص 14.
متن

سلسله جلسات تفسیر قرآن برای انجمن اسلامی دانشجویان (از 9 تا 30 بهمن 1326)؛ تفسیر سورۀ بقره، جلسه بیست‌وچهارم تا بیست‌وپنجم: چیستی معجزه

اقتباس از درس تفسیر قرآن (بیست‌وچهارم)

انجمن اسلامی دانشجویان در شب‌های جمعه

(آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 37، شمارۀ مسلسل 192، 9 بهمن 1326 برابر با 17 ربیع‌الاول 1367، ص 7.)

 

«وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ» 

و هنگامی که گفتید ای موسی هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر آنکه خدا را آشکارا و بی پرده به بینیم، پس شما را صاعقه‌ای فرا گرفت در حالی که نظاره می‌کردید. 

بنی اسرائیل پس از نجات از چنگ فرعون و اتباعش و و بعد از گذر کردن از دریا هنگامی که موسی برای مباعده به کوه طور رفت گوسال‌های ساخته آن را پرستیدند! موسی از مشاهده این عمل شرم‌آور به جان آمده برآشفت و خدا هم توبه آنان را کشتن یکدیگر مقرر کرد تا خون کثیف و نکبت‌بار گوساله‌پرستی که به توارث به آنان رسیده بود ریخته شود. 

قوم بنی اسرائیل در نتیجه قدرت سرپرستی حضرت موسی بود که توانستند از چنگ فراعنه و مصری‌ها نجات یابند وگرنه کجا می‌توانستند چنین نهضتی کرده استقلال و آزادی پیدا کنند.

انبیاء دو جور قوه و قدرت دارند و دو قسم مردم را هدایت کنند: یکی قدرت معجزه و خرق عادت و دیگری نیروی تصرف در عقول مردم و اما معجزات که مد نظر مردم به صورت خرق عادت است هیچ يک بی علل و اسباب نیست منتها چون خارج از فهم و ادراک عموم است باعث تعجب و حیرت می‌شود.

اصل اعجاز بر روی اسباب و عللی است که شاید روزی بشر بدان برسد. مثلاً پیمبری که با مسافت دوری صحبت می‌کرد یا منظرۀ دوری را نشان می‌داد یا عصایی را به اژدهایی مبدل می‌ساخت، عمل محالی نکرده بود. زیرا امروز بشر توانسته است با کمک اسباب و وسایل از مسافت‌های دور با یکدیگر گفتگو کند و یکدیگر را ببیند اکنون هم عصاها اژدها می‌شوند و اژدهاها به عصا مبدل می‌گردند. 

اژدهایی که بمیرد خاک می‌شود و درختی که بروید از خاک منجمله مواد مرده اژدها تغذیه می‌کند و از آن عصا می‌سازند. 

غذایی را که آدمی می‌خورد و نطفه‌ای می‌شود و به انسانی مبدل شده بزرگ می‌شود، عجیب‌تر از اژدها شدن عصا است. منتها چون در نظر مردم عادی شده عظمت اعجازش از بین رفته است.

انبیاء هم معجزاتی نشان می‌دادند و خرق عاداتی می‌کردند تا مردمی که غرق در محسوساتند خاضع شوند. 

اما قدرت دیگر انبیاء قدرت تصرف در عقول افراد است. انبیاء سلف به علت عدم رشد عقلی بشر به معجزاتی از قبیل دریا شکافتن و عصا اژدها کردن دست می‌زدند تا مردمی را که تنها در برابر محسوسات قانعند، خاضع کنند. ولی عیب این عمل آن است که به مجرد کهنه شدن مردم آن را فراموش کرده به عقاید میراثی و اجتماعی پیشین باز می‌گردند. مثل قوم بنی اسرائیل که پس از دیدن آن همه آیات و معجزات به مجرد دور شدن حضرت موسی گوساله‌پرست شدند.

اما اگر با نیروی تصرف در عقل مردمی را قانع کنند. یعنی عقل و خرد افراد در برابر موضوع حق و واقعی خضوع کند و آن را درست تشخیص دهد، ممکن نیست دست از عقیده خویش بردارد. 

لذا مردمی که بر آن ایمان آورده بودند ممکن نبود بی‌دین شوند و دست از خداپرستی بکشند. زیرا پیغمبر اسلام کمتر معجزه نشان میداد و عقل مؤمنین را در برابر موضوعات حق و درست خاضع ساخته بود.

مردمی که با عصا اژدها شدن به خدا معتقد شوند با صدای گوساله‌ای هم از آن عقیده دست می‌کشند. این عمل نتیجۀ عدم رشد عقلی و بی لیاقتی جمعیتی را نشان می‌دهد.

پس با معجزه و خرق عادت به خدا ایمان آوردن خطرناک است. همان‌طور که قوم بنی اسرائیل پس از دور شدن قدرت سرپرستی موسی (ع) اخلاق و عادات زمان جاهلیت و دوران بردگی را پیش گرفتند و خدا هم عید خون را برای آنان مقرر کرد تا چنان در روحیه آنان تأثیر کند که نه تنها خودشان گوساله‌پرستی نکنند بلکه آیندگان هم همیشه متوجه باشند که برای چهل روز گوساله‌پرستی قوم بنی اسرائیل چه بلایی دیدند و چه عذابی چشیدند و این عید خون سدی جلوی بازگشتن به عادات میراثی و عقاید قبلی باشد. 

اما با این همه زحمات رشدی پیدا نکردند که بتوانند با عقل خویش خدا را بشناسند لذا به موسی گفتند بلایی به سر ما آوردی که دیگر گوساله‌پرستی نخواهیم کرد. ولی به این خدا هم ایمان نمی‌آوریم مگر آن‌که او را با چشم ببینیم! 

موسی متحیر شد که به این امت چه بگوید و پیام آنان را چگونه به باری‌تعالی برساند.

«فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ» شما را صاعقه فرا گرفت.

بنا شد عده‌ای به همراهی حضرت موسی به کوه طور بروند و تمرکز يک نيرو و تجلی يک قدت از نیرو و قدرت‌های دستگاه آفرینش را بنگرند. اگر توانستند در برابر تجلی آن نیرو و قدرت ناچیز که یکی از قدرت‌های طبیعت بیش نیست، پایداری کنند، خدا را هم خواهند دید. اما چون صاعقه زد. همه بیهوش شدند حتی موسی (ع). 

این اتفاق در زمان خود حضرت موسی رخ داده ولی قرآن به قوم بنی اسرائیل معاصر خود خطاب می‌کند. زیرا جمعیت و قوم چون دارای يک سلسله عادات و اخلاق می‌باشند و با معاونت یکدیگر زندگی می‌کنند و به علاوه همین قوم معجزاتی را که پدرانشان از حضرت موسی خواسته بودند درخواست می‌کردند.

قرآن اعمال و رفتار پدرانشان را تذکر داده می‌فرماید شما همچون پدران خویش با معجزات و آیات و خرق عادات دست از طریقه ناصواب خود نمی‌کشید و به اسلام نمی‌گروید.

 

اقتباس از درس تفسیر قرآن (جلسۀ بیست‌وچهارم)

انجمن اسلامی دانشجویان در شب‌های جمعه

(آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 38، شمارۀ مسلسل 193، جمعه 16 بهمن 1326 برابر 24 ربیع‌الاول 1367، ص 8.)

 

«ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»

سپس شما را پس از مردنتان برانگیختم. باشد که شکرگزاری کنید. 

و اینکه خداوند می‌فرماید، شما را پس از مرگ زنده کردیم، شاید نعمت‌های ما را شکرگذار باشند، بعضی احتمال داده‌اند که مراد از موت در اینجا به معنای مجازی آن است که موت معنوی و فکری است. زیرا قوم بنی اسرائیل ملتی بودند مرده. که حیات معنوی و روحی خود را در مصر به واسطه ذلت و خواری از دست داده بودند. چنان‌که به مجرد غیبت موسی گوساله‌پرست شدند و برای این معنا قرائنی ذکر می‌نمایند. یکی ضمير (کم) است که معلوم می‌شود مردن مخصوصی است. دیگر آن‌که در آیه پیش موتی ذکر نشده فقط می‌فرماید صاعقه شما را گرفت و این اعم از مردن است. قرینۀ سوم آن‌که خود آیه تصریح می‌کند که شما صاعقه را نظاره می‌کردید و به اضافه قرآن قوم بنی اسرائیل هم عصر خود را مخاطب ساخته و مرگ قبل از زنده شدن را به آنها هم نسبت داده است.

با آن‌که آنها نمرده بودند، روی این قرائن گفته‌اند که موت به معنای مجازی یعنی ممات معنوی و اجتماعی استعمال شده است ولی با همه این قرائن ظاهر قرآن و بعضی احادیث دلالت بر موت حقیقی می‌نماید. - والله اعلم 

***

تذکر به خوانندگان نامه شريفه آئین اسلام 

تفسیری که چندیست در روزنامه آئین اسلام منتشر می‌شود 

درسی است که چندی در شب‌های جمعه برای دانشجویان اسلامی گفته شده و چون یکی از جوانان دانشجو در ضمن درس یادداشت می‌نمودند، آن‌طور که مطالب بیان شده است در پارۀ قسمت‌ها بیان نشده به این جهت قرار شد هر قسمتی که درج می‌شود، در مرتبه ثانی به نظر اینجانب برسد و چون در تجدید نظر نسبت به بعضی قسمت‌های (از جمله قسمت شمارۀ ۳۷) تفسير غفلت شده و یا در مسافرت بوده‌ام، پاره[ای] مطالب مجمل و نارسا شده است. 

روی این زمینه از خوانندگان تقاضا دارم در هر قسمتی اگر اشکالی پیش آمده به وسیلۀ اداره آئین اسلام توضیح بخواهند و از ادارۀ آئین اسلام تقاضا دارم چندی درج آن را تعطیل نماید تا در نوشته‌ها کاملاً دقت شود، آن‌گاه امر به درج نماید. توفیق همه را از خداوند [خو]اهانم. سيد محم[و]د طالقانی 

 

توضیح و تبيين

(آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 40، شمارۀ مسلسل 194، جمعه 30 بهمن 1326 برابر با نهم ربیع‌الاول 1367، ص 14)

 

در مطلب تفسیری که در شماره ۳۷ آئین اسلام درج شده، در شمارۀ ۳۸ آئین اسلام تذکر دادم که تفسیری که در شمارۀ ۳۷ درج و منتشر شده مطلب آن مجمل و نارسا بود و یک قسمت آن با آنچه در وقت درس بیان شده یکسره مغایرت داشت. چون پس از انتشار آن را خواندم موجب تأثر گردید. ولی از آنجایی که نویسنده آن را می‌شناسم که از دانشجویان با ایمان است می‌دانم این پیش‌آمد در اثر اشتباه در مطلب و اداء مقصود بوده است.

که با توضیح مختصری رفع ابهام و اشتباه می‌شود و مقصود معلوم می‌گردد، به مناسبت آیات این مطلب پیش آمد که معجزات چیست و آیا از امور محال است یا ممکن؟! و آیا دارای علل و اسبابند یا نه! و نتیجه اعجاز چیست! 

معجزۀ عملی است که بر خلاف سنت و جریان طبیعت به دست انبیاء و برای اثبات نبوت و تکان دادن عقول و افکار جاری می‌شود.  

و از جهت آن‌که بر خلاف عادت و سیر طبیعت یا عادت و مألوف مردم است معجزات را خارق عادت هم می‌گویند (یعنی پاره‌کننده و درهم شکننده عادت). البته معجزات از قسم امور محال عقلی نیستند بلکه از قسم ممکنات می‌باشند و دارای علل و اسبابی هستند که فوق طبیعت و ماده است و خداوند مردمان برگزیده را به آن علل آشنا می‌نماید و نیروی تصرف به آنها می‌دهد. 

اینگونه کارهای غیرعادی انبیاء که معجزه نامیده می‌شوند، دو قسم است. 

یک قسم تصرفاتی که در طبیعت می‌نمودند، یا کارهای غیرعادی محسوس که انجام می‌دادند، در این قسم از معجزات عمده جهت اعجاز از ناحیه جاری شدن بدون علل و اسباب طبیعی است نه نتیجه آن، بنابراین از دور شنیدن یا نمایاندن اشیاء اگر بدون اسباب و علل طبیعی انجام گردد معجزه است نه از هر راه و به واسطۀ هر گونه علل. برای توضیح اینکه معجزات یا علل و اسباب غیرطبیعی صورت می‌گردد، می‌گویم: عادتی که خداوند در جریان طبیعت قرار داده این است که مواد مرده پس از گذشتن زمانی به صورت زندگان در می‌آید. این هم گرچه معجزه و قدرت خداوند است که پیوسته در مقابل چشم انسان است ولی چون عادی شده این عادت مانند پرده‌ای است که روی افکار می‌پوشاند و احساس به قدرت و حرکت فکر را راکد می‌نماید. ولی چون از صورت عادی و سیر تدریجی خارج شد، خرق عادت می‌شود. البته این حرکت و سیر تدریجی به واسطه قوایی است که ماده را دائماً به صورت‌های گوناگون درمی‌آورد و آن قوا مانند دست موسی مظاهر قدرت حقند و از مادۀ مرده صورت‌های گوناگون می‌سازند. 

چون پیغمبری مبعوث شد تا عقل‌ها را از عادات نجات دهد و متوجه حق گرداند و دعوی خود را ثابت کند، به اذن خدا همین قوایی را که فعال در ماده‌اند، تقویت می‌نماید و به واسطۀ مضاعف شدن نیرو، ناگهان مادۀ مرده با عصا تبدیل به زمين یا اژدها می‌شود. مانند چراغی که به واسطۀ افزوده شدن نیروی آن، روشنی تدریجی آن یک مرتبه چندین برابر می‌شود. ولی تمام این‌گونه معجزات حسی برای مردمی حجت است که آنها را می‌بینند و یا به طور قطع برای آنها ثابت می‌شود و ایمانی که از این راه حاصل شود، دائم و باقی نخواهد بود. چنانکه بنی اسرائیل پس از دیدن آن همه آیات به گوساله گرویدند. چون ایمانی که با تبدیل عصا به اژدها بیاید، با بانگ گوساله هم می‌رود. معجزات مهم انبيا همان تصرفاتی است که به وسیلۀ قدرت منطق و رموز تربیتی افکار را برای همیشه تغییر می‌دادند. یعنی سیری که با فکر عادی بشر در سال‌های دراز باید انجام کرد، در مدت اندکی انجام می‌گرفت و مردم را به رموز مبدأ و معاد آشنا می‌کردند و افکار را دیگرگون می‌نمودند و فضائلی که به وسیلۀ هیچ مدرسه و تعلیمی ایجاد آن ممکن نیست ایجاد می‌نمودند که این خود مطلب مفصلی است. 

به این جهت معجزه دائم و باقی پیغمبر اسلام (ص) قرآن است که در عین آنکه از جهت بلاغت خرق عادت نموده، معجزه عقلی و تربیتی است و همیشه افکار و عادات را تغییر می‌دهد و مانند عصای موسی هر وقت و در هر جامعه القاء شود، باطل‌ها و افعی‌ها را نابود می‌کند. 

با دقت در این بیان موارد اشتباه تفسیر مندرجه معلوم می‌شود و جواب سؤالات هم گفته شده است. انشاء الله تعالى والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.

//پایان متن

پی‌دی‌اف

آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 37، شمارۀ مسلسل 192، جمعه 9 بهمن 1326 برابر با 17 ربیع‌الاول 1367، ص 7. آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 38، شمارۀ مسلسل 193، جمعه 16 بهمن 1326 برابر با 24 ربیع‌الاول 1367، ص 8. آیین اسلام، سال چهارم، شمارۀ 40، شمارۀ مسلسل 195، جمعه 30 بهمن 1326 برابر با نهم ربیع‌الاول 1367، ص 14.

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

این محتوا فاقد گالری تصاویر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *