هر کس به اصول ادیان و مبانی آن آشنا نباشد و سیر تاریخ آن را نداند، وضع و اعمال تاریخی بسیاری از منتسبین به ادیان او را از هر جهت به دین بدبین مینماید و گمان میکند دین تأسیس شده برای دشمنی با نوع انسان و در هم شکستن عقل و منطق.
دستگاههای مسیحیت در قرون وسطی نمونۀ بارزیست از جنایات و اعمالی که میشود به نام دین و مقدسین انجام یابد و بی دینی و بدبینی امروز دنیا نسبت به دین یک قسمت از آثار شوم و عکسالعمل همان دستگاههای مسیحیت است که تنها به کشتن و زجر مردم و بردن اموال اکتفا نمینمودند بلکه به واسطه تعليمات شرکآمیز اصول توجه را از میان میبردند و عقول را خفه میکردند و به واسطۀ زجر دانشمندان افکار را راکد مینمودند و به واسطۀ باز کردن تجارتخانههای بهشتفروشی و گناهخری، اخلاق عمومی را فاسد و فضائل را از میان میبردند. زیرا که هر گناه و جنایتی در مقابل پول قابل آمرزش شده بود و انسان که در عنفوان جوانی طبعاً تمایل به گناه و تعدیست وقتی که دین هم از این طبیعت پشتیبانی نمود و مغرورش کرد، البته از ارتکاب هیچ نوع جنایت و گناهی نمیاندیشد. به این جهت آمار جنایات منتسبين به دین در بعضی از شهرهای اروپا نسبت به دیگران افزون شده بود. چون اشخاص غیرتمندی اگر به حسب میل طبیعی گناهی مرتکب میشوند، بسا مورد سرزنش وجدان قرار میگیرند. ولی متدینین که دین مغرورش کرده با خیالی راحت و وجدان آرام مرتکب گناه میشود.
دستگاههای مسیحیت که خود را نمایندگان پیامبر رحمت و روح بخش میدانستند، در قرون وسطی به کشتن افکار و عقول و نفوس قیام کردند.
در بازار دینسازی اروپا متاع ربا و فریبکاری به سرعت رواج مییافت و معابد کمینگاه ربودن اموال و نفوس شده بود. چشمها به سوی آسمان داشتند ولی دلها از شقاوت و شرک انباشته بود. با تضرع و چهرۀ فریبنده از پدر بزرگ و فرزند و روح القدس مغفرت میخواستند ولی دلها غرق در لجن زار گناه بود.
زنگ کینهها و درد بخورات و سرودهای ملکوتی فضا را پر از غوغا کرده بود ولی وجدانها در میان گورستان طمع و ظلم مرده و تاریک شده بود. دسترنج و نتایج زحمت و کشت تودههای سادهدل به وسیلۀ داس اوراد و اذکار ریایی درو میشد.
افکار و عواطف را میکشتند و بی گناهان را میسوزاندند و اموال را میربودند ولی آدمکشها و دزدها را به طلب مغفرت دعوت مینمودند و در برابر مقداری پول به وسیله خمیر و آب و شراب از گناه پاکشان میکردند ستمکاری و نادانی و فساد به نام شریعت بر سر مردم خمیه زده بود.
در میان آن تاریکی هرگاه فکری برق میزد و حقیقتی فهمیده میشد، جزای صاحب فکر و كاشف لهیب آتش و دم شمشیر و تیزی تبر بود.
مسيحيت قرون وسطی را این طوری میگذارند و این فشار و اختناق و تاریکی اروپا را مستعد انفجار و جنبش مینمود. تا آنکه از راه اسپانیا و به وسیلۀ جنگهای صلیبی با کتب و عادات مسلمین مربوط (و آشنا) شد و مردم تازه نفس در میدان زندگی خود را بالای گنجینههای افکار و علوم دیدند که وارث و صاحبان آن پهلوی آن بعضی تازه خفته و بعضی به خواب عمیق بودند. اروپای محتاج با اشتهای تیز شروع به استخراج و استنتاج آن گنجینهها نمود و بزرگترین مانع خود را همان دستگاههای کهانت و دربانهای مسیحیت میدید. ناچار اول به درهم شکستن این قدرت و پاره نمودن این بندها متوجه شد و مردان شجاع و فداکاری پیشقدم این نهضت شدند و با شور و حرارت کم نظیری به آزادی خلق قيام کردند و هر چه خود را از قيودی که به نام دین بر پر و بال فکرشان بسته بود آزادتر مینمودند، قدرت فکری و علمی خود را قویتر میدیدند و هر چه از پوست عقاید و افکار کنیسه بیشتر بیرون میآمدند، چشم فکرشان بیشتر باز میشد. کم کم نام دین در گوش آن مردم با لغات جهل و خدعه و ستم و اختناق مرادف گردید و اروپا با قیافۀ خشمگین به این کلمه نظر میکرد و برای این که مردم یکسره از شر وابستگان به دین خلاص شوند، مردمی فلسفۀ مادی کهنه را با رنگ و روغن تازه ترویج نمودند و هر حقیقت و سرّی از اسرار طبیعت که کشف شد آن را سلاح برّان مرام خود قرار دادند.
چون این عکسالعمل دین با جنبش فکری و علمی دین همراه گردید، آثار شوم آن در تمام ملل کم و بیش تأثير نمود و پایه عقاید عمومی را سست کرد. سرزمین شرق از زیر خاکسترهای خمود و پراکندگی سر برآورد، در حالیکه خود را روبروی با صنایع حیرتانگیز و برق خیرهکننده اروپا دید و چنان خود را در برابر آن باخت که تمام آثار و عظمت و افکار گذشتگان خود را فراموش کرد. فقط هدف و همتش این شد که مانند آنها فکر کند و از چشم آنها به هر موضوعی نظر نماید. دین را هم مانند چیزهای دیگر از دریچه چشم آنها که ناظر به قرون وسطی و اوهام و اعمال آنها بود نگریست و گمان کرد راه منحصر ترقی پشت پا زدن به دین و به مبانی اعتقادی و اخلاقی است. از این غفلت کرد که اروپا آن دین را رها کرد و آزاد شد ولی شرق که چون مبانی دین و توجه خود را که به آن زنده و پایدار است، رها کند، بنده خواهد شد و قدرت و سیادتش از دست خواهد رفت و رشتۀ امورش گسیخته خواهد شد و رابطۀ تاریخی و اجتماعياش منقطع میشود و از این عکسالعمل عمومی دین و گسیخته شدن رشته معنویات و فضائل مردمان نادان و پستی هم استفاده کرده، هر چه توانستند به تضعیف دین که بخشنده استقلال و شخصیت و موجد فضائل است کوشیدند تا نفوذ خود را محکم کنند و بر گردۀ میلیونها نفوس مردم سوار شوند. آنچه بردند فضائل و معنویات آن بود. آنچه باقی گذاردند بازیها و نادانیها شد. «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ»
//پایان متن
نسخه صوتی موجود نیست.
نسخه ویدئویی موجود نیست.
گالری موجود نیست.
طراحی و اجرا: pixad