توصیه آیتالله طالقانی به همکاری در پاکسازی معابر شهری
مسئلهای که امروز مطرح است کاملاً به خود مردم مربوط است. همان مردم انقلابی و مبارزی که در این چند ماه اخیر از دولت و رژیم ضد مردمی واژگون شده رویگردان شدند و بسیاری از خدمات رفاهی را خودشان انجام میدادند؛ مثل تمیز کردن کوچهها، حمل زبالهها به خارج، رساندن نفت به در خانهها و امثال این کارهایی که از عهدهشان بر میآمد. الان به علت مشکلات و گرفتاریهای زیاد و سنگربندیها، کوچهها و خیابانهای شهر و در خانهها به وضع نابسامانی درآمده و روز جمعه را گویا شهردار به عنوان روز پاکسازی شهر و همکاری مردم اعلام کردهاند. ما میخواستیم از خدمتتان بپرسیم که وظیفۀ ملی و دینی مردم در این زمینه چیست و چه اندازه باید با شهرداری که الان متعلق به خودشان است به نظر جنابعالی همکاری کنند؟
آیت الله طالقانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
سَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ
اساساً مسئلۀ طهارت و تزکیه با تمام ابعاد و معانیش از تعاليم اصليه و ریشهداری است که در قرآن و فقه اسلامی نیز این مسئله به صورتهای گوناگونی؛ واجب، مستحب، تأکید [شده] که يك انسان مسلمان در شبانهروز باید به تزکیه و تطهیر بپردازد. همانطور که در تفسیر هم در معنای تسبیح موجودات و تسبیح انسان و قوای مدبر عالم اشاره کردم که همان حرکت شناوری و قدرتهای دیگری و غرق شدن در آلودگیهای دنیا و جوازم دنیا، نجات دادن، این صورتی است از تسبیح که برای انسان یک امر درونی، فکری و تذکری است قبل از عمل و قبل از زبان. یعنی انسانی که سبحان الله میگوید که از اذکار مخصوص اسلام است. در فرهنگ اسلامی است کلمۀ تسبیح. انسان چه در نماز، کلمۀ تسبیح در رکوع، در سجده تکرار میشود و چه در حال عالی در تعقیبات نماز که از ذکرهاست که به زبان آورده میشود. خوب، بعد از آنکه ما معانی و حقایق را تبدیل کردیم به ظواهر تسبیح را هم به صورت یک ذکر و بعد هم به صورت این مهرهها درآمده که خیال میکنند بعضی مقدسین ما، همین مهرهها را که حرکت دادند خودش ثواب دارد. یا فقط همین ذکر سبحان الله گفتن است. حال آنکه این ذکرها مبین این درکهای واقعیتهای معنوی انسان باید باشد. یعنی در هر حالی انسان خودش را در هر وضعی که هست از آن وضع و آلودگیهایی که پیدا کرده میشود، نقصهایی که در زندگی هست، کمبودهایی که در زندگی احساس میکند، آنها را به گردن تقدیر و خدا نیندازد و مفهوم تسبیح اینطوری که در لغت و فرهنگ تفسیری ما بیان میشود، این است که ذات مقدس الهی از هر آلودگی و عیب و نفس و اراده شخص منزه است. پس مفهومش این است که هرگونه آلودگی، هر شری، هر نفسی، هر کمبودی از ناحیه خود انسان است. نه اینکه مقدر شده باشد و از طرف خدا باشد. با این تذکر انسان مسئولیت را در خودش احساس میکند که باید از هر گونه آلودگی خود را برهاند. چه آلودگی ذهن و فکر و نفسیات انسان، نفوس انسانی به خیالات بد، اندیشههای پست و چه آثار گناهی که در عمل از عمل منعکس میشود و روح انسان و انسان را آلوده میکند. چه در مرحلهٔ ظاهر و جسم که انسان دائماً در معرض آلودگیها است و همیشه لباسش، بدنش و محیطش، خانهاش اگر تطهیر نکند و تسبیح نکند به اصطلاح دیگر، در معرض آلودگی است. پس این یک فکری است و حرکت فکری است و حرکت اخلاقی است و بعد حرکت عملی است که وظیفهٔ هر مسلمانی است. وظیفهٔ اولی است. «سبحان الله» خدا منزه است. من را آلودهٔ پست، منحط، ذلیل، زبون، جائر خدا نخواسته. پس هرچه هست از ناحیه خود من هست که من باید خودم را از این آلودگیها نجات بدهم. معنای عمیقی است از تسبیح که از سباحت است به معنای شناوری است. همان طور که یک شناور اگر بخواهد خود را نجات بدهد، در مرحله اول امید به خودش است، تکیه به خودش است. یعنی بداند که این نیرو را دارد که از میان امواج و طوفان و دریا خودش را به ساحل نجات برساند. این تفکر و این امید باعث میشود که شخص در حال غرق شدن یا شناور دست و پایش را منظم حرکت بدهد و جهتگیری کند و خودش را به ساحل برساند. اگر همین قدر از طوفان و از دریا هراسی برایش پیش آمد و مأیوس شد، دست و پایش را ببر و قطع کن. ما انسانها در این زندگی و در این حیاتی که خواه یا ناخواه آمدهایم مانند یک شناوری هستیم. همین قدر که مأیوس شدیم از خودمان و از هدفی که داریم روی گرداندیم یا هدف را تشخیص ندادیم، دست و پامان را گم میکنیم و خودمان را فراموش میکنیم. در اثر اینکه خودمان را فراموش کردیم و مأیوس شدیم و مرعوب عوامل فنا و آلودگی شدیم غرق در فساد و انعطاف و یأس خواهیم شد.
این سؤال شما وسیله و بهانهای شد، مثل همیشه که من یک مقداری به این فرهنگ قرآن [بپردازم تا] عموم کسانی که میشنوند سخن من را آشنا بشوند که چه فرهنگ عمیقی است. این ذکرها، این توجهات این نمازی که مرکب از اذکار و حرکات و اوراد و حرکات و نیات که دوایی است. معجونی است این نماز از اذکار و اوراد و تذکارها و آگاهیها و خضوعها و خشوعهایی که در مقابل درک و احساس و عظمت و قدرت است و در فواصل زندگی و در حرکات آفتاب و ماه و طلوع و غروب، انسان در این فصول که خود را فراموش کرده، از خواب بیدار شده، در یک عالم دیگری بوده، منتقل به یک عالم دیگری شده است. هنگام طلوع فجر است. همهٔ عالم در حرکتند؛ تجدید حیات میکنند. همهٔ زندگان و موجودات زنده به حرکت درمیآیند. انسان این موجود متعالی در این فصل به دستور دین، راهنمایی دین باید از جا بلند بشود؛ خودش را از آلودگیها پاک کند و متذکر بشود. زندگی از همین آگاهی است، هدفگیری که در نماز و در تفسیر و فلسفهٔ نماز خفته است. [انسان باید] شروع کند و بعد وقتی که وارد و غرق زندگی شد، زندگی بازار، زندگی کسب، زندگی اداره، باز خودش را فراموش کرده و عالم را فراموش کرده [است]. یعنی خودش شده جزء زندگی. این کشش و جذبه و حرکت زندگی او را دارد غرق میکند. باز سردر میآورد در وقت ظهر، در وقت عصر و پس از آن وقتی که عالم باز چهرهٔ دیگری نشان داد و شفق مغرب نشان میدهد که حرکت حیات تمام شده. همهٔ موجودات به لانه و آشیانه برمیگردند، باز انسان با این تذکار و با این یادآوریها و یادها و هدفگیریها به بستر خواب میرود و روح نماز یک قسمت همین تسبیح است که در تمام اذکار رکوع و سجود که از ارکان نمازند دائما تکرار میشوند. مجالی نیست که من بیشتر در فلسفهٔ این عبادت پرمعنا و پر عمق و روشنکننده و حرکتدهنده بحث کنم. این مقدمهای بود برای اینکه این مطلب را من به تمام برادران و خواهران و فرزندان تذکر دهم که تزکیه و تطهیر و تسبیح بر همۀ مسلمانان با صورتهای گوناگون واجب است. از داخل خانه و از بدنش و روحش و فکرش و لباسش، چه لباس کهنه داشته، لباس قیمتی داشته یا لباس عادی بیارزش باشد، شروع بکند. داخل خانهاش پاک باشد، تا حریم خانهاش، تا شهرش، همه باید نمونۀ یک تربیت و یک رشد اسلامی برای همۀ مسلمانها باشند. ما در زمانهای سابق به یادمان هست، تهران شهرداری نداشت ولی همین کوچههای جنوب شهر، خیابانها، دهات، هر روز صبح در خانهها، خیابانها جارو میشد. آبپاشی میشد. روی همان تربیت اسلامی و وظیفهای که هر خانوادهای در حریم خودش داشت [آن کار انجام میشد]. ولی بعد از آنکه شهرداریها این مسئولیت را بر عهده گرفتند، به خصوص نظام شهرداری که جزء نظام طاغوتی بود و شهرداری وسیلهای شده بود برای دزدیها و پست مهیا کردنها و تحمیلاتی دیگر به مردم و مالیات بستن به مردم و مردم را از سیر حرکت طبیعی خودشان و خودکاری خودشان بازداشتن، الان باید مردم این احساس را بکنند در مرحله اول باید احساس کنند شهرداری ندارند. خودشان شهرشان را تمیز نگه دارند. خانهها را تمیز نگه دارند. خیابانها را تمیز کنند. درختها را پرورش دهند، آبیاری کنند، نشکنند. تا یک شهر نمونهای باشد. اکنون این را هم بدانند که این شهرداری که شروع به کار کرده بعد از سقوط رژیم، این شهرداری مثل همۀ وزارتخانهها، همۀ ادارات، مال مردم است. در خدمت مردم است. نه اینکه آقا بالا سر مردم باشد. آمده به مردم خدمت کند. جزء مردم هستند و هر کسی و هر ناحیهای هم که از شهرداری شکایت دارد، در شهرداری به رویشان باز است. شکایاتشان را بگویند و در کارها با شهرداری همکاری بکنند. اینها که من میشناسم. که در رأس شهردای هستند، جوانهای پاک، دردمند و آمادۀ به خدمتند برای خدا و قصد قربت. و اینها مثل فرزندان من هستند و باید روی وظیفۀ ملی و وظیفۀ دینی با تمام معنا با اینها همکاری کنند. تا شهرشان، دهاتشان، کوچه و خیابانشان همیشه در حال نظافت و پاکی و طهارت باشد که قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ». خدا توابین و متطهرین را دوست دارد. دوستی خدا معنایش یکن عاطفۀ نفسانی نیست. اثر دوستی خدا این است که مثل سایر دوستیها جاذبۀ الهی و حرکت کمالی متوجه به اینها است و تقرب به خداست. شما وقتی کسی را دوست دارید یک تأثر نفسانی و یک انفعال روحی در شما برای کسی پیش میآید، این انفعال به اسم انفعال جذبۀ انتزاعی تعبیر میشود به محبت و اثر این محبت چیست؟ این است که به طرف آنچه که محبوب شما است حرکت کنید و نسبت به محبوب علاقهمند باشید و نقصانهایی را جبران کنید. کمبودهای او را پر کنید و ازش دستگیری کنید. محبت خدا هم همین است. اثرش همین است که نسبت به آنچه خدا محبت دارد، به او کمال میبخشد، قدرت میبخشد، طهارت به او میبخشد و راه زندگی را به او باز میکند. خداوند که توابین را دوست دارد، کسانی که دائماً در حال تذکر هستند و خودشان را از آلودگیها و از اندیشههای بد باز میدارند و یک حرکت تحولی انقلابی درونی دارند. متطهرین هم آنهایی هستند که لباس و بدن خودشان را، خانهشان را، شهرشان را پاک نگه میدارند. خدا میفرماید که این دو، این مردم را دوست میدارم. دوست می دارد یعنی به آنها رشد خواهد داد، نیرو خواهد بخشید، کمک خواهد کرد و امیدواریم این شهر و همه کشور ما [رشد کند]. به جای اینکه در رژیمهای طاغوتی و استبدادی یک ملت کینهورز بودیم نسبت به هم و بدبین و همه همدیگر را دشمن میدانستیم [نسبت به هم با محبت شویم]. یک کشور و یک ملت و شهرها و دهاتی بشود که همه با هم با محبت، با همکاری، همکاری خودشان با هم، همکاری با دولتی که برای با خودشان است، برای اینها است، بتوانند همه چیزشان را سر و صورت بدهند و کسانی که شهرها را آلوده میکنند؛ خانهها را خراب میکنند؛ شنیدم در حواشی تهران خانههایی که برای دولتیها بوده دیوارهایش را خراب کردند و آلوده کردند، از این کارها دست بردارند و باور کنند؛ مردم ما باید باور کنند که جدای از دولت نیستند. مردم ما باید باور کنند که این سرزمین، آبش، خاکش، منابعش، جنگل و دریا و معادن مال این ملت است و مال خودشان است و در خدمت ملت باید باشند. معنای انقلاب همین است. ولی متأسفانه [در] سالهای طولانی، چون مردم همیشه دولت را مزاحم، آقا بالا سر، تو سری بزن و حقبر تشخیص دادند و همیشه روی این تشخیص که تشخیص درستی هم بوده هر حرف و هر مطلبی هم که دولت میگفت اینها دروغ میدانستند. هر عملی که میکرد، عملش را توجیه میکردند که به ضرر مردم و به سود آن دستگاه و سران رژیم. این بود که نه گفتههای اینها را باور میکردند، نه با اعمال و دستورات و تصویبنامهها و مأمورین آنها همکاری داشتند و هنوز هم خیال میکنند دولت یک آقا بالاسری است برای مزاحمت و هنوز هم چون سالها این سرزمین و حتی نفوس خودشان را، منابع خودشان را مال خودشان نمیدانستند و هنوز هم نمیخواهند باور کنند واقعاً مال آنها است. ولی مال آنها بودن معنایش این نیست که فرد فرد، گروه گروه به جنگلها به منابع، به مؤسسات دولتی تجاوز کنند، به زمینهایی که اطراف شهر هست، بیخود و خودسر تجاوز بکنند. مال همه است. مال یک گروه و یک فرد نیست. یک فرد حق ندارد که آنجا را به تشخیص خودش بسازد. این قانون اسلام است برای حفظ نظام عمومی باید روی مقرراتی باشد که اگر کسی خانه ندارد دولت موظف است برایش خانه بسازد. شهرداری موظف است در اطراف تهران برای مردم از جهت مسکن خانهسازی کند. مسکن مردم را تأمین کند. نه اینکه خودسر بروند زمینها را تعرض کنند و بعد هم احتیاج به آب دارند، برق دارند دولت را به زحمت بگذارند، شهرداری را. چون مال همه است باید بر طبق مقرراتی باشد. همانطور که گزارشاتی که به من میدهند، در جنگلها چه تجاوزات، در منابع طبیعی، در زمینها هر کسی باز هم مثل دوره خانخانی هر کسی زورش بیشتر شد، رئیس قبیلهای بود که چند تا اشخاص بیمسئولیتی زیر دستش بودند زمینها را دارند در شمال و در جاهای دیگر تصرف میکنند و این کارهم برخلاف شرع است و هم برخلاف وجدان ملی است و هم مزاحم پیشرفت انقلاب است. مال شماست ولی هر کسی روی نظاماتی به اندازه احتیاجش، به اندازهٔ نیرویی که میتواند مصرف کند، میتواند بر طبق مقررات زمینها را دولت به آنها میدهد تا خودشان خانه بسازند و اساساً به عقیدهای خانهسازی در تهران با این فشردگی و با این کثرت جمعیت و کمبود وسایل صلاح نیست. خانههایی که نیمساخته است باید دولت، شهرداری اینها را بسازند و خانههایی که هست وسایل آب و برق برای اینها فراهم کنند و پس از این مردم را متوجه کنند به جاهایی که وسایل، آب، زمین برایشان فراهم است آنجاها خانهسازی کنند که این شهر از این خفقان و فشردگی بیرون بیاید و ما امیدواریم که دولت و شهرداری این کار را به خوبی انجام دهند و انشالله به یاری همۀ مردم و خودیاری همهٔ مردم و با سرپرستی مأمورین صالح و دلسوز مسئلهٔ مسکن که سالهاست مورد بحث رژیم سابق بود و نتوانست حل بکند با فرصتی و صبری مسئلهٔ مسکن حل بشود و بعد هم مسئلهٔ ترافیک شهر. شهر خفقانآور که چقدر نیروها مصرف میشود در رفت و آمد خیابانها، وقتها تلف میشود. اعصاب ناراحت است. من خودم گاهی که از این خیابانها عبور میکنم میبینم چقدر انسان ناراحت است. از جایی به جایی میخواهد منتقل بشود که با پیادهروی این راه را بهتر انسان طی میکند. تنبل خانهای که همه میخواهند یک ماشین داشته باشند. یک نفر آدم مقداری خیابان را اشغال کرده. با اینکه در این چند متر خیابان یک اتوبوس میتواند همه را حمل و نقل کند. ولی میبینیم اتموبیلها اغلب، من دیروز که میآمدم مخصوصا نگاه میکردم، یک نفر سوار است [یا] دو نفر سوار است. این واقعاً یک مصیبتی است. البته یک نقشههای ضد انسانی و استعماری هم بوده هم برای مصرف و هم برای تحریک رقابت برای ماشین داشتن و هم برای وقت تلف کردن مردم که نیروهای فعال و خلاق مردم ما مصروف همین رفت و آمدها بشود و اتلاف بشود و از بین برود. از این جهت خلاصه این است که مردم وظیفه دارند. انشالله روز جمعه هم با شهرداری همکاری میکنند. وسایلشان را، آنچه دارند به خیابانها بیاورند و این خودش یک حرکت انقلابی است؛ یک حرکت مردمی است. شهرداری هم امکاناتش را بیاورد در اختیار مردم بگذارد و این عمل هم به نظر من هر چندی یک بار، چند هفته یک بار تکرار بشود که شهر ما خود به خود با خودیاری و همت این مردم [پاک باشد]. همین مردمی که وقتی که شهردار نداشتند، درگیر بودند، ما میدیدیم این جوانها چه جور در خیابانها مشغول تنظیف بودند، در کوچهها تنظیف میکردند، نفت به خانهها میرساندند و خیابانها را نظافتش را حفظ میکردند. سر چهارراهها مسئلهٔ رفت و آمدها را تنظیم میکردند. این رشد را نشان دادند. انشالله بعد هم همین مسئله ادامه پیدا کند که ببینیم از همه ایجاد همکاری و محبت در بین مردم خواهد کرد.
خبرنگار: بسیاری از مسائلی که مطرح بود تذکر فرمودید. همان طور که فرمودید برخی از افراد سودجو در زمینهای خارج از محدوده که خود مسئلهای بود که سال گذشته با چه جنایتی به مردم و آلونکنشینها حمله کردند. خانههایشان را خراب کردند و نگذاشتند خانهای بسازند یا خانههای ساخته شدهشان را از بین بردند و الان نقشههایی در شهرداری هست که خدمات شهری را فراهم بکند و برای افراد واقعاً مستحق و بیبضاعت خانههایی بسازد. اما در همین ضمن هم افراد سودجویی هستند که به زور در آنجا مشغول خانهسازی هستند. آیا همان طور که فرمودید نیازی نیست در حال حاضر که بیشتر به این کارها بپردازند، این افراد سودجو، چه کارشان باید کرد و چه رفتاری با آنها باید داشت و چطور میشود جلوشان را گرفت که این کار را نکنند و حق افراد دیگر را پایمال نکنند؟
آیتالله طالقانی: امروز سودجوها اگر زمینهای موات، زمینهایی که مال عموم است یا مال دولت است بخواهند تصرف کنند، باید هم دولت هم مردم جلو اینها را بگیرند. اگر مال شخصی خودشان است، قبلاً ثبتنامه شده، مرقوم شده، متراژش معین شده، میخواهند بسازند، بسازند. ولی این را بدانند این سودجوهای بساز و بفروش بعد از این دیگر این سودها را نخواهند برد و خاطرشان جمع باشد. برای اینکه به نظر من اینقدر وسیلۀ مسکن برای مردم با زمینهای که داریم [وجود دارد]. حضرت آیتالله خمینی هم دستور دادند برای مسکنسازی و بودجهاش هم انشاالله تنظیم میشود. زمینهای که داریم دیگر آن جور مضیقه مسکن پیش نخواهد آمد تا سودجوها از این مضیقه سوءاستفاده کنند و آن وظیفهای است که همه باید انجام بدهند و نه در ساختن و تصرف اموال عمومی، زمین که از آن مردم است، بلکه ….. همسایهها و رفت و آمد خیابانها و تهیه وسایل، آب، برق، اینها را باید در نظر بگیرند تا یک شهر درهم و بی قوارهای [نشود]. همانطور که الان میبینیم در قسمتهایی از شهر ما چقدر این خانهسازیهای خودسر [شهر را] بیقواره کرده. مزاحم دیگران شده. [مسکنسازی] باید با نقشۀ صحیح باشد و پیشبینی وسایل زندگی مردم که امروز دیگر مسئلهٔ آب و برق به صورتی که درآمده لولهکشی جزء ضروریات و حوایج اولیه زندگی مردم است. یک جایی بسازند ولی این امکانات برای شهرداری میسر نباشد. در اصل مسئلۀ زمینهای تهران و اطراف تهران و زمینهای مواتی که بعضیها فقط روی سند آن معامله کردند، بدون اینکه آبادی در آنجا بوده و به اصطلاح فقهی تحجیر شده باشد به معنای کامل تحجیر، خود یک مسئلهٔ فقهی است که ما دربارۀ منابع طبیعی و زمینها در کتاب اسلام و مالکیت مقداری بحث کردم و احتیاج به بحث وسیعی دارد که اصل زمینها باید به چه صورت به تملک کسی دربیاید. آیا هر زمینی میتواند هر کسی قدرت داشت همانطور که میبینیم چپاولگران زمینها و منابع طبیعی را به اسم خودشان ثبت میکردند. حال آنکه این درست است. اساساً مطلب مهمتری که میخواهم باز تذکر بدهم و تأکید کنم. این است که الان که فصل بهار دارد نزدیک میشود و یک عید جدیدی ما داریم پس از این انقلاب. یعنی نوروز داریم به معنای واقعی خودش. یعنی یک عید نو، یک زندگی نو، ما صد سال بیشتر یا اگر رژیم دو هزار و پانصد ساله را، دو هزار و پانصد سال است داریم سر جای خودمان درجا میزنیم. روز نو نداریم روزهایمان تکراری بوده همهاش و امیدواریم امسال واقعاً روز نو ما باشد و نوروز واقعی ما باشد. من توصیه میکنم به خصوص به نیروهای جوان، از تحصیل کردهها و دانشجوها و کارگرها اینها نیرویشان را متمرکز کنند برای سازندگی به تمام معنا و شروع کنند در دهات، در شهرها، در اطراف همین تهران که شهر سوختۀ خشکی شده که درختکاری، آبیاری این درختها، کارهای تولیدی. از دولت بخواهند که امکانات در دسترس آنها قرار بدهد، امکانات راهسازی، امکانات حفرچاهها، امکانات آبیاری و مردمان مشغول سازندگی بشوند که انشاالله از جهت تغذیه و رفاه زندگی ما بعد از چندی بینیاز باشیم از دیگران و این منتهای ذلت و زبونی یک کشوری است، صرف نظر از مسائل دیگر که با این همه منابع و آب و هوا، نانش و غذا و برنج و روغن و آبش باید از کشور دیگر برسد به اینجا. تحقیری از این بیشتر نیست برای یک کشوری که منابع در دستش است. نیروهای فعال روی منابع و این گنجینهها راه بروند و درسته راه بروند، دست گداییشان به طرف دیگران دراز باشد و ما امیدواریم این نیروهای جوان با یک اکیپها و برنامههای صحیحی از حالا مشغول فعالیت بشوند در دهات، در اطراف تهران به درختکاری و سرسبز کردن و خرم کردن شهرها. به جای آنکه از مسائل باطل و بیریشه مقابل هم موضعگیری کنند و بایستند و کارها را فلج کنند، نیروهایشان را متوجه کنند برای تولید و برای رفاه عمومی و راه را برای تحریکات ببندند. عمل نشان دهند به جای شعار. تا به حال همش شعار بوده. هی شعار میدادند، طرفدار کارگر، طرفدار محروم، طرفدار مستضعفین. خوب این طرفداری را پیاده کنید. خب مشغول بشویم. دستهایمان را بالا بزنیم. من هم با این سنم حاضرم یک جایی یک بیلی دست بگیریم. مشغول همکاری با مردم بشویم، با جوانها بشویم و وقتی که ما همۀ قوامان متوجه شد به کارهای صحیح تولیدی و توسعۀ رفاه مردم و استخراج صحیح منابع طبیعی، آنچه که همه گم کردیم و از دست دادیم هم خواهیم رسید. دیگر این نوع پیگیریها، جنگها، جنگهایی که من میدانم ریشههایی از خارج و داخل دارند انشالله خاتمه پیدا میکنند. به یاری خداوند، به همت مردم.
خبرنگار: خیلی متشکریم. فقط یک نکتهای باز برمیگردم به عنوان آخرین سؤال و آن مسئلۀ پاکسازی شهر [است] که جزئیاتش را مقامات شهرداری و شهردار امروز و فردا بیان میکنند و در رادیو تلویزیون برای مردم توضیحات کافی خواهند داد. ولی این توصیه را میخواستم بفرمایید به مردم که اگر کسی کامیونی، وانتی، جرتقیلی هر وسیلهای دارد در اختیار شهرداری بگذارد و همکاری کند که زبالهها را به خارج حمل کنند یا نیازهای دیگرشان را برآورده کنند.
آیت الله طالقانی: البته این توصیه را من کردم و باز میکنم. قبلاً هم که مردم ما درگیر بودند در جریان انقلاب این توصیهها را میکردم. شهرداری هم از این همه کامیونهای ارتشی که بیکار در جادهها افتاده و شهر و اطراف شهر ما را کردهاند گاراژ کامیونهایی که دارد از بین میرود، میتوانند از آن امکانات هم استفاده کنند. مردم هم امکاناتشان را در اختیار شهرداری میگذارند. امیدواریم این حرکت، این کار به یاری خداوند استمرار پیدا کند.
خبرنگار: خیلی از زحمتی که به شما دادیم متشکریم. امیدواریم که باز هم این لطف را در حق مردم بفرمایید که به ما فرصت دهید، اجازه بفرمایید که خدمتتان برسیم و مسائل دیگری هم که هست…
آیتالله طالقانی: شما دست از سر ما برنمی دارید… انشالله این زحمتها به خیر مردم باشد. این نیروی باقیمانده ما در اختیار خدمت این مردم است و افتخار ما این است که کمترین خدمتگذار این مردم باشم. به خصوص بعد از این احساساتی که نسبت به من خدمتگذار اظهار میکنند، علاقهای که ابراز میکنند، من را بیشتر شرمنده و مسئول کرده و از خدا میخواهم که خدا به من نیرویی بدهد که بتوانم بیشتر مسئولیتی که نسبت به این مردم دارم بتوان انجام دهم.
//پایان متن
روزنامۀ اطلاعات، شمارۀ 15809، پنجشنبه 1357/12/24، صص 1، 11 و 2.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
- آیتالله طالقانی, اجتماعی, اعتماد, اعتماد اجتماعی., انتشارات ابوذر, پاکسازی محیط شهری, تخریب, ترافیک, تزکیه, تصرف زمین, جنگل, خانهسازی, خدمات اجتماعی, خودیاری, رژیم طاغوت, روزنامه اطلاعات, سیاست و اجتماع, شهرداری, شهرداری تهران, صدا و سیما, طهارت, فلسفۀ نماز, کتاب از آزادی تا شهادت, محیط زیست, مذهبی, مصاحبه, مصرف
- سیاست و اجتماع
- انتشارات ابوذر, روزنامۀ اطلاعات