شرکت در کنفرانس اسلامی بیتالمقدس (1338)
مؤتمر اسلامی
پس از مسافرت به کشورهای اسلامی عربی و شرکت در مؤتمر اسلامی قدس و بازگشت از آن بسیاری از برادران ایرانی علاقمند به امور اسلامی از دور و نزدیک، از معنا و مفهوم مؤتمر و مبدأ و تاریخ طرح چنین اجتماع و چگونگی این مؤتمر و ثمراتش میپرسند. به خصوص پس از آن که مرجع عالی امامیه حضرت آیتالله بروجردی ادام الله بقائه شرکت در این مؤتمر را تأیید و رهبری فرمودند.
کلمه «مؤتمر اسلامی» به معنای اجتماع و همفکری و مشورت در امور اسلامی، یا محل آنست. مبدأ الهام و اساس آن آیۀ شریفه «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» میباشد.
در آن روزی که ملل دنیا را ارادههای فردی میگرداند و خیر و شر حیات و موتشان به دست افراد معدودی بود و عامۀ مردم به خود حق حیات و شرکت در سرنوشت خود در برابر ارادههای فردی نمیداند بلکه این معنا از خاطرشان هم نمیگذشت. در میان جزیرهای که مردمش محکوم اوهام بتپرستی و مال و شهوت و مظاهر آن بودند. آیات توحید و آزادیبخش از قیود عبودیت غیر خدا پی در پی نازل شد و به آن مردم زبون بی ارزش استقلال و شخصیت و ارزش بخشید و قریه یثرب مبدل به مدینه الرسول گردید تا سایۀ این تمدن اخلاقی و فکری را بر سر ملل زبون و از هم گسیخته بیافکند و این رسالت آسمانی را به دنیا برساند. یک سوره از این آیات، سورۀ «شوری» نامیده شده و شور را از خصایص مجتمع ایمانی و سبب ثبات و بقاء و ثمربخش شدن اعمال معرفی نموده میگوید: آن عمل و کوششی که از آلودگیهای نفسانی و جهت خودبینی پاک گردد و از جهت نظر خدایی که همان خير عموم و برای آخرت و برتر از امور دنیا است انجام گیرد، بهرهاش بیش از اثرش باقی است «وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَی». این اعمال باقی و ثابت و ثمربخش برای مردم مؤمن است که محیط چشمانداز فکرشان وسیعتر و برتر از دنیا است و متکی به ربوبیت پروردگار و استعدادهای نفسانی خود میباشد.
«لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» همان مردمی که از آلودگی به گناهان بزرگ و رسوا خود را بر کنار میدارند و چنان بر خود مسلطند که چون به خشم آیند در راه رضای خدا خودداری میکنند و چشم میپوشند و کینهجویی نمینمایند. «وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ». و آن کسانی که فرمان پروردگار و دستور او را اجابت مینمایند و نماز را به پا میدارند، نه تنها انجام میدهند و کارها و روشهایی که باید پیگیرند. برای مشورت در میان میگذارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند، همان کسانی که چون ستمی به آنها روی آرد نمیپذیرند و از دیگران کمک میجویند. «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ».
این آیات کریمه است که شورای اسلامی را با شرایط آن از خصایص جامعه اسلامی و مقدم حیات اجتماع و موجب بقاء و ثبات عمل آنان قرار داده اجتماع اسلامی از افراد مسلم تشکیل میشود و مسلم کسی است که خود را تسلیم اداره و مشيت ازلی الهی نماید و حدود نظر و فکرش برتر از حدود ماده و شهوات باشد. افرادی که دارای چنین هدف عالی مشترک باشند و اصول و مبانی کارشان معين و واضح باشد میتوانند در کارها و پیشآمدها با هم تفاهم داشته باشند و از ذخائر عقلی و فکری یکدیگر در راه خیر استفاده نمایند و در جزئیات و تطبيق امور ثابته با وظیفه و حوادث روز رأی بگیرند. به این جهت امر شوری را در ضمن دیگر خصایص بیان فرموده آن خصایص به ترتیب عبارتست از: ۱- ایمان، ۲ – اتکاء به رب، ٣ – اجتناب از گناهان بزرگ، ۴- سلطه بر نفس و روح گذشت، ۵ – گوش به فرمان و دستورهای منصوص پروردگار داشتن، 6 – اقامه صلات، ۷ – اتحاد رأی، ۸ – انفاق از روزی حلال و 9- تن ندادن به ظلم.
اینگونه شور در صدر اسلام و در زمان رسول اکرم در روش کار و عملی که منصوص و مورد وحی نبود جریان داشت. آن شخصیت عالیقدر با آن عقل و درایت و با اتکای به وحی در صلح و جنگ و تعيين عمال و و ولات و كیفیت جمع اموال و تجهيز قوی با اصحاب خود مشورت میفرمود و گاهی هم آراء بر خلاف مصلحت ظاهری و نظر واقعی رسول خدا بود ولی با نظر اکثریت موافقت میفرمود. چنانکه در پیشآمد جنگ احد اکثریت نظرشان خروج از مدینه بود و رسول اکرم به همان عمل کرد. گو آنکه ظاهراً به شکست مسلمانان تمام شد و همچنین، دربارۀ صلح و جنگ با قبایل و احزاب عرب در واقعۀ احزاب و جنگ با قریش در واقعۀ بدر با اصحاب خود مشورت نمود. اینها موارد حساس و مهم تاریخی اسلام است که مورخین با جزئیات ضبط کردهاند و از مسلمات آیین اسلام است و این سیره به طور يقين تا زمان خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عمل میشده. گرچه گاهی هم در مورد موضوعی بیمورد بوده. امیرالمؤمنین در خطبۀ صفین و در میان بیش از پنجاه هزار نفر اصحابش دربارۀ حقوق والی بر رعیت فرمود: «با من آن طور که با جباران سخن میگویید، نگویید و چنانکه در برابر مردم متکبرِ خودخواه از گفتن حق خودداری مینمایید، با من چنین نکنید. با من با ظاهرسازی و تملق، آمیزش ننمایید و گمان نکنید که گفتن حق بر من گران آید و یا من بخواهم بر شما بزرگی و برتری جویم. چه کسی که گفتن حق یا پیشنهاد عدل بر او سنگین آید، عمل به آن سنگینتر است. پس از سخن و پیشنهاد حق با مشورت به عدل خودداری ننمایيد.»
ولی از زمان معاویه به بعد، این اصل اساس اجتماعی مانند دیگر اصول اسلامی در صفحات قرآن کریم مستور ماند و از قرائت و تجوید و گردش زبان در میان دهان و دندانها خارج نگردید. آنچه اسلام شناخته میشد، همان بود که خلفای خودخواه شهوتپرست بپسندند. آنها هم از اسلام جز آنچه با مقام و قدرت خودشان سازگار باشد، نمیپسندیدند و با برنامههای یکنواخت اغفال، شهوترانان و مالپرستان را سرگرم عیش و نوش و جمع مال و متدینین را سرگرم جدال معتزلی و اشعری و جبر و تفویض و حدوث و قدم میداشتند. تا آنجا که مطالب اساسی و زنده قرآنی که فراهمسازندۀ محیط مساعد و عدل است، یکسره خاموش گردید و استعدادهای افراد به هدر رفت و قوا مصروف دفاع از حق و مذهب و مسلک فردی گردید و روشهای تصوف افراطی و عرفانبافی افراد مستعد را از محیط اجتماع بلکه از دنیا به گوشهگیری و سیر در عالم خیال کشاند و گنجینههای اصول و حقایق و علوم اسلامی در میان این گرد و غبار جدالها و زیر پای مستعبدين دفن گردید. تا اروپای فقیر و محتاج و بیسرمایه به راه افتاد و به هر سو برای تهیه توشه حرکت و سیر خود چشم میگرداند و برای نجات از زیر لگد طبقات حاکمه همدست با دستگاههای کنیسه روش میجست، از سر حدات نزدیک خود بر گنجینههای بائر اصول اسلامی و تاریخ و معارف آن دست یافت. از جمله بريق آزادی فردی و حق رأی و مشورت از برابر چشم نیم بازش گذشت و با یک جهش به مسابقه تاریخی دست و پای خود را از بندهای بندگی حکومتهای فردی و طبقهای و اوهام دستگاههای کلیسا باز کرد. پس از چند قرن مسلمانان اصول سرمایههای خود را آمیخته با روش مادی و صنعتی غربی به صورت تقلید و عاریه گرفته که از آن جمله تأسيس مجالس شوری بود. مجالس شوری که از روح ایمان و هدف الهی و دیگر خصایص نهگانه مزبور و هندسه قرآنی تهی بود و محدود به دیوارهای قومی و نگهداری منافع طبقة گردید و بیشتر به زیان ملل مسلمان تمام شد. بلکه به صورت سنگر حفظ منافع دشمنان در آمد. واضح است که افراد تشکیلدهنده چنین انجمن شوری جز مردمان چشم تنگ و کوتاه نظر و متملق و شهوتران (مقابل افراد انجمن شور قرآنی) نمیتوانند باشند.
این است اجمال مبدأ و اساس مؤتمر یا انجمن اسلامی و تحولات تاریخی آن تا آغاز این قرن که تازیانههای عذاب اعصاب مسلمانان را تکان داد و در میان این تکان مردم با ایمان و هوشیاری برخاستند تا نخست مسلمانان را با هم نزدیک سازند و از جهل و ظلمپذیری نجات دهند. آنگاه با تمسک به اصول اسلامی و قرآنی آنها را در یک راه مستقیم به راه اندازند. در ردیف اول، این مردان با ایمان و مؤثر که دارای تربیت و روح زنده اسلامی بودند، سید جمالالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده مصری و سید عبدالرحمن کواکبی حلبی است. سید جمالالدین نیروی محرک روح اسلامی و صیحه شورانگیز اعلام خطر و منادی آزادی مسلمانان خفته و وحشتزده و خودباخته قدرت غرب بود.
شیخ محمد عبده از مردان بزرگ اصلاح و تربیت و تحریک قوای فکری مسلمانان به شمار میآید. کواکبی که باید از نخستین مردان مجاهد و رسمکنندۀ نقشه اجتماعی و همفکری مسلمانان در این قرن دانست.
این سه تن هر یک در میان تاریکیهای ظلم و استبداد حكومتها و جهل و فساد و تجزیه مسلمین برخاستند وظیفۀ سنگین خود را با عقل مستقل و قدمهای ثابت و قدرت بیان و قلم انجام دادند.
سید کواکبی پس از جهادها و مبارزات با عوامل ظلم و فساد و مسافرتها به کشورهای عربی و آفریقا و آسیای غرب اسلامی چاره پراکندگی و ضعف مسلمانان را تشکیل انجمن مؤتمره اسلامی عمومی تشخیص داد.
//پایان متن
مجلۀ مجموعۀ حکمت، دورۀ چهارم، شمارۀ 1، اردیبهشت ۱۳۳۹ شمسی، ذیقعده ۱۳۷۹ قمری، صفحه 31 -35.
این محتوا فاقد نسخه صوتی است.
این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.
شرکت در کنفرانس اسلامی بیتالمقدس (1338)
مؤتمر اسلامی
پس از مسافرت به کشورهای اسلامی عربی و شرکت در مؤتمر اسلامی قدس و بازگشت از آن بسیاری از برادران ایرانی علاقمند به امور اسلامی از دور و نزدیک، از معنا و مفهوم مؤتمر و مبدأ و تاریخ طرح چنین اجتماع و چگونگی این مؤتمر و ثمراتش میپرسند. به خصوص پس از آن که مرجع عالی امامیه حضرت آیتالله بروجردی ادام الله بقائه شرکت در این مؤتمر را تأیید و رهبری فرمودند.
کلمه «مؤتمر اسلامی» به معنای اجتماع و همفکری و مشورت در امور اسلامی، یا محل آنست. مبدأ الهام و اساس آن آیۀ شریفه «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» میباشد.
در آن روزی که ملل دنیا را ارادههای فردی میگرداند و خیر و شر حیات و موتشان به دست افراد معدودی بود و عامۀ مردم به خود حق حیات و شرکت در سرنوشت خود در برابر ارادههای فردی نمیداند بلکه این معنا از خاطرشان هم نمیگذشت. در میان جزیرهای که مردمش محکوم اوهام بتپرستی و مال و شهوت و مظاهر آن بودند. آیات توحید و آزادیبخش از قیود عبودیت غیر خدا پی در پی نازل شد و به آن مردم زبون بی ارزش استقلال و شخصیت و ارزش بخشید و قریه یثرب مبدل به مدینه الرسول گردید تا سایۀ این تمدن اخلاقی و فکری را بر سر ملل زبون و از هم گسیخته بیافکند و این رسالت آسمانی را به دنیا برساند. یک سوره از این آیات، سورۀ «شوری» نامیده شده و شور را از خصایص مجتمع ایمانی و سبب ثبات و بقاء و ثمربخش شدن اعمال معرفی نموده میگوید: آن عمل و کوششی که از آلودگیهای نفسانی و جهت خودبینی پاک گردد و از جهت نظر خدایی که همان خير عموم و برای آخرت و برتر از امور دنیا است انجام گیرد، بهرهاش بیش از اثرش باقی است «وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَی». این اعمال باقی و ثابت و ثمربخش برای مردم مؤمن است که محیط چشمانداز فکرشان وسیعتر و برتر از دنیا است و متکی به ربوبیت پروردگار و استعدادهای نفسانی خود میباشد.
«لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» همان مردمی که از آلودگی به گناهان بزرگ و رسوا خود را بر کنار میدارند و چنان بر خود مسلطند که چون به خشم آیند در راه رضای خدا خودداری میکنند و چشم میپوشند و کینهجویی نمینمایند. «وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ». و آن کسانی که فرمان پروردگار و دستور او را اجابت مینمایند و نماز را به پا میدارند، نه تنها انجام میدهند و کارها و روشهایی که باید پیگیرند. برای مشورت در میان میگذارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند، همان کسانی که چون ستمی به آنها روی آرد نمیپذیرند و از دیگران کمک میجویند. «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ».
این آیات کریمه است که شورای اسلامی را با شرایط آن از خصایص جامعه اسلامی و مقدم حیات اجتماع و موجب بقاء و ثبات عمل آنان قرار داده اجتماع اسلامی از افراد مسلم تشکیل میشود و مسلم کسی است که خود را تسلیم اداره و مشيت ازلی الهی نماید و حدود نظر و فکرش برتر از حدود ماده و شهوات باشد. افرادی که دارای چنین هدف عالی مشترک باشند و اصول و مبانی کارشان معين و واضح باشد میتوانند در کارها و پیشآمدها با هم تفاهم داشته باشند و از ذخائر عقلی و فکری یکدیگر در راه خیر استفاده نمایند و در جزئیات و تطبيق امور ثابته با وظیفه و حوادث روز رأی بگیرند. به این جهت امر شوری را در ضمن دیگر خصایص بیان فرموده آن خصایص به ترتیب عبارتست از: ۱- ایمان، ۲ - اتکاء به رب، ٣ - اجتناب از گناهان بزرگ، ۴- سلطه بر نفس و روح گذشت، ۵ - گوش به فرمان و دستورهای منصوص پروردگار داشتن، 6 - اقامه صلات، ۷ - اتحاد رأی، ۸ - انفاق از روزی حلال و 9- تن ندادن به ظلم.
اینگونه شور در صدر اسلام و در زمان رسول اکرم در روش کار و عملی که منصوص و مورد وحی نبود جریان داشت. آن شخصیت عالیقدر با آن عقل و درایت و با اتکای به وحی در صلح و جنگ و تعيين عمال و و ولات و كیفیت جمع اموال و تجهيز قوی با اصحاب خود مشورت میفرمود و گاهی هم آراء بر خلاف مصلحت ظاهری و نظر واقعی رسول خدا بود ولی با نظر اکثریت موافقت میفرمود. چنانکه در پیشآمد جنگ احد اکثریت نظرشان خروج از مدینه بود و رسول اکرم به همان عمل کرد. گو آنکه ظاهراً به شکست مسلمانان تمام شد و همچنین، دربارۀ صلح و جنگ با قبایل و احزاب عرب در واقعۀ احزاب و جنگ با قریش در واقعۀ بدر با اصحاب خود مشورت نمود. اینها موارد حساس و مهم تاریخی اسلام است که مورخین با جزئیات ضبط کردهاند و از مسلمات آیین اسلام است و این سیره به طور يقين تا زمان خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عمل میشده. گرچه گاهی هم در مورد موضوعی بیمورد بوده. امیرالمؤمنین در خطبۀ صفین و در میان بیش از پنجاه هزار نفر اصحابش دربارۀ حقوق والی بر رعیت فرمود: «با من آن طور که با جباران سخن میگویید، نگویید و چنانکه در برابر مردم متکبرِ خودخواه از گفتن حق خودداری مینمایید، با من چنین نکنید. با من با ظاهرسازی و تملق، آمیزش ننمایید و گمان نکنید که گفتن حق بر من گران آید و یا من بخواهم بر شما بزرگی و برتری جویم. چه کسی که گفتن حق یا پیشنهاد عدل بر او سنگین آید، عمل به آن سنگینتر است. پس از سخن و پیشنهاد حق با مشورت به عدل خودداری ننمایيد.»
ولی از زمان معاویه به بعد، این اصل اساس اجتماعی مانند دیگر اصول اسلامی در صفحات قرآن کریم مستور ماند و از قرائت و تجوید و گردش زبان در میان دهان و دندانها خارج نگردید. آنچه اسلام شناخته میشد، همان بود که خلفای خودخواه شهوتپرست بپسندند. آنها هم از اسلام جز آنچه با مقام و قدرت خودشان سازگار باشد، نمیپسندیدند و با برنامههای یکنواخت اغفال، شهوترانان و مالپرستان را سرگرم عیش و نوش و جمع مال و متدینین را سرگرم جدال معتزلی و اشعری و جبر و تفویض و حدوث و قدم میداشتند. تا آنجا که مطالب اساسی و زنده قرآنی که فراهمسازندۀ محیط مساعد و عدل است، یکسره خاموش گردید و استعدادهای افراد به هدر رفت و قوا مصروف دفاع از حق و مذهب و مسلک فردی گردید و روشهای تصوف افراطی و عرفانبافی افراد مستعد را از محیط اجتماع بلکه از دنیا به گوشهگیری و سیر در عالم خیال کشاند و گنجینههای اصول و حقایق و علوم اسلامی در میان این گرد و غبار جدالها و زیر پای مستعبدين دفن گردید. تا اروپای فقیر و محتاج و بیسرمایه به راه افتاد و به هر سو برای تهیه توشه حرکت و سیر خود چشم میگرداند و برای نجات از زیر لگد طبقات حاکمه همدست با دستگاههای کنیسه روش میجست، از سر حدات نزدیک خود بر گنجینههای بائر اصول اسلامی و تاریخ و معارف آن دست یافت. از جمله بريق آزادی فردی و حق رأی و مشورت از برابر چشم نیم بازش گذشت و با یک جهش به مسابقه تاریخی دست و پای خود را از بندهای بندگی حکومتهای فردی و طبقهای و اوهام دستگاههای کلیسا باز کرد. پس از چند قرن مسلمانان اصول سرمایههای خود را آمیخته با روش مادی و صنعتی غربی به صورت تقلید و عاریه گرفته که از آن جمله تأسيس مجالس شوری بود. مجالس شوری که از روح ایمان و هدف الهی و دیگر خصایص نهگانه مزبور و هندسه قرآنی تهی بود و محدود به دیوارهای قومی و نگهداری منافع طبقة گردید و بیشتر به زیان ملل مسلمان تمام شد. بلکه به صورت سنگر حفظ منافع دشمنان در آمد. واضح است که افراد تشکیلدهنده چنین انجمن شوری جز مردمان چشم تنگ و کوتاه نظر و متملق و شهوتران (مقابل افراد انجمن شور قرآنی) نمیتوانند باشند.
این است اجمال مبدأ و اساس مؤتمر یا انجمن اسلامی و تحولات تاریخی آن تا آغاز این قرن که تازیانههای عذاب اعصاب مسلمانان را تکان داد و در میان این تکان مردم با ایمان و هوشیاری برخاستند تا نخست مسلمانان را با هم نزدیک سازند و از جهل و ظلمپذیری نجات دهند. آنگاه با تمسک به اصول اسلامی و قرآنی آنها را در یک راه مستقیم به راه اندازند. در ردیف اول، این مردان با ایمان و مؤثر که دارای تربیت و روح زنده اسلامی بودند، سید جمالالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده مصری و سید عبدالرحمن کواکبی حلبی است. سید جمالالدین نیروی محرک روح اسلامی و صیحه شورانگیز اعلام خطر و منادی آزادی مسلمانان خفته و وحشتزده و خودباخته قدرت غرب بود.
شیخ محمد عبده از مردان بزرگ اصلاح و تربیت و تحریک قوای فکری مسلمانان به شمار میآید. کواکبی که باید از نخستین مردان مجاهد و رسمکنندۀ نقشه اجتماعی و همفکری مسلمانان در این قرن دانست.
این سه تن هر یک در میان تاریکیهای ظلم و استبداد حكومتها و جهل و فساد و تجزیه مسلمین برخاستند وظیفۀ سنگین خود را با عقل مستقل و قدمهای ثابت و قدرت بیان و قلم انجام دادند.
سید کواکبی پس از جهادها و مبارزات با عوامل ظلم و فساد و مسافرتها به کشورهای عربی و آفریقا و آسیای غرب اسلامی چاره پراکندگی و ضعف مسلمانان را تشکیل انجمن مؤتمره اسلامی عمومی تشخیص داد.
//پایان متن
مجلۀ مجموعۀ حکمت، دورۀ چهارم، شمارۀ 1، اردیبهشت ۱۳۳۹ شمسی، ذیقعده ۱۳۷۹ قمری، صفحه 31 -35.
این محتوا فاقد نسخه صوتی است.
این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.