معرفی: آیت‌الله طالقانی در این مقاله که در سال 1339 نوشته‌اند، زندگی‌نامه‌ای از عبدالرحمان کواکبی که ایده‌پرداز تشکیل کنگره‌های عمومی اسلامی بوده، ارائه کرده و اقدامات مهم او را شرح داده است.
تاریخ ایجاد اثر: خرداد 1339
منبع مورد استفاده: مجموعۀ حکمت، دورۀ چهارم، شمارۀ 2، خرداد 1339 شمسی، ذیحجه 1379 قمری، صفحه 4-7
منابع دیگر: مناره‌ای در کویر؛ مجموعه مقالات آیت‌الله طالقانی، جلد اول (توحید و استبداد)، محمد بسته نگار، چاپ اول، تهران: انتشارات قلم، 1377، صص 333-336
متن

کواکبی و مؤتمر اسلامی

چون مرحوم سید عبدالرحمان کواکبی از میان مردان متفکر و پیشروان قرن اخیر اسلام است و دارای آثار با ارزشی می‌باشد و فکر و نقشۀ تشکیل کنگره‌های عمومی اسلامی از وی است اجمالی از تاریخ زندگی و آثارش برای برادران مسلمان و اندیشنده ایرانی ذکر شود.

(در سال گذشته به مناسبت پنجاهمین سال درگذشت او در سوريا و مصر به یادبودش مجالسی بر پا بود و تمبرهایی حامل صورتش و کتاب‌هایی از سیرتش منتشر گردید).

مرحوم کواکبی مانند سید جمال‌الدین ایرانی الاصل بود. جد او سید ابراهیم از سادات اردبیل بود که به حلب هجرت نمود. در سال ۱۲۷۱ هجری در میان خاندانی از علم و فضیلت متولد شد. پدرش سید احمد بهاء‌الدین از مدرسین بنام جامع اموی و مدرسه کواکبیه بوده است. پس از آن‌که مادرش عفیفه دختر مسعود آل نقیب مفتی وفات یافت، خاله‌اش صفيه که از زنان عالمه و ادبيه اسلامی بود، وی را سرپرستی نمود و بذرهای پاکی از فضیلت و تقوی در زمینه فکرش کشت کرد. آن‌گاه او را به پدرش برگرداند. لغات فارسی و ترکی را می‌دانست و در ادب عربی توانا بود. علوم اسلامی و فلسفی و تاریخی را فراگرفت و در علوم اجتماعی و علل ترقی و انحطاط امم بسی دقیق گردید. در اثر این تربیت خانوادگی و توسعه فکری و اطلاع از احوال معارف شرق و غرب نظرش وسیع و همتش بلند و اخلاقش برومند گردید. چنان‌که اهل حلب او را «ابا الضعفاء» می‌خواندند و ملجأ و پناه اهل فضل و حاجتمندان گردید. هر قدر در برابر مردم و اهل فضل متواضع بود، در برابر سرکش‌ها متكبر بود. با مردم به اندازۀ عقولشان سخن می‌گفت.

کواکبی نخست متوجه شد که علت عقب‌ماندگی مسلمانان اختلال وضع اقتصادی است بدین جهت به کارهای عمرانی و زراعی مانند امتداد خط آهن و احیای زمین‌های موات و تأسیس بنادر اطراف حلب پرداخت. تا اندازه‌ای در کار خود موفق گردید ولی در همۀ نقشه‌های اصلاحی خود با کارشکنی عمال و مأمورین استبداد عبدالحمید روبرو می‌گردید که هر یک از اینها در محیط خود طبعاً فرد مستبدی هستند. بدین جهت، فکر خود را متوجه بیداری مسلمانان و برانگیختن قوای فرسوده آنها نمود و با زبان و قلم وارد معرکۀ جنگ با استبداد شد. چندی سردبیر مجلۀ «الفرات» بود و مجله‌ای هم به نام «الشهباء» در سال ۱۲۹۳ هجرى منتشر کرد که دولت پس از انتشار ۱۵ شماره امتیاز آن را ملغی ساخت. پس از آن مجله‌ای به نام «الاعتدال» به دو لغت ترکی و عربی منتشر کرد که عمر آن‌ هم کوتاه بود.

چندی هم متصدی بعضی از وظایف علمی و قضایی گردید و در هر یک از این شئون اصلاحاتی نمود. ولی در هر قدمی که بر می‌داشت و هر رشته‌ای را که به دست می‌گرفت، عمال حکومت در کمینش بودند و هر چه بیشتر محدودش می‌ساختند و از کارها بر کنارش می‌نمودند، مقاومتش بیشتر و زبان حق‌گوییش بازتر و نور فکرش درخشان‌تر و تازیانه‌اش بر پشت مستبدها شدیدتر می‌گردید. هیچ‌گونه تطمیع یا تهدید در برابر آن وظیفۀ مقدسی که داشت از پایش در نمی‌آورد و پیوسته خانه‌اش کعبۀ آزادگان و حق‌طلبان و جویندگان حل مشکلات بود.

کواکبی علاوه بر شغل‌های مهم، منصب «نقيب السادات» را داشت. پس از مدتی که در وطن خود به مطالعه و تجربه سرگرم بود، برای مطالعه احوالات و وضع مسلمانان و تحقق دادن افکار بلندش که بیشتر متوجه در هم شکستن بندهای استبداد و آزاد ساختن و حرکت دادن جهان اسلام بود. چاره ندید جز آنکه از خانه و وطن و شغل‌هایی که داشت چشم بپوشد و به مسافرت در سرزمین‌های اسلامی پردازد و اندیشه‌ها و افکاری که در سر دارد، به سرزمین‌های آماده‌تر و دورتر از محیط‌های ارعاب و قدرت نفوذ استبداد منتقل نماید. نخست برای اغفال مأمورین حکومت عبدالحمیدی به نام منصب قضاوت شرعی با فرزندش به سوی مصر کوچ نمود و از آنجا به گردش و مطالعۀ کشورهای آسیای غربی و آفریقا پرداخت. چندی در بیابان‌های جزيره العرب سیاحت نمود و روزها و شب‌هایی را بالای کوهان شتر گذراند و از نزدیک با قبایل و سران عرب آشنا شد و به وادی دهناء و اطراف يمن آثار تاریخی و شئون اجتماعی را مطالعه می‌نمود. از آنجا به سرزمین هند و شرق آفریقا رهسپار شد. سپس، به مصر برگشت تا از آن جا به سرزمین‌های مغرب رود ولی پس از چندی که در مصر برای بهره‌برداری از افکار و مطالعاتش توقف نمود، اجل دامن‌گیرش شد.

در این سفر مانند طبیب حاذق و مهندس بینا بیماری‌های روحی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی و منابع زمینی مسلمانان را بررسی نمود و نتایج فکری بسیاری اندوخت و سلاح خود را برای جهاد مقدسی که در پیش داشت آماده‌تر نمود تا با قدرت فکری نیرومندتری بر سنگرهای ظلم و استبداد بتازد.

پس از این، کواکبی بی‌پرده با دستگاه استبداد عثمانی اعلان جنگ داد و خود را سپر بی‌پناهان و مظلومین نمود و آشکارا اعلان نمود که دستگاه‌های استبداد از مشتی مردم فرومایه و پست برپا می‌شود که با ترس و تقرب به درگاه مستبد بزرگ و پرونده‌سازی و جاسوسی و خدمت به شهوات پشتیبانی می‌شوند و از خون و سرمایه‌های عمومی مال می‌اندوزند و حکومت استبداد خودکامی و قانون شکنی‌اش از مستبد بزرگ تا پاسبان و فراش و رفتگر ظاهر می‌شود. در حلب برای نتیجه آن‌که به روی ستمگران مكتب مخصوصی تشکیل داد و جمعی از مردمان با شخصیت و وکلای دادگستری را با خود همفکر نمود تا از بیچارگان و مظلومین حمایت نمایند. مردم را بر والی حلب «عارف پاشا» که مردمی ستم پیشه بود، برانگیخت و به شکایت از او به باب عالی وادار نمود. ولی هم برای در هم شکستن قدرت معنوی کواکبی به دسیسه و پرونده‌سازی پرداخت و با ساختن اوراقی، کواکبی را به خیانت و همدستی با بیگانگان متهم نمود تا به درون زندان‌های تاریکش کشاند. چون کواکبی پایان محاکمه را می‌دانست، به محاکمه تن نداد. پس از کوشش‌هایی که دوستانش کردند، محاکمه را به محکمۀ بیروت بردند و در آنجا تبرئه شد.

پس از چندی باز عمال حکومت دسیسه نمودند و کسی را واداشتند به سوی «جمیل پاشا» والی گلوله پرت کرد در اثر آن، کواکبی و جمعی از دوستانش را به زندان بردند. پس از آن که مدتی باز در زندان گذراند، در محکمه تبرئه شد.

//پایان متن

پی‌دی‌اف

مجموعۀ حکمت، دورۀ چهارم، شمارۀ 2، خرداد 1339 شمسی، ذیحجه 1379 قمری، صفحه 4-7

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدئویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

این محتوا فاقد گالری تصاویر است.
 
 
 
 

دیدگاه‌تان را بنویسید

اگر در رابطه با محتوای فوق اطلاعات تکمیلی دارید، از طریق کادر زیر با کتابخانه «طالقانی و زمانه‌ما» در میان بگذارید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *