معرفی: وحدت مسلمانان و همکاری میان ملت‌های مسلمان از موضوعات مورد توجه و تأکید آیت‌الله طالقانی بود. همین امر باعث شد که او در برخی کنفرانس‌های اسلامی شرکت کند. دورۀ دوم کنفرانس «المؤتمر الاسلامی العالم» که در شهر بیت‌المقدس و در زمستان 1338 (برابر با رجب 1379 قمری) برگزار شد، از جمله آن کنفرانس‌ها بود. طالقانی در این مقاله که با عنوان «مؤتمر اسلامی» در اردیبهشت 1339 در نشریۀ مجموعه حکمت به چاپ رسیده، گزارشی از حضور خود در این کنفرانس را ارائه داده است. او در این مقاله دربارۀ اساس و ریشه تشکیل مؤتمر اسلامی توضیح داده و با استناد به سورۀ شوری، ایده شورای اسلامی را مطرح کرده است. طالقانی در مقاله‌اش ویژگی افرادی که صلاحیت حضور در این شورا را دارند، نیز بر‌شمرده و علت فراموش شدن چنین اصل مهمی در تاریخ اسلام را شرح داده است. از دید طالقانی متفکرانی چون اسدآبادی، عبده و کواکبی در احیای این اصل نقش اساسی داشته‌اند. همچنین، طالقانی دو سال بعد یعنی در زمستان 1340 در سومین دورۀ این کنفرانس اسلامی نیز شرکت کرده و گزارش آن را نیز در قالب مقاله‌ای با عنوان «متفکرین اسلام گرد هم می‌آیند» منتشر می‌کند.
تاریخ ایجاد اثر: زمستان 1338
منبع مورد استفاده: مجلۀ مجموعۀ حکمت، دورۀ چهارم، شمارۀ 1، اردیبهشت ۱۳۳۹ شمسی، ذیقعده ۱۳۷۹ قمری، صفحه 31 -35.
منابع دیگر: مناره‌ای در کویر؛ مجموعه مقالات آیت‌الله طالقانی، جلد اول (توحید و استبداد)، محمد بسته‌نگار، چاپ اول، 1377، انتشارات قلم، صص 327-331.
منبع گالری تصاویر: آرشیو خانوادگی آیت‌الله طالقانی، نشر شاهد (طلایه‌دار بیداری: شناخت‌نامه تصویری آیت‌الله سید محمود طالقانی، به اهتمام محمدرضا کائینی، نشر شاهد، 1392)
متن

شرکت در کنفرانس اسلامی بیت‌المقدس (1338)

مؤتمر اسلامی

پس از مسافرت به کشورهای اسلامی عربی و شرکت در مؤتمر اسلامی قدس و بازگشت از آن بسیاری از برادران ایرانی علاقمند به امور اسلامی از دور و نزدیک، از معنا و مفهوم مؤتمر و مبدأ و تاریخ طرح چنین اجتماع و چگونگی این مؤتمر و ثمراتش می‌پرسند. به خصوص پس از آن که مرجع عالی امامیه حضرت آیت‌الله بروجردی ادام الله بقائه شرکت در این مؤتمر را تأیید و رهبری فرمودند. 

کلمه «مؤتمر اسلامی» به معنای اجتماع و همفکری و مشورت در امور اسلامی، یا محل آنست. مبدأ الهام و اساس آن آیۀ شریفه «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» می‌باشد. 

در آن روزی که ملل دنیا را اراده‌های فردی می‌گرداند و خیر و شر حیات و موتشان به دست افراد معدودی بود و عامۀ مردم به خود حق حیات و شرکت در سرنوشت خود در برابر اراده‌های فردی نمی‌داند بلکه این معنا از خاطرشان هم نمی‌گذشت. در میان جزیره‌ای که مردمش محکوم اوهام بت‌پرستی و مال و شهوت و مظاهر آن بودند. آیات توحید و آزادی‌بخش از قیود عبودیت غیر خدا پی در پی نازل شد و به آن مردم زبون بی ارزش استقلال و شخصیت و ارزش بخشید و قریه یثرب مبدل به مدینه الرسول گردید تا سایۀ این تمدن اخلاقی و فکری را بر سر ملل زبون و از هم گسیخته بیافکند و این رسالت آسمانی را به دنیا برساند. یک سوره از این آیات، سورۀ «شوری» نامیده شده و شور را از خصایص مجتمع ایمانی و سبب ثبات و بقاء و ثمربخش شدن اعمال معرفی نموده می‌گوید: آن عمل و کوششی که از آلودگی‌های نفسانی و جهت خودبینی پاک گردد و از جهت نظر خدایی که همان خير عموم و برای آخرت و برتر از امور دنیا است انجام گیرد، بهره‌اش بیش از اثرش باقی است «وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَی». این اعمال باقی و ثابت و ثمربخش برای مردم مؤمن است که محیط چشم‌انداز فکرشان وسیع‌تر و برتر از دنیا است و متکی به ربوبیت پروردگار و استعدادهای نفسانی خود می‌باشد. 

«لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» همان مردمی که از آلودگی به گناهان بزرگ و رسوا خود را بر کنار می‌دارند و چنان بر خود مسلطند که چون به خشم آیند در راه رضای خدا خودداری می‌کنند و چشم می‌پوشند و کینه‌جویی نمی‌نمایند. «وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ». و آن کسانی که فرمان پروردگار و دستور او را اجابت می‌نمایند و نماز را به پا می‌دارند، نه تنها انجام می‌دهند و کارها و روش‌هایی که باید پی‌گیرند. برای مشورت در میان می‌گذارند و از آن‌چه به آن‌ها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند، همان کسانی که چون ستمی به آن‌ها روی آرد نمی‌پذیرند و از دیگران کمک می‌جویند. «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ». 

این آیات کریمه است که شورای اسلامی را با شرایط آن از خصایص جامعه اسلامی و مقدم حیات اجتماع و موجب بقاء و ثبات عمل آنان قرار داده اجتماع اسلامی از افراد مسلم تشکیل می‌شود و مسلم کسی است که خود را تسلیم اداره و مشيت ازلی الهی نماید و حدود نظر و فکرش برتر از حدود ماده و شهوات باشد. افرادی که دارای چنین هدف عالی مشترک باشند و اصول و مبانی کارشان معين و واضح باشد می‌توانند در کارها و پیشآمدها با هم تفاهم داشته باشند و از ذخائر عقلی و فکری یکدیگر در راه خیر استفاده نمایند و در جزئیات و تطبيق امور ثابته با وظیفه و حوادث روز رأی بگیرند. به این جهت امر شوری را در ضمن دیگر خصایص بیان فرموده آن خصایص به ترتیب عبارتست از: ۱- ایمان، ۲ - اتکاء به رب، ٣ - اجتناب از گناهان بزرگ، ۴- سلطه بر نفس و روح گذشت، ۵ - گوش به فرمان و دستورهای منصوص پروردگار داشتن، 6 - اقامه صلات، ۷ - اتحاد رأی، ۸ - انفاق از روزی حلال و 9- تن ندادن به ظلم.

این‌گونه شور در صدر اسلام و در زمان رسول اکرم در روش کار و عملی که منصوص و مورد وحی نبود جریان داشت. آن شخصیت عالی‌قدر با آن عقل و درایت و با اتکای به وحی در صلح و جنگ و تعيين عمال و و ولات و كیفیت جمع اموال و تجهيز قوی با اصحاب خود مشورت می‌فرمود و گاهی هم آراء بر خلاف مصلحت ظاهری و نظر واقعی رسول خدا بود ولی با نظر اکثریت موافقت می‌فرمود. چنان‌که در پیش‌آمد جنگ احد اکثریت نظرشان خروج از مدینه بود و رسول اکرم به همان عمل کرد. گو آن‌که ظاهراً به شکست مسلمانان تمام شد و همچنین، دربارۀ صلح و جنگ با قبایل و احزاب عرب در واقعۀ احزاب و جنگ با قریش در واقعۀ بدر با اصحاب خود مشورت نمود. اینها موارد حساس و مهم تاریخی اسلام است که مورخین با جزئیات ضبط کرده‌اند و از مسلمات آیین اسلام است و این سیره به طور يقين تا زمان خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عمل می‌شده. گرچه گاهی هم در مورد موضوعی بی‌مورد بوده. امیرالمؤمنین در خطبۀ صفین و در میان بیش از پنجاه هزار نفر اصحابش دربارۀ حقوق والی بر رعیت فرمود: «با من آن طور که با جباران سخن می‌گویید، نگویید و چنان‌که در برابر مردم متکبرِ خودخواه از گفتن حق خودداری می‌نمایید، با من چنین نکنید. با من با ظاهرسازی و تملق، آمیزش ننمایید و گمان نکنید که گفتن حق بر من گران آید و یا من بخواهم بر شما بزرگی و برتری جویم. چه کسی که گفتن حق یا پیشنهاد عدل بر او سنگین آید، عمل به آن سنگین‌تر است. پس از سخن و پیشنهاد حق با مشورت به عدل خودداری ننمایيد.» 

ولی از زمان معاویه به بعد، این اصل اساس اجتماعی مانند دیگر اصول اسلامی در صفحات قرآن کریم مستور ماند و از قرائت و تجوید و گردش زبان در میان دهان و دندان‌ها خارج نگردید. آنچه اسلام شناخته می‌شد، همان بود که خلفای خودخواه شهوت‌پرست بپسندند. آنها هم از اسلام جز آنچه با مقام و قدرت خودشان سازگار باشد، نمی‌پسندیدند و با برنامه‌های یکنواخت اغفال، شهوت‌رانان و مال‌پرستان را سرگرم عیش و نوش و جمع مال و متدینین را سرگرم جدال معتزلی و اشعری و جبر و تفویض و حدوث و قدم می‌داشتند. تا آنجا که مطالب اساسی و زنده قرآنی که فراهمسازندۀ محیط مساعد و عدل است، یکسره خاموش گردید و استعدادهای افراد به هدر رفت و قوا مصروف دفاع از حق و مذهب و مسلک فردی گردید و روش‌های تصوف افراطی و عرفان‌بافی افراد مستعد را از محیط اجتماع بلکه از دنیا به گوشه‌گیری و سیر در عالم خیال کشاند و گنجینه‌های اصول و حقایق و علوم اسلامی در میان این گرد و غبار جدال‌ها و زیر پای مستعبدين دفن گردید. تا اروپای فقیر و محتاج و بی‌سرمایه به راه افتاد و به هر سو برای تهیه توشه حرکت و سیر خود چشم می‌گرداند و برای نجات از زیر لگد طبقات حاکمه همدست با دستگاه‌های کنیسه روش می‌جست، از سر حدات نزدیک خود بر گنجینه‌های بائر اصول اسلامی و تاریخ و معارف آن دست یافت. از جمله بريق آزادی فردی و حق رأی و مشورت از برابر چشم نیم بازش گذشت و با یک جهش به مسابقه تاریخی دست و پای خود را از بندهای بندگی حکومت‌های فردی و طبقه‌ای و اوهام دستگاه‌های کلیسا باز کرد. پس از چند قرن مسلمانان اصول سرمایه‌های خود را آمیخته با روش مادی و صنعتی غربی به صورت تقلید و عاریه گرفته که از آن جمله تأسيس مجالس شوری بود. مجالس شوری که از روح ایمان و هدف الهی و دیگر خصایص نه‌گانه مزبور و هندسه قرآنی تهی بود و محدود به دیوارهای قومی و نگهداری منافع طبقة گردید و بیشتر به زیان ملل مسلمان تمام شد. بلکه به صورت سنگر حفظ منافع دشمنان در آمد. واضح است که افراد تشکیل‌دهنده چنین انجمن شوری جز مردمان چشم تنگ و کوتاه نظر و متملق و شهوت‌ران (مقابل افراد انجمن شور قرآنی) نمی‌توانند باشند. 

این است اجمال مبدأ و اساس مؤتمر یا انجمن اسلامی و تحولات تاریخی آن تا آغاز این قرن که تازیانه‌های عذاب اعصاب مسلمانان را تکان داد و در میان این تکان مردم با ایمان و هوشیاری برخاستند تا نخست مسلمانان را با هم نزدیک سازند و از جهل و ظلم‌پذیری نجات دهند. آن‌گاه با تمسک به اصول اسلامی و قرآنی آنها را در یک راه مستقیم به راه اندازند. در ردیف اول، این مردان با ایمان و مؤثر که دارای تربیت و روح زنده اسلامی بودند، سید جمال‌الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده مصری و سید عبدالرحمن کواکبی حلبی است. سید جمال‌الدین نیروی محرک روح اسلامی و صیحه شورانگیز اعلام خطر و منادی آزادی مسلمانان خفته و وحشت‌زده و خود‌باخته قدرت غرب بود.  

شیخ محمد عبده از مردان بزرگ اصلاح و تربیت و تحریک قوای فکری مسلمانان به شمار می‌آید. کواکبی که باید از نخستین مردان مجاهد و رسم‌کنندۀ نقشه اجتماعی و هم‌فکری مسلمانان در این قرن دانست. 

این سه تن هر یک در میان تاریکی‌های ظلم و استبداد حكومت‌ها و جهل و فساد و تجزیه مسلمین برخاستند وظیفۀ سنگین خود را با عقل مستقل و قدم‌های ثابت و قدرت بیان و قلم انجام دادند. 

سید کواکبی پس از جهادها و مبارزات با عوامل ظلم و فساد و مسافرت‌ها به کشورهای عربی و آفریقا و آسیای غرب اسلامی چاره پراکندگی و ضعف مسلمانان را تشکیل انجمن مؤتمره اسلامی عمومی تشخیص داد. 

//پایان متن

 

پی‌دی‌اف

مجلۀ مجموعۀ حکمت، دورۀ چهارم، شمارۀ 1، اردیبهشت ۱۳۳۹ شمسی، ذیقعده ۱۳۷۹ قمری، صفحه 31 -35.

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *