به نام خداوند سبحان
یکی از محصلين نامهای بدون ذکر نام و نشانی، به وسیله اداره تبلیغات فرستاده. پس از اظهار قدردانی و تشکر سه سوال طرح نموده و درخواست جواب کرده. بنابراین برحسب وظیفهای که بر عهده ما میباشد در این گفتار به جواب سوالات ایشان میپردازیم بعد از آن به رشته گفتار خود بر میگردیم.
خلاصه سؤالات آقای محصل و جواب آن:
سوال اول؛ شما در گفتارهای خود دلایلی درباره وجود خالق آوردید از آن جمله فرمودید عدد بند انگشتان دست و پا ۲۸ است و یا فاصله بین دو دست هنگامی که دستها به طرفین باز باشد به اندازه طول قد انسان است. تا آنجا که میگوید: من میگویم این نسبتها را شما پیدا کردهاید و در قرار دادن اینها تعمدی نبوده. آنگاه مثالی آورده که اگر ساختمانی چهار اتاق زیر باشد و چهار اتاق رو باشد قهراً نسبتی در درها و پنجرهها و پلهها پیدا خواهد شد که بنّا و سازنده در آن نسبتها قصد و تعمد نداشته.
جواب: به طور مقدمه عرض شد که یکی از برهانها و راههای خداشناسی نظم و قانون جهان است. هنوز به نتیجه این دلیل نرسیدیم. فقط برای نمونه بعضی نظمها و قوانینی که در عالم است تذکر دادیم. جنابعالی پیش از آنکه به نتیجه برسیم اشکال وارد نمودهاید،. به علاوه مثالی که از ساختمان ذکر کردید، دلیل بر آن است که شما معترفيد که آن بنا به طور تصادف به وجود نیامده و به دست کسی ساخته شده. بنابراین در ترتیب و نظم درها و پلهها هم البته قصد و تعمدی بوده اگر چه به طور تبعیت از ساختمان باشد و اگر در دفعه اول و دوم احتمال تصادف بدهیم چون نظم و هندسه تکرار شد، معلوم میشود سازنده به جزئیات نظم آن هم نظر دارد.
سؤال دوم؛ در نماز دعایی خوانده میشود که مضمون آن این است: پروردگار آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنهاست و آنچه بین آنها است و پروردگار عرش بزرگ. ما به آسمانها و عرش کار نداریم، زمين را مورد بحث قرار میدهیم. علم جدید ثابت کرده که زمین کروی است. حال بفرمایید که این هفت طبقه در چه عمق زمین است؟ آیا در این اعماق جانداری سکنی دارد یا خیر؟
جواب: این مضمون فقط در دعا نیست. در آخر سورۀ طلاق میفرماید: هفت آسمان را آفريد و از جنس زمین هم مثل آسمانها آفرید. چون هنگام نزول قرآن و بعد از آن تا چندین قرن هیأت بطلمیوس رایج و مسلم بوده، بنا بر آن هیأت، معنایی برای هفت زمین علما نمیفهمیدند. به این جهت این گونه آیات را توجیه میکردند که مراد از هفت زمین، هفت طبقه زمین است و در توجیه معنای هفت طبقه زمین هم دچار توجيهات شدند. ولی لغت سماء و ارض (آسمان و زمین ) لغت عرب است و همانطور که از کلمه سماء جهت فوق فهمیده میشود، از کلمه ارض جهت زیر قدم و محل سکونت زندگان فهمیده میشود. بنا بر آخرین نظریه علما، سيارات محل یا قابل سکونت زندگان میباشند. زیرا که در سيارات بنا بر تحقيق علما عناصر و فعل و انفعالی وجود دارد و البته وجود آن سيارات عبث و باطل آفریده نشده. به انضمام دو سیارهای که اخیراً کشف شده مجموع سيارات منظومه شمسی ما هفت است. به علاوه اگر مراد در این جمله طبقات زمین باشد، چنانکه شما فهمیدهاید دیگر کلمۀ بین معنا ندارد.
اگر بخواهید بیشتر از این درباره این مطلب روشن شويد، به كتاب هیأت و اسلام علامۀ شهرستانی و نشریۀ اول دانشجویان اسلامی مراجعه کنید.
سؤال سوم؛ راجع به نظریه داروین است که میگوید زندگی از حیوانات يك يا چند سلولی شروع شده و بعداً این دستگاه عریض و طویل درست شده آیا از اول ممکن نبود اشرف مخلوقات که انسان است به وجود آید و چرا اول حيوانات ناقص ساخته شده؟
جواب – در اصل نظریه داروین و دستاویزی که این نظریه برای مادیین شده به موقع خود بحث خواهیم کرد. این مثل را توجه نمایید: شخصی مصادف شد با مردی که ریش گذارده بود. گفت چرا ریش گذاردهای؟ ریش میکروب است. آن مرد در جواب گفت اول آنکه ریش میکروب نیست. ریش، ریش است. دیگر آنکه پاستور کاشف میکروب، خود ریش داشته!
نظریه داروین مانند یکی از نوامیس و اسباب طبیعی عالم است. کشف اسباب طبیعی نفی مسببالاسباب را نمیکند. ولی طرفداران مادهپرستی تصمیم قبلی گرفتهاند که هروقت یکی از اسباب و نوامیس طبیعی کشف شود هیاهویی راه اندازند و آن را دلیل مادهپرستی خود قرار دهند! با آنکه صاحبان نظریهها نتایجی که طرفداران ماده از نظریه آنها گرفتهاند، مورد نظرشان نبوده. نتیجهای که منکرین الوهیت از نظریه داروین گرفتهاند، هیچ ربطی با این نظریه ندارد بلکه مخالف عقیده او میباشد. از نوشتههای داروین عقیده او درباره علت اول که موجودات از او صادر شدهاند و به سوی او برمیگردند به دست میآید. اسمعیل مظهر، نویسنده مصری و مترجم کتاب اصلالانواع در مقدمه ششم آن کتاب تحت عنوان «عقیده دینی او» نامهای را از داروین نقل میکند که یکی از علمای آلمان در سال ۱۸۷۳ نوشته. خلاصه آن نامه این است : محال است عقل رشید باور کند یا شکی در آن خطور نماید که این عالم پهناور با این همه آیات روشن و رسا و این نفوسِ گویای متفکر، از روی تصادف و کورکورانه به وجود آمده باشد. چون جهل مطلق محال است که منشأ حکمت و نظم شود و این بزرگترین برهان خداشناسی است نزد من. بعد میگوید: من در ابتدایی که وارد بحث شدم شکوکی درباره وجود خدا به نظرم رسید و از خود میپرسیدم که علت اول از کجا آمده؟ آیا برای او هم نشو و نما و آغاز و انجامی هست؟ ولی بعد متذکر شدم که همین شکوك دربارۀ ماده محسوس هم پیش میآید که آغاز آن چگونه بوده و اگر ماده چنانکه محتمل است، ازلی باشد پس از کجا آمده و در این سرحدات فکر انسان متوقف میشود و چاره ندارد جز آنکه به عجز خود اعتراف کند. این نامه داروین است که برای روشن شدن ذهن شما ذکر کردم.
اما آنکه گفتید چرا از اول اشرف مخلوقات آفریده نشده و متدرجاً عالم زندگان به این صورت درآمده. اول آنکه این سؤال شما منحصر به سلسله انواع نیست. در هر موجودی جای همین سؤال است، زیرا که همه موجودات متدرجاً کامل میشوند. معدنیات و نباتات و يك يك افراد حیوانات پیدرپی صورت عوض میکنند. انسان در نه ماه دوره جنینی خود به صورت موجودات مختلفی در میآید. بعد از آن دورههای طفولیت را میپیماید. بعد از آن دوره جوانی، بعد از تمام این مراحل ممکن است عاقل و پخته و اشرف مخلوقات بشود. چرا سؤال نفرمودید که چرا انسان دفعتاً كامل و عاقل آفریده نشده؟! و دانه گندم و هسته میوه یک مرتبه به آخرین صورت درنیامده؟ هر جوابی که درباره این موجودات داشتید درباره تسلسل انواع هم دارید، بنا به اين منطق، ماديها باید بگویند چون آهن از زمان استخراج از معدن تا آنگاه که به صورت آلات زندگی درآمده متدرج بوده، پس صانعی ندارد و به سير طبیعی خود کامل شده! جواب حلی این سؤال به طور اجمال این است که علما میگویند: استعداد ماده در تأثير علل طبیعی و افاضه صورت مدخليت دارد، چون جهان محل اسباب و علل است سرسلسۀ علل و زمام امور به دست پروردگار حکیم و توانا است.
این جواب مختصری از سؤالات آقای محصل بود. ولی عموم شنوندگان علاقهمند باید متذکر باشند که این گفتارها برای استفاده عموم است و مطالبی باید عنوان شود که حق عموم ضایع نگردد. به این جهت، کسانی که سؤالاتی دارند که جنبه خصوصی دارد، میتوانند به وسیلۀ مکاتبه با نام و نشانی سؤال نمایند و میتوانند خودشان به مراکزی که برای این گونه بحثها آماده شده، مراجعه فرمایند و چون این گفتارها پیدرپی و مربوط با یکدیگر است، شنوندگانی که از طبقه درسخوانده و فاضلند اگر نظری داشتند پس از تمامشدن هر موضوعی جا دارد نظر خود را اظهار دارند.
به هر حال تمام اصلاحطلبان و علاقمندان به ایمان برای ایجاد وحدت فکری و نیروی ایمان در این فصل خطرناک تاریخی باید با هم همفکری کنند. توفیق و تأیید همه را از خداوند میطلبم.
// پایان متن
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad