بسم الله الرحمن الرحيم
به طور کلی، غذای حرام نباید خورد و بر سر سفرهای که مشروب در آن آورده باشند، نباید نشست. دربارۀ آداب و کیفیت غذا خوردن احکام واجبی نداریم ولی سنت و آداب مستحبی وارد شده که به رعایت آنها سفارش کردهاند. مثل شستن دست قبل و بعد از غذا، خوردن اندکی نمک قبل و بعد از غذا، سیرنشده بلند شدن از سر سفره و مانند آنها[1]…
آیا هر کسی میتواند هر گونه سخن و نظر و سؤالی را دربارۀ دین مطرح کند؟
کفر و ردّه گفتن جایز نیست. ولی اگر در مسئلهای از دین شکی به نظر انسان رسید، طرح آن به عنوان سؤال، (نه رد و تکذیب کردن) اشکال ندارد. انکار و رد هم دو گونه است: یکی انکار صریح اصول و معتقدات دین است که باعث خروج از دین میشود. دیگر انکار احکام ضروری دین است که باز به همان حکم اول باز میگردد. البته اگر کسی بگوید که من مثلاً حال نماز خواندن را ندارم یا فلسفۀ نماز را نفهمیدهام، اشکالی ندارد؛ ولی انکار صریح احکام ضروری دین در واقع انکار اصل اعتقادی نبوت است. لذا انکارکنندۀ احکام ضروری نیز از دین خارج شده است. اما در مسائل فرعی، مثل کیفیت وضو گرفتن، انکار کردن موجب خروج از دین نمیشود بلکه ممکن است از مذهب خارج شود. بنابراین، هرکس هر نظری که دارد به عنوان سؤال میتواند اظهار کند و طول و عرض سؤال همان حدودی است که گفته شد.
غیبت از محرمات اسلامی است. عرض و آبروی هر مسلمانی حرمت دارد و باید محترم شمرده شود. اما غیبت کسی که ظاهراً مسلمان است و متجاهر به فسق است، یعنی فقط گفتن همان گناهش، گناه نیست. تهمت آن است که به دروغ گناهی شرعی به کسی نسبت دهند. غیبت حد شرعی ندارد و فقط حرام شده است. در جامعۀ ایمانی، آبرو و حیثیت اشخاص محفوظ است. مگر اینکه کسی خودش تجاهر به فسق کند و آشکارا و در ملأ عام مرتکب گناه شود. غیبت گوش دادن هم حرام است. قرآن میفرماید: «وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ» [2].اما چنان که گفتیم، در چند مورد استثنایی غیبت اشکالی ندارد. مثلاً کسی را نمیشناسید که خوب است یا بد و میخواهید با او وارد معاملهای شوید. اگر تحقیق کنید و کسی بگوید که مثلاً کلاهبردار است یا فلان عیب را دارد، غیبت او را نکرده است و اشکال ندارد، زیرا مصلحت زندگی مردم در آن است.
اما در تهمت، حکم اسلام آن است که اگر کسی کاری را که شرعاً جزء محرمات است و حد شرعی دارد به کسی نسبت بدهد ولی نتواند آن را ثابت کند، آن حد را باید بر تهمتزننده جاری کرد.
فرق خبر و حدیث و روایت چیست و چگونه میتوان صحیح و ناصحيح آنها را تمیز داد؟
خبر آن است که سخن دیگری را نقل (به مضمون) کند. خبر مطلق و اعم از حدیث و روایت است. حدیث گفتۀ تازهای است که گوینده آن را از دیگری نشنیده است و روایت نقل سخن دیگری است. اخباری که مربوط به احکام و وظایف است، جاهل به آنها کم بودهاند و علما هم دربارۀ آن دقت زیاد کردهاند و با علم رجال و درایه[3] بررسی شده است. اما اخبار مربوط به معارف و معتقدات چون کمتر دربارۀ آنها بحث شده است و جاهل در آنها هم زیاد است و هر گروه و فرقهای به نفع خود احادیثی جعل کردهاند، مخصوصاً یهودیان، چنان که بسیاری از این روایات که در تفسیر قرآن و مسائل اعتقادی نقل میکنند جعلی است، در آنها تخصص و خبرويت لازم است. پیامبر(ص) در آخر عمر پیشبینی کرد و فرمود هرگاه خبری از قول من شنیدید، به قرآن عرضه کنید. اگر موافق آن بود، قبول کنید وگرنه دور بیندازید[4]. در اصول احکام فقط سنت قطعی و حتمی پیغمبر و روایات محکمی که دراینباره وارد شده حجت است. در معارف و اصول اعتقادات خیلی باید دقت کرد و تا همان حد که شرح و تفصیل قرآن است و نه بیشتر باید پذیرفت. هر کسی هم ملزم نیست که در روایات تحقیق کند. تسامح در ادلۀ سنن باید کرد. یعنی کارهای خوبی که در روایات سفارش شده خوب است انسان انجام دهد و این احتیاج به تحقیق و بررسی ندارد[5]. اما آن مقدار از آنها که مربوط به احکام است نباید همه دربارۀ آنها اظهارنظر کنند بلکه آنها را باید به اهل و متخصصش سپرد.
پایان متن //
[1] درباره احکام غذا خوردن، محرمات و آداب آن؛ نک: الحر العاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دارالاحياء التراثالعربی، ج ۱۶، کتاب الأطعمة والأشربة، ص ۳۰۹؛ ابواب آداب المائدة، ص ۴۰۵
[2] و بعضی از شما غیبت بعضی نکند؛ آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید». حجرات (۴۹)، ۱۲.
[3] علم رجال و درايه هر دو در موضوع حديث کاربرد دارند. اما علم رجال دربارۀ راوی از جهت ضعف، و ثاقت و ضبط حديث بحث میکند ولی علم درایت پیرامون خود حدیث، متن آن و به بحث از اقسام آن میپردازد.
[4] الحر العاملی، وسائل الشیعه، همان، ج ۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۹، حدیث ۱۰، ۲۹، ۳۵، ۳۷؛ الطبرسی، تفسير مجمع البیان، همان، ج ۱، المقدمه، الفن الثالث، ص ۸۱.
[5] درباره روایات «تسامح در ادله سنن» و «اخبار من بلغ» نكة الكلینی، کافی، همان، ج ۲، باب من بلغة ثواب من الله من عمل، ص ۸۷، حدیث ۱-۲؛ محمدبن خالد البرقي، المحاسن، اسلامية، قم، ج ۱، ص ۲۵، حدیث ۱-۲.
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad