معرفی: متن حاضر بخش سوم کتاب «به سوی خدا می‌رویم» نوشتۀ آیت‌الله طالقانی است. طالقانی در این بخش از کتاب به صورت دقیق وارد موضوع سفرش به مکه می‌شود و در ابتدای امر سیاست دولت‌های کشورهای اسلامی را در قبال سفر حج نقد می‌کند. لازم به یادآوری است که این کتاب حاصل سفر حج آیت‌الله طالقانی در تابستان سال 1331 است. او در این سفر یادداشت‌هایی می‌نویسد که یک سال بعد به صورت کتاب منتشر می‌شود. کتاب با شرح ماجرای ساخته شدن خانه خدا با استناد به آیات قرآن کریم، آغاز شده و در ادامه پس از توضیحاتی درباره آداب حج، سفرنامه حج آیت‌الله طالقانی آمده است. نویسنده در شرح سفر خود، به فراخور رویدادها گاهی به حوادث تاریخ اسلام نیز می‌پردازد و در مواردی فلسفه اعمال حج را توضیح می‌دهد.
تاریخ ایجاد اثر: 1332/04/25
منبع مورد استفاده: به سوی خدا می رویم: با هم به حج می رویم، سید محمود طالقانی، از نشریات مسجد هدایت، تهران: 1332، صص 37 – 40.
متن

به سوی خدا می‌رویم؛

سفر حج و مقررات حکومت‌ها

اکنون تا حدی با حقیقت این ساختمان و پایه و اساس آن آشنا شدیم. و آن را قبۀ نورانی و رمز هدایت می‌نگریم که بالای زمین و در میان تاریکی و اوهام و ظلم و شهوات انسان برقرار شده و چون نمونهٔ مجموعهٔ عالم بزرگ و مظهر قدرت و حکمت و ارادهٔ پروردگار است خانهٔ خداست و هر خانه‌ای که به نام خداست شعبه‌ای از آن است. پس حرکت بدنی و فکری به سوی آن حرکت به سوی خدا است.

ما هم می‌خواهیم هم آهنگ و همراه هزاران کاروانی شویم که از آغاز تأسیس به سوی این خانه رفته‌اند. این مسافرت چون به سوی خدا و در جهت مقابل با دنیاست موانع و مشکلات زیادی دارد. باید چنین باشد قطع علاقه‌‌ها و جاذبه‌های زندگی برای خدا. پیمودن بیابان‌های خوفناک و مناسب نبودن طبیعت مزاج بیشتر مردم با آن محیط و هوا قسمتی از مشکلات است گرچه امروز راه‌ها نزدیک و مدت مسافرت کوتاه و امنیت بیشتر شده ولی قوانین و مقررات حکومت‌ها مشکلاتی پیش آورده که در زمان سابق نبود. امروز شما می‌توانید به هر جای دنیا که مسافت آن چندین برابر سفر حج است با خرج کمتر و آسایش بیشتر مسافرت کنید. چرا چنین است؟ شاید خدا خواسته است که مشکل باشد. خواست خدا این است که آن را راه خدا و بر خلاف میل و شهوات مردم قرار دهد. اگر آنجا مرکز تجارت مال‌پرستان و تفریح عیاشان بود وسائل بهتر و مقررات کمتر می‌شد. دولت‌های مسلمان از مردمی تشکیل شده است که بیشتر آن‌ها مغز فهم دین ندارند و خیرات و برکات دین را برای تربیت مردم و اجتماع درک نمی‌کنند. اگر آلت بی‌اراده بیگانگان نباشند، خودباخته تشکیلات و رسوم و آداب آنها هستند تا حدی هم بی‌تقصیرند چون دین را در مظهر اجتماعات و حرکات عوامانه یا در صورت کسانی می‌نگرند که برای سیر کردن شکم و حفظ موقعیت موهوم در برابر هر مظهر بلاهت و شهوتی کُرنش می‌نمایند و با هر ظالم و قلدری می‌سازند. این‌ها در عمل بازیگری با دین و با حیات معنوی و مادی مردم را به حکومت‌ها و سیاستمدارها می‌آموزند. به این جهت دولت‌ها و سیاستمداران تا آنجا با دین همراهند و به آن تظاهر می‌نمایند که سپری برای حفظ مقام و قدرت آن‌ها باشد و هر وقت از این سپر بی‌نیاز شدند روش خود را تغییر می‌دهند و چهرهٔ واقعی خود را می‌نمایانند. گرچه روی و چهرهٔ واقعی ندارند چون هزاران رو دارند و از رو نمی‌بروند. در چنین اجتماعات همیشه میان دستورات دین و مقررات دولت و ملت و حکومت اختلاف است و کارها به نتیجه نمی‌رسد اکثریت ملت از دین خود دست بر نمی‌دارد و دولت خود را با دین تطبیق نمی‌نماید. دولت تا آنجا پیش می‌رود که سر و کارش با ملت نباشد و دین تا آن حد اجراء می‌شود که متکی به دولت نباشد. حج یکی از وظایف دینی است که نظر و توجه دولت در حسن انجام آن بسیار مؤثر است و چون دولت توجهی ندارد بلکه موانعی می‌تراشد بسیار مشکل گردیده است. حج تعطیل شدنی نیست هر کس که خود را مکلف به این امر دانست می‌کوشد که وظیفه‌اش را انجام دهد و از فوت آن نگران می‌شود و مشاهدۀ مشاهد پیمبران و اولیاء حق و زادگاه اسلام و زمین‌ها و مواضع تاریخی آن مورد آرزوی هر فرد مسلمان است. و موانعی که دولت‌ها درست یا نادرست در برابر وظیفه و عشق مردم می‌تراشند موثر نیست. دولت‌ها در اثر این موانع موجب زیان‌های مالی و جانی و حیثیتی در بین مردم مسلمان می‌شوند.

بهانه‌جویی و کارشکنی دولت‌ها

در این سال‌ها بهانهٔ دولت‌ها مسائل اقتصادی و ارزی است و موضوع زیان‌های اقتصادی را پیش می‌کشند. و برای انجام وظیفهٔ حج در کشوری مانع قرار می‌دهند. در حالی که در هر ماه ملیون‌ها پول آن کشور در مراکز فساد و فحشاء دنیا به عناوین مختلف مصرف می‌شود و به جیب مردمی می‌رود که با همه شئون مادی و معنوی ما دشمن‌اند. یک رقم بودجهٔ سفارتخانه‌هایی است که در کشورهای بیگانه تأسیس می‌نمایند و اعضاء و رؤسای سفارت خانه‌ها کاری جز آماده کردن خود و زن‌های خود برای مهمانی‌های تشریفاتی و افتخاری ندارند و گفتگو و مشورت‌های آنان در اطراف همین چیزهاست. دول بزرگ سفارتخانه در کشورها تأسیس می‌نمایند تا از جزئی و کلی امور آن کشور و اخلاق و افکار مردم آن آگاه و مراقب رقباء باشند ولی از ما جز تشریفات و آلودگی خبری نیست. رقم دیگر پول‌هایی است که برای اشیاء تجملی و سلاح‌های جنگی و فیلم‌های بی‌عفتی و هزارها از این قبیل به خارج می‌رود. در چنین کشوری انجام وظیفهٔ حج را موجب ضرر اقتصادی می‌شمارند. اقتصاد یعنی چه و برای چه مطلوب است. مردمی که ایمان و اخلاق ندارند آیا ثروت به صلاح آنهاست؟ آیا بی‌عفتی‌ها و زشتی‌ها از ثروتمندان به دیگران نمی‌رسد؟ کسی که در روز صد ریال عایدی دارد پنجاه ریال آن را مصرف زن و بچه بیچارهٔ خود می‌نماید و پنجاه ریال دیگر را مصرف الکل و تریاک و هرزگی می‌‌نماید. اگر پانصد ریال عایدی داشت آیا بوسیلهٔ این چیزها زودتر خودکشی نمی‌کرد؟! فکر و اخلاق مردم به چه وسیله باید اصلاح شود؟

کسی که قاصد حج است اگر با فرصت خود را آماده کند، وسائل غذا و دوای بیشتری همراه بر می‌دارد و کرایه مرکب و وسیله را همین جا می‌پردازد. آن پول اندکی که در کشورهای مسلمان خرج می‌‌کند به جیب برادران مسلمانش می‌رود که نسبت به او محبت و علاقه دینی دارند و به فکر استعمار هم نیستند و در موقع سخت هم چه بسا کمک کارند. برای یک فرد مسلمان، مسلمان ایرانی و مصری و عراقی و آفریقائی و پاکستانی یکسان است. فرد مسلمان ایرانی یک مسلمان با ایمان عامل تونسی را به خود نزدیک‌تر می‌داند تا یک ایرانی نیم مسلمان غیر عامل را گرچه از خویشانش باشد و خط موهومی که بنام سرحدات سیاستمداران بدور او و برادرانش کشیده‌اند اثری در این رابطه ثابت و معنوی ندارد. مانع تراشی‌ها و سختگیری های دولت‌ها جز آنکه مردم را بد بین نماید و گرفتار قاچاقچی‌ها گرداند و در معرض مرگ برد نتیجه‌ای ندارد. آبروی خودشان را در داخل و خارج می‌برند و مردم را به مشقت می‌اندازند. هر اندازه دولتی مورد توجه باشد مسلمانان او را مرجع دینی نمی‌دانند. اگر دولت‌ها بخواهند هم به مصلحت کشور و هم مطابق دستور دین رفتار نمایند، باید مجالس مشورتی از علماء دینی و مردان اداری تشکیل دهند و از هر جهت درباره این موضوع بحث نمایند و به آن عده مردمی که استطاعت بدنی و مالی دارند اجازه دهند و با وسایل و آبرومندی در روز‌های معین حرکت دهند. نه آن طور که یک‌سره مانع شوند و نه مردم را بحال خود رها کند. چند سالی است کمیسیونی به نام حج تشکیل شده تا به حال کاری برای مشکلات این وظیفه دینی انجام نداده است. در سال گذشته 1330 از طرف دولت درباره حج نظری داده نشد مردمی به امید آنکه دولت ملی مساعدت خواهد نمود از اطراف به تهران آمدند دستور مقدمات هم داده شد. ما هم از کسانی بودیم که اوراقی پر کردیم، پشت میزهای کلانتری و شهربانی ایستادیم، آمپول ضد وبا و طاعون تزریق شدیم. بیمار شدیم، ولی ناگهان از طرف دولت اعلام شد که بهداشت بین المللی خبر داده در چند کیلومتری سرحدات حجاز چند بیمار مشکوک دیده شده!! و به طور خصوصی می‌گفتند برای وضع اقتصادی است. ما هم به مراجع سیاسی رجوع کردیم. گفتند امسال مردم از رفتن خودداری نمایند. سال دیگر دولت با روش صحیحی اجازه خواهد داد. سال 30 گذشت هرکس وسیله‌ای داشت و توانست از راه دلال‌های اداره تذکره و سفارش‌ها برای سال 31 تذکره عراق گرفت رفقای ما هم تذکره عراقی گرفتند. موسم حج نزدیک شد. به امید دولت ملی از اطراف ایران از شهرها و دهات و قصبات مستطیع ها به تهران روی آوردند. از خانواده و خویشان و دوستان وداع کردند. کارهای خود را مرتب نمودند. مردم بدرقه‌شان کردند. هر روز که می‌گذشت وقت تنگ‌تر و جوش و هراس بیشتر می‌شد. ناگهان اعلامیه‌های دولت در روزنامه‌ها منتشر شد که در سرحدات حجاز بیماری‌های مشکوک دیده شده و بهداشت بین‌المللی تصدیق نموده، مردم آماده به شدت متأثر و ناراحت شدند. برگشتن بر مردم ولایات خصوصاً کسانی که سال گذشته هم با سلام و صلوات آمده بودند سخت و ناگوار بود. به هر قیمتی هست باید بروند در این موقع بازار قاچاقچیان و دلال‌های سفارتخانه و شهربانی به شدت گرم شد. مراجع سیاسی و دینی و وکلای روحانی تهران تحت فشار واقع شدند و اغلب روی نشان نمی‌دادند. وقت تنگ می‌‌شد. پس از ملاقات‌ها بناء بر این شد که آقایان نمایندگان روحانی با رئیس دولت ملاقات کنند و  ترتیبی بدهند. ولی رفقای ما با همان تذکره‌های عراق تصمیم به حرکت گرفتند.

//پایان متن

 

پی‌دی‌اف

به سوی خدا می رویم: با هم به حج می رویم، سید محمود طالقانی، از نشریات مسجد هدایت، تهران: 1332، صص 37 - 40.

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

این محتوا فاقد گالری تصاویر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *