سلسله سخنرانیهای رادیویی؛ احکام فطرت
یکشنبه 1325/12/25
سلام بر کسانی که قدر خود را بشناسند و فطرت خود را آلوده ننمایند. جمعی دانشجو و غیر دانشجو تقاضا نمودهاند که مقالاتی در موضوع اصول عقاید در رادیو خوانده شود. بنابراین اگر خداوند توفیق دهد، گفتارهایی در شناختن خدا و معاد و بعثت انبياء و شخصیت پیغمبر اسلام و حقایقی از قرآن پس از این به ترتيب به عرض خواهم رساند و از شنوندگان تقاضا دارم این مطالب را بادقت توجه فرمایند و اگر نظری یا انتقادی دارند بنویسند و به وسیلۀ ادارۀ کل تبلیغات بفرستند و فعلاً این گفتارها در شبهای یکشنبه و پنجشنبه ساعت ۹ و ربع پخش میشود.
اساسی که پیامبران انسان را به اعتقاد به آن دعوت نمودهاند، بر فطرت است و مقصود از فطرت در اینجا خلقت و سرشت باطنی است. چنان که آثار طبیعت در موجودات طبیعی بسیار متقن و محکم است اعمال و آثار فطری موجودات زنده هم کاملاً حکیمانه است و چنان که نظم کلی در جمادات به واسطۀ خواص طبیعی است، در حیوانات با درایت فطری میباشد. زنبور عسل را ملاحظه نمایید: صنعت و کار و تشکیلات اجتماعی آن از روی فطرت و غریزه است. به این جهت از هر حیث کامل و بینقص است برای کار خود شكلهایی ششگوش و پیوستۀ یکدیگر میسازد که تمام اضلاع آن متساوی و فضای آن به اندازۀ یکدیگر است. به طوری که سر سوزنی با هم تفاوت ندارد. اگر همۀ ساختمانهای این حیوان كوچك از زمانهای گذشته و در جاهای مختلف جمع شود و پهلوی یکدیگر چیده گردد، تمام سطح زمین را فرا میگیرد و همۀ اینها به يك اندازه و شکل میباشند. این حیوان به فطرت در میان همۀ اشكال شكل مسدس را انتخاب نموده چون برای کار او تمامترين شكلها است مثلاً اگر همۀ خانهها را مربع میساخت، در زاویههای آن فضای زیاد باقی میماند و قالب بدن این حیوان نمیگردید و اگر به شكل دایره میساخت، فایدههایی در بین خانهها ایجاد میشد و محل بیشتر اشغال میگرديد و مادۀ بیشتر مصرف مینمود. کار این حیوان هم به اندازه و حد معین است و در انجام وظیفه هیچ کوتاهی نمینماید و تقسیم کار و نظم اجتماعی این حیوان هم مانند اعمال فردی در تحت قانون معینی است. از شاه و طبقۀ حاکمه و صنعتگر و کارگر و نظامی همه به خوبی وظایف خود را انجام میدهند و در کار یکدیگر دخالت نمینمایند و چون همه در حد خود و تابع نظم عمومیند. به این جهت کارشکنی و اعتصاب و شورش رخ نمیدهد. دستۀ آبآور با جدیت به کار خود مشغولند. صنعتگرها و مهندسین به ساختمانها سرگرمند. پاسبانان به نوبت اطراف راهرو را گرفتهاند و هر دسته که از بیرون بر میگردند، بازرسی میکنند تا اگر گیاههای سمی و بدبو خوردهاند، در همان جا با يك محاکمۀ مختصر و عادلانه اعدامش میکنند و جنازۀ آن را برای عبرت دیگران در برابر معبر روی هم میریزند. دوست و دشمن را به خوبی تشخیص میدهند و برای حفظ مملکت و حریم اجتماع خود غیور و فداکارند. در وقتی که گرم فعالیتند، اشخاص باید با احتیاط و مؤدب از برابر آنها عبور کنند. اگر انسان دست و سر خود را حرکت داد و آنها سوء قصدی احساس کردند، چند تنی از آنها از کار خود منصرف میشود و با حماسهخوانی شخص را تعقیب میکند و او را به دیگران اشتباه نمیکند و تا مسافتها دورش میکند و با نیش خود به حفظ حقوق خلق آگاهش مینماید و پس از آن این حیوان خود میمیرد و جان خود را فدای حفظ حدود مینماید. تمام حیواناتی که روی زمین منزل دارند یا بالای درختها آشیان میگیرند یا در اعماق دریاها به سر میبرند، همه با نور فطرت وظایف خود را انجام میدهند و اسباب روزی خود را آماده مینمایند و اولاد خود را تربیت میکنند. آن پرنده را مینگرید که آشیانۀ خود را محکم میسازد و به وقت معین تخم میگذارد و با جفت خود عادلانه و در زمان معین تخم را حضانت میکند و جوجۀ خود را به پرواز هدایت مینماید و طعمۀ خود را با قوۀ شامه از مسافتهای دور تشخیص میدهد و دانه را در لابلای زمین میشناسد. عنکبوت را میبینید که تارهای خود را بافته و در صحراها خیمۀ خود را برافراشته و کمینگاه خود را در گوشه ساخته و چون شکارچی در کمین صید چشم دوخته. آن حیوان کوچك خاکی است که در خاکهای نرم شكل مخروطی میسازد و خود را زیر آن پنهان میکند و به دست آمدن روزی را از خدا میطلبد و بعضی حیوانات دریایی در لبههای تاریك دریا ایجاد برق میکنند تا راه خود را روشن و صید خود را متحیر نمایند. مورچگان، زیرزمینها خانه و انبار میسازند و دانهها را خورد میکنند و در برابر آفتاب خشك مینمایند تا سبز نشود آنگاه به انبارها نقل میدهند و حیوانات شیرده خود را پذیرایی میکنند. لشکرکشیها دارند، اسیر میگیرند. با آن که همه با هم شبیهند. دوست و دشمن را اشتباه نمیکند. این مثالها و نمونهها را عرض کردم برای توجه به این که هدایت فطرت اشتباه ندارد و مانند خواص طبیعی یکنواخت و حق و حکیمانه است. انسان هم در مراحل اول زندگانی مانند سایر حیوانات دارای فطریات و غرایزی است، به هدایت فطرت پستان را میگیرد و شیر را میمکد و حوایج خود را با زاری و ناله میفهماند و دلها را به خود متوجه میکند. علاوه جنبشها و خواهشهای درونی مختلفی دارد که البته هر يك برای منظور و مقصودیست. یک نوع ادراکات و شعارهای عمومی در همۀ مردم موجود است که در آنها متفقند. فقط تفاوت میان مردم در شدت و ضعف آنها میباشد. چون در اصل ادراکات فطری میان مردم اختلافی نیست. برای افراد انسان در آغاز خلقت عقاید گوناگون وجود ندارد و آن ادراکات فطری پایۀ همۀ علوم و معارف میباشد. ولی پس از آن که انسان متدرجاً به رنگ محيط درآمد و تشخیص و عقیده و ادراك نيك و بد را از فطرت گرفته به دست عقل داد. اختلافات و جنگها شروع میشود و خویهای بد اکتسابی سرکشی مینماید و آن فطرت پاك كه آیینۀ انعکاس جمال عالم و سایۀ بهشت بود و قابل روییدن همه گونه اخلاق پاك و نمو شعور و ادراکات لطيف در آن بود. به ظلمتکدۀ اوهام و خوهای زشت تبدیل میشود. برای همین است که انبیاء مبعوث میشوند تا انسان را به بهشت فطرت متوجه سازند و نعمتهای فراموششده را به یاد آرند و خردها را برانگیزند و پردههای عادات و تقلید و شهوات را از روی عقلها بردارند.
سورۀ روم آیۀ ۳۰ میگوید: روی خود را یکسره برابر دین بدار. در حالی که از هر باطلی روی بگردانی. این همان فطرت خدایی است که مردم را بر آن فطرت سرشته است و تغییری در خلقت خدا نیست. چنین دینی محکم و نگاهدارنده است ولی بیشتر مردم نمیدانند.
امیرالمؤمنين عليه السلام در خطبۀ اول نهج البلاغه پس از بیان خلقت آسمانها و زمین و خلقت آدم، علت و نتیجۀ بعثت انبیا را اینطور بیان مینماید و خداوند سبحان از اولاد آدم پیامبرانی برانگیخت که پیمان آنها را به فرا گرفتن وحی استوار کرد و از آنها بر تبليغ رسالت عهد گرفت. پس از آن که بیشتر خلق، عهدی كه خداوند با آنها بسته بود تبدیل کردند، پس به حق حق جاهل شدند و برای او نظیر و مانند گرفتند و شیاطین از معرفت فطری آنها را به این سو و آن سو پرت کردند و از پرستش خدا آنها را بریدند. در این هنگام خداوند رسلش را به سوی آنها برانگیخت و پیامبران را پی در پی به سوی مردم روانه داشت تا اداء عهدهای فطرت را از آنها بخواهند و به نعمتهای فراموششده یادآورشان کنند و با برهان و تبلیغ با آنها احتجاج نمایند و گنجینههای عقول بشر را بیرون آرند و آیات بزرگی که دست قدرت مقدر نموده به آنان بنمایند. از این سقف برافراشته شده بالای سرشان و این آرامگاه قرار داده شده زیر پایشان و معیشتهای گوناگونی که زندهشان میدارد و اجلهایی که به باد فنانشان میدهد و سختیها و بیماریها که پیر و فرسودهشان میگرداند و پیشامدها و حوادثی که به سرشان میتازد.
از این آیۀ قرآن و کلام امیرالمؤمنين هم معلوم میشود که عمدۀ هدف دین توجه دادن به فطرت است و اساس آن بر فطرت نهاده شده.
دین از عقیده به خدا شروع میشود و این عقیده مانند فطريات اولی پیش از منطق و دليل جزء سرشت و فطرت است. به این جهت اگر به واسطۀ تشخیص غلط یا مصلحت موقت زندگانی، کسی بخواهد خداشناس نباشد، باید همیشه با فطرت خود بجنگد و برای بیعقیدگی خود دائماً عذر بتراشد و خود را دچار اضطراب و تشویش نماید. یکی از بزرگان خارجی میگوید: با قطع نظر از دلیل و برهان، من میسنجم و نتیجه میگیرم که دینداری برای من آسانتر است از بیدینی و بیدینی، تحمیلی بر فطرت و وجدان است.
فعلاً شما را به خدا میسپارم.
//پایان متن
کتاب گفتارها در زمینه دین؛ اجتماع؛ اخلاق؛ فلسفه؛ تربیت، سید محمود طالقانی، بی جا، بی نا، بی تا، صص37 تا 40.
این محتوا فاقد نسخه صوتی است.
این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.
این محتوا فاقد گالری تصاویر است.
سلسله سخنرانیهای رادیویی؛ احکام فطرت
یکشنبه 1325/12/25
سلام بر کسانی که قدر خود را بشناسند و فطرت خود را آلوده ننمایند. جمعی دانشجو و غیر دانشجو تقاضا نمودهاند که مقالاتی در موضوع اصول عقاید در رادیو خوانده شود. بنابراین اگر خداوند توفیق دهد، گفتارهایی در شناختن خدا و معاد و بعثت انبياء و شخصیت پیغمبر اسلام و حقایقی از قرآن پس از این به ترتيب به عرض خواهم رساند و از شنوندگان تقاضا دارم این مطالب را بادقت توجه فرمایند و اگر نظری یا انتقادی دارند بنویسند و به وسیلۀ ادارۀ کل تبلیغات بفرستند و فعلاً این گفتارها در شبهای یکشنبه و پنجشنبه ساعت ۹ و ربع پخش میشود.
اساسی که پیامبران انسان را به اعتقاد به آن دعوت نمودهاند، بر فطرت است و مقصود از فطرت در اینجا خلقت و سرشت باطنی است. چنان که آثار طبیعت در موجودات طبیعی بسیار متقن و محکم است اعمال و آثار فطری موجودات زنده هم کاملاً حکیمانه است و چنان که نظم کلی در جمادات به واسطۀ خواص طبیعی است، در حیوانات با درایت فطری میباشد. زنبور عسل را ملاحظه نمایید: صنعت و کار و تشکیلات اجتماعی آن از روی فطرت و غریزه است. به این جهت از هر حیث کامل و بینقص است برای کار خود شكلهایی ششگوش و پیوستۀ یکدیگر میسازد که تمام اضلاع آن متساوی و فضای آن به اندازۀ یکدیگر است. به طوری که سر سوزنی با هم تفاوت ندارد. اگر همۀ ساختمانهای این حیوان كوچك از زمانهای گذشته و در جاهای مختلف جمع شود و پهلوی یکدیگر چیده گردد، تمام سطح زمین را فرا میگیرد و همۀ اینها به يك اندازه و شکل میباشند. این حیوان به فطرت در میان همۀ اشكال شكل مسدس را انتخاب نموده چون برای کار او تمامترين شكلها است مثلاً اگر همۀ خانهها را مربع میساخت، در زاویههای آن فضای زیاد باقی میماند و قالب بدن این حیوان نمیگردید و اگر به شكل دایره میساخت، فایدههایی در بین خانهها ایجاد میشد و محل بیشتر اشغال میگرديد و مادۀ بیشتر مصرف مینمود. کار این حیوان هم به اندازه و حد معین است و در انجام وظیفه هیچ کوتاهی نمینماید و تقسیم کار و نظم اجتماعی این حیوان هم مانند اعمال فردی در تحت قانون معینی است. از شاه و طبقۀ حاکمه و صنعتگر و کارگر و نظامی همه به خوبی وظایف خود را انجام میدهند و در کار یکدیگر دخالت نمینمایند و چون همه در حد خود و تابع نظم عمومیند. به این جهت کارشکنی و اعتصاب و شورش رخ نمیدهد. دستۀ آبآور با جدیت به کار خود مشغولند. صنعتگرها و مهندسین به ساختمانها سرگرمند. پاسبانان به نوبت اطراف راهرو را گرفتهاند و هر دسته که از بیرون بر میگردند، بازرسی میکنند تا اگر گیاههای سمی و بدبو خوردهاند، در همان جا با يك محاکمۀ مختصر و عادلانه اعدامش میکنند و جنازۀ آن را برای عبرت دیگران در برابر معبر روی هم میریزند. دوست و دشمن را به خوبی تشخیص میدهند و برای حفظ مملکت و حریم اجتماع خود غیور و فداکارند. در وقتی که گرم فعالیتند، اشخاص باید با احتیاط و مؤدب از برابر آنها عبور کنند. اگر انسان دست و سر خود را حرکت داد و آنها سوء قصدی احساس کردند، چند تنی از آنها از کار خود منصرف میشود و با حماسهخوانی شخص را تعقیب میکند و او را به دیگران اشتباه نمیکند و تا مسافتها دورش میکند و با نیش خود به حفظ حقوق خلق آگاهش مینماید و پس از آن این حیوان خود میمیرد و جان خود را فدای حفظ حدود مینماید. تمام حیواناتی که روی زمین منزل دارند یا بالای درختها آشیان میگیرند یا در اعماق دریاها به سر میبرند، همه با نور فطرت وظایف خود را انجام میدهند و اسباب روزی خود را آماده مینمایند و اولاد خود را تربیت میکنند. آن پرنده را مینگرید که آشیانۀ خود را محکم میسازد و به وقت معین تخم میگذارد و با جفت خود عادلانه و در زمان معین تخم را حضانت میکند و جوجۀ خود را به پرواز هدایت مینماید و طعمۀ خود را با قوۀ شامه از مسافتهای دور تشخیص میدهد و دانه را در لابلای زمین میشناسد. عنکبوت را میبینید که تارهای خود را بافته و در صحراها خیمۀ خود را برافراشته و کمینگاه خود را در گوشه ساخته و چون شکارچی در کمین صید چشم دوخته. آن حیوان کوچك خاکی است که در خاکهای نرم شكل مخروطی میسازد و خود را زیر آن پنهان میکند و به دست آمدن روزی را از خدا میطلبد و بعضی حیوانات دریایی در لبههای تاریك دریا ایجاد برق میکنند تا راه خود را روشن و صید خود را متحیر نمایند. مورچگان، زیرزمینها خانه و انبار میسازند و دانهها را خورد میکنند و در برابر آفتاب خشك مینمایند تا سبز نشود آنگاه به انبارها نقل میدهند و حیوانات شیرده خود را پذیرایی میکنند. لشکرکشیها دارند، اسیر میگیرند. با آن که همه با هم شبیهند. دوست و دشمن را اشتباه نمیکند. این مثالها و نمونهها را عرض کردم برای توجه به این که هدایت فطرت اشتباه ندارد و مانند خواص طبیعی یکنواخت و حق و حکیمانه است. انسان هم در مراحل اول زندگانی مانند سایر حیوانات دارای فطریات و غرایزی است، به هدایت فطرت پستان را میگیرد و شیر را میمکد و حوایج خود را با زاری و ناله میفهماند و دلها را به خود متوجه میکند. علاوه جنبشها و خواهشهای درونی مختلفی دارد که البته هر يك برای منظور و مقصودیست. یک نوع ادراکات و شعارهای عمومی در همۀ مردم موجود است که در آنها متفقند. فقط تفاوت میان مردم در شدت و ضعف آنها میباشد. چون در اصل ادراکات فطری میان مردم اختلافی نیست. برای افراد انسان در آغاز خلقت عقاید گوناگون وجود ندارد و آن ادراکات فطری پایۀ همۀ علوم و معارف میباشد. ولی پس از آن که انسان متدرجاً به رنگ محيط درآمد و تشخیص و عقیده و ادراك نيك و بد را از فطرت گرفته به دست عقل داد. اختلافات و جنگها شروع میشود و خویهای بد اکتسابی سرکشی مینماید و آن فطرت پاك كه آیینۀ انعکاس جمال عالم و سایۀ بهشت بود و قابل روییدن همه گونه اخلاق پاك و نمو شعور و ادراکات لطيف در آن بود. به ظلمتکدۀ اوهام و خوهای زشت تبدیل میشود. برای همین است که انبیاء مبعوث میشوند تا انسان را به بهشت فطرت متوجه سازند و نعمتهای فراموششده را به یاد آرند و خردها را برانگیزند و پردههای عادات و تقلید و شهوات را از روی عقلها بردارند.
سورۀ روم آیۀ ۳۰ میگوید: روی خود را یکسره برابر دین بدار. در حالی که از هر باطلی روی بگردانی. این همان فطرت خدایی است که مردم را بر آن فطرت سرشته است و تغییری در خلقت خدا نیست. چنین دینی محکم و نگاهدارنده است ولی بیشتر مردم نمیدانند.
امیرالمؤمنين عليه السلام در خطبۀ اول نهج البلاغه پس از بیان خلقت آسمانها و زمین و خلقت آدم، علت و نتیجۀ بعثت انبیا را اینطور بیان مینماید و خداوند سبحان از اولاد آدم پیامبرانی برانگیخت که پیمان آنها را به فرا گرفتن وحی استوار کرد و از آنها بر تبليغ رسالت عهد گرفت. پس از آن که بیشتر خلق، عهدی كه خداوند با آنها بسته بود تبدیل کردند، پس به حق حق جاهل شدند و برای او نظیر و مانند گرفتند و شیاطین از معرفت فطری آنها را به این سو و آن سو پرت کردند و از پرستش خدا آنها را بریدند. در این هنگام خداوند رسلش را به سوی آنها برانگیخت و پیامبران را پی در پی به سوی مردم روانه داشت تا اداء عهدهای فطرت را از آنها بخواهند و به نعمتهای فراموششده یادآورشان کنند و با برهان و تبلیغ با آنها احتجاج نمایند و گنجینههای عقول بشر را بیرون آرند و آیات بزرگی که دست قدرت مقدر نموده به آنان بنمایند. از این سقف برافراشته شده بالای سرشان و این آرامگاه قرار داده شده زیر پایشان و معیشتهای گوناگونی که زندهشان میدارد و اجلهایی که به باد فنانشان میدهد و سختیها و بیماریها که پیر و فرسودهشان میگرداند و پیشامدها و حوادثی که به سرشان میتازد.
از این آیۀ قرآن و کلام امیرالمؤمنين هم معلوم میشود که عمدۀ هدف دین توجه دادن به فطرت است و اساس آن بر فطرت نهاده شده.
دین از عقیده به خدا شروع میشود و این عقیده مانند فطريات اولی پیش از منطق و دليل جزء سرشت و فطرت است. به این جهت اگر به واسطۀ تشخیص غلط یا مصلحت موقت زندگانی، کسی بخواهد خداشناس نباشد، باید همیشه با فطرت خود بجنگد و برای بیعقیدگی خود دائماً عذر بتراشد و خود را دچار اضطراب و تشویش نماید. یکی از بزرگان خارجی میگوید: با قطع نظر از دلیل و برهان، من میسنجم و نتیجه میگیرم که دینداری برای من آسانتر است از بیدینی و بیدینی، تحمیلی بر فطرت و وجدان است.
فعلاً شما را به خدا میسپارم.
//پایان متن
کتاب گفتارها در زمینه دین؛ اجتماع؛ اخلاق؛ فلسفه؛ تربیت، سید محمود طالقانی، بی جا، بی نا، بی تا، صص37 تا 40.
این محتوا فاقد نسخه صوتی است.
این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.
این محتوا فاقد گالری تصاویر است.