متن سخنرانی طالقانی در دانشگاه راجع به فلسطین
بسم الله الرحمن الرحيم.
اللهم إِنِّى اعوذ بك من كل شيطان رجيم و مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍۢ لَّا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ ٱلْحِسَابِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.»[1]
من پیش از اینکه در کسوت يك سياستمدار متعارف و معمول باشم، يك شاگرد کوچک مکتب قرآن و معلم قرآنم و در اینگونه اجتماعات سعی دارم همان روش و برنامهای را که همیشه دارم، فراموش نکنم. چون مهمترین قدرتی که ملت مسلمان ایران و همۀ مسلمانهای دنیا را میتواند عليه ظلم و استبداد و استکبار و استعمار برانگیزد، در حيطۀ وحی قرآن است. ممکن است کسانی باشند که نسبت به طرح مسائل و آیات قرآن بیتفاوت باشند یا بعضیها هم بِرَمَند. «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ و لا یزید الظالمین الا خسارا»[2]
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شورهزار خس
آیهای که قرائت شد، اولین آیۀ سورۀ بنیاسرائیل است. این مسئله مهم و تاریخی (یعنی مسئلۀ فلسطین) که باعث شده ما امروز، همراه طبقۀ جوان و نیرومند و انقلابیمان، در این اجتماع و در این زمان و در این سرفصل تاریخی، دور هم گرد آمدهایم، در پیچوخمهای تاریخی گذشته، قرنها، سالها، در بستر تاریخ پیش رفته تا امروز به این صورت نمودار شده و از این جهت ما در یکی از نقاط درگیریهای تاریخی این سرزمین واقع شدهایم.
در سورۀ اسراء (بنیاسرائیل) به همان مسئله توجه کرده که سير رمزی و معراجی خاتم انبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) را همین گذشته تاریخ و تنبیه و درس تاریخ و گذشته بیتالمقدس، مسجد اقصی و سرزمین فلسطینی بیان کرده.
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى». منزه است آن خدایی که «سير» داد، پیغمبرش را، از يك مركز توحید و سجده و رکوع در برابر خدا (يك مركز آزادی بشر از بند عبودیت غیر خدا)، به مسجد دیگر (مسجدالاقصی). «لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا» تا این پیامبر از آیاتی که در این مسجدالاقصی است، درس بیاموزد و آن آیات را از نزديك به او ارائه دهد. وحی انبیاء هم وحی آسمان است و هم وحي زمین. ترکیب آن دو وحی، دعوت و رسالت انبیاء را پیش میبرد. یعنی راهنماییهایی که از طریق وحی خدایی به آنها میرسد، از یک طرف و تجربیات تاریخی که به آنها داده میشود، مانند آیاتی که در پیرامون مسجدالاقصی است. از طرف دیگر، «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير». چون خدا میخواهد چشم و گوش پیامبرش را به همۀ مسائل باز و شنوا کند، تا امتی چشم و گوش باز و هوشیار تشکیل دهد.
اطراف مسجدالاقصی آیات وحی و نبوت است. درسهای اولین قیام توحيدي ابراهيم خليل و همۀ انبیای بزرگ و درگیری بین توحید و شرك، استضعاف و استکبار است. جنگها و موضعگیریهایی که در اطراف مسجدالاقصی در قرون متوالی پیش آمده، در سرزمین خاورمیانه، بین شرق و غرب، در بستر حرکت توحید، در مهد پرورش انبیای بزرگ توحیدی و انقلابی که همۀ این حرکتها، همۀ این انقلابات بزرگ از این سرزمین منشأ و الهام گرفته، درسهایی است از وحی و نبوتها، چگونگی درگیری انبیاء بزرگ تا وحی نبوت آسمانی در سرزمین قدس و در درون آن و در همۀ اطراف آن، برای انسان شنوا و هوشیار که خدا باید به پیغمبرش بیاموزد.
این سِرّ حرکت معراجی پیغمبر ماست که زمانش هم شاید در همین روزها – ايام رجب – باشد. دو مرکز حرکت انقلابی، دو مرکز رهاییبخش انسانها از شرکها و طاغوتها. بعد از چند آیه، از آیۀ ۴، قرآن به ما درس تاریخ و فلسفه تاریخ میدهد: «وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا »[3]
ما در سرنوشت تاریخ، برای بنی اسرائیل این مطلب را تثبیت کردیم که بارها مرتين، مره بعد مره، مرتين به نظر من مثل لبيك يعني مره بعد مره، یعنی در مسیر تاریخ، شما بنی اسرائیل در زمین افساد میکنید «لتفسدن في الارض مرتین»، سرکشی میکنید، به مردم دیگر تجاوز و عدوان میکنید و همسایگان خود را سرکوب میکنید. در این خلال – این بارها در مسير تاريخ بنیاسرائیل است – بعد از آنکه با هم جمع شدند و سرود و ورد برتری نژادی و قومی و برتری شخصیت خود را به گوش یکدیگر خواندند و خود را صاحب زمین و مالك زمین و خدا را خدای بنیاسرائیل خواندند، شروع میکنند به افساد در زمین و ذلیل کردن مردم دیگر و منکوب کردن آنها.
پس از هر مرتبه که علو و فساد آنها بالا گرفت؛ «وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا»، ما در میان بندگان خود کسانی را برميانگیزیم که صاحب قدرت شکستناپذیر باشند؛ «بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»، صاحب قدرت شدید اینها برمیگردند و بنیاسرائیل را منکوب میکنند و وارث دیاری میشوند که آنها به غضب و به تجاوز، آن دیار را تحت تصرف خود آوردهاند. این قدرتمندان صاحب «بأس» شدید، در گوشه و کنار شهرها و خانهها رخنه کنند، نفوذ نمایند؛ «فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ». این وعدهایست خدایی، وعدهایست شدنی؛ «وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا».
مردم فلسطین و مسلمانهای دنیا و کسانی که چشم به این قبلۀ اول اسلام و این مهد توحيد و الهامبخش راه و روش و منش و منطق انبياء دارند، باید با همین وعدههای قرآن امیدوار باشند. وعدههایی که شدنی است.
در مسیر تاریخ بارها این وعده عمل شده. از این جهت، پیش از اینکه ما به مردم فلسطین بیندیشیم باید به مسجدالاقصی بیندیشیم که مورد تقدس و اعتقاد همه مسلمین است و به مردم فلسطین بیندیشیم چون ملتی حق برده، حق کشته، تجاوز شده و آواره هستند و پاسداران مسجدالاقصی بودند.
در سال 1328، اولین سفری که به مؤتمر (کنفرانس) فلسطینی رفتم. از نزديك به آوارگان فلسطینی میاندیشیدیم. از کشورهای اسلامی و عربی به کنفرانس آمده بودند، ولی بعضی فقط حماسه میخواندند و تظاهر به طرفداری از این مظلومین و مسجد غصب شده داشتند. از نزديك افسردگی، ظلم، حقخوردگی مردم فلسطین را میدیدیم که چگونه اینها مورد رعایت و مورد اتفاق سازمان ملل و همان دنیایی و همان کشورهایی واقع شدهاند که اینها را آواره کردند. اول، از سرزمینشان راندند و بعد به صورت يك مشت فقیر و بیچاره به اینها كمك میکردند چه بسا در مسیر بین بیتالمقدس و خلیلالرحمن میدیدم که عدهای از این آوارگان در يك سوی سیمهای خاردار بودند و بعضی در سوی دیگر. يك عده اقوام و خویشان در آن سو بودند و کسانی در این سو. به طوری که از دور با دست و حرکت میتوانستند با هم اشاره کنند، زیر نفوذ و قدرت پاسداران صهیونیزم، این وضع را دیدیم.
ولی همین مردم، همین مردمی که آواره و جیرهخوار شدند و در چهرههای گرفته، چهرههای ماتمزده، چهرههای شکستخورده داشتند، طولی نکشید همين مردمی که در فلسطین قبل از غصب، يك عده مردم کشاورز عادی سر به زیر بودند، بعد از غصب مردم مرتزقهای[4] شدند. مطابق همین وعده قرآن« بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»، این مرد و زن فلسطینی، همین تحقیرشدهها، همين جيرهخواران دیگران، تبدیل شدند و تغيير يافتند به مردان و زنان مبارز و پرخاشگر و پر حماسهای که شرق میانه را از حماسه خود پر کردند و به تمام دنیا حماسه مظلومين را الهام بخشیدند و در سرزمین مغصوب و پیرامون آن و در هر شهر و دیار عربی و اسلامی رخنه کردند، جای و سنگر گرفتند؛ «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ».
امیدواریم در پی رهبری آخرین آیه، روزی را ببینیم که مردم فلسطین، با همین قهر انقلابی، نه الطاف قدرتمندان فریبکار، سرزمین خود را آزاد کنند و بیتالمقدس و مسجد اقصی و محل معراج پیغمبر اسلام را به صاحبانش برگردانند. صاحبان بیتالمقدس نمایندههای همۀ ملتهای توحیدی هستند. همانطوری که بودند. یهود و نصارا و مسلمانها، همه بیتالمقدس را از خود میدانستند و میدانند، نه صهیونیزم که میگوید بیتالمقدس فقط از آن ماست.
وعدۀ دیگر قرآن بعد از چند آیه خطاب به بنیاسرائیل است؛ «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا». شما مغرور نباشید به اینکه اولاد انبياء هستید یا خیال نکنید نژاد برتر هستید. دنیا، دنیای عمل است. اگر در دنیا نیکی کردید، همه جا، جا دارید. معزز هستید و اگر بدی کردید، به حال خود بدی کردید.
وقتی که وعدۀ خدا برسد؛ «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ»، چهرههای صهیونیستهای جلاد و تروریست مانند «بگین» سياه خواهد شد، «وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ»، داخل مسجد خواهند شد، همانطور که بارها در زمان فاتحین اسلام و دیگر خداپرستان وارد مسجد شدند و ریشۀ فساد را کندند. این خلاصهایست از درس قرآن دربارۀ این حرکت طاغوتی بنیاسرائیل.
اکنون که ما اجتماعی بر پا کردهایم، میبینیم از ابتدای غصب تا حال، نهضت فلسطین مراحلی را گذرانده. فریبکارها، دروغگوها، پشتهماندازها سعی کردند يك ملت ظالم را مظلوم بنمایانند و يك ملت مظلوم را ظالم. همانهاییکه امروز مانند جغد بالای لاشۀ مزدوران استعماری خود، نوحه سر میدهند و برای غاصبين حقوق مردم ایران که اعدام شدهاند، سر و صدا راه میاندازند، همانهایی که در جنگ بینالمللی اخیر میگفتند برای آزادی بشر و برای سرکوب کردن نژادپرستی آلمان و ایتالیا میجنگیم، طولی نکشید که همین منادیان دروغگوی فریبکار آزادی، چه بر سر يك ملت مظلوم حق برده، آوردند. چگونه خانههای اینها را گروه گروه خراب کردند. اطفال اینها را در مقابل مادرها و پدرها کشتند. شکمهای زنهای حامله را دریدند. شهرکهایی را مانند دير ياسين با جمعیتش کشتند و ویران کردند. همینها آن روز ندای آزادی سر میدادند که میخواهند ملتها را از قید بندگی و عبودیت آزاد کنند و در مقابل نژادپرستی قيام کردهاند. امروز هم برای باقیماندگان رژیمشان در ایران ناله سر میدهند. اینها همانها هستند.
مدتها تبليغ کردند که فلسطينيها چنین و چنانند. مردمی هستند که زمین بنیاسرائیل را غصب کردهاند! دورۀ تبلیغات گذشت و همۀ مردم آزادۀ دنیا به حق فلسطین و به حقانیت مردم فلسطین آگاه شدند و امروز دیگر کسی که چشم و گوش دارد در شرق و غرب دنیا نیست که فریب این تبلیغات دروغ را بخورد. امروز دیگر بعد از آنی که این همه فریبکاریها، تبلیغات و همۀ این دسیسهها آشکار شده، به فریب دیگری پرداختهاند و به اسم صلح خاورمیانه دست به طرف مصر دراز کردند و بیچاره سادات را به بند خود کشیدند که پیش از اینکه به او دشنام بدهيم، باید به حالش و به وضعی که برای او پیش آمده متأثر باشيم. ملت مصر و سرزمین مصر که در این قرن اخير، مرکز حرکت و انقلاب عليه متجاوزین و برای آزاد کردن ملتهای عرب و ملل اسلامی بوده، امروز خودش به بند و قيد استعمار دچار شده و منزوی و تحقیر شده و امروز همۀ ملل اسلامی و همه ملل عرب گفتند، کشوری است که او را در انزوا قرار دادند. البته ملت مصر را ما میشناسیم، ملتی هوشیار، دانشمند متفكر، ولی رژیم سادات این ملت را تحقیر کرد و ما امیدواریم که خود ملت مصر به حساب این جانشین فراعنه مصر برسند. همانطوری که ملت ایران به حساب فرعون خود رسیدند. و این فرعونك را به سوی آن فرعونك راندند و آن فرعونك هم دیگر آنجا، در کنار فرعون تاریخ، جا نداشت و به جای دیگر آواره شد.
ما اعلام میکنیم که همین سرنوشت برای این فرعون که خودش را مسلمان میداند ولی عملش عمل فرعونی است، یعنی حق مردم مصر و ملل عرب و ملت فلسطین را نادیده میگیرد. همین کسی که به عهدهای خود وفا نکرد. بعد از فوت عبدالناصر تعهد کرد راه او را ادامه دهد، ولی در اول خط مسير راهش را منحرف کرد. همان کسی که میبایست مصر را جزء کشورهای غیرمتعهد قرار بدهد، رفت پستترین تعهد را در مقابل آمریکا و اسرائیل انجام داد و دست در دست آنها گذاشت.
و ما ملت ایران، این ملتی که انقلاب کرد؛ برپاخاست؛ با تمام قوا برای دستگیری هر ملت مظلوم، به خصوص ملت فلسطین و هر مستضعفی در هر کجای دنیا، تا آنقدری که امکان داریم، دست كمك دراز میکنیم. چون قيام ما برای نجات مستضعفين است. اول مستضعفین ایران، بعد مستضعفين ملتهای عرب و ملتهای مسلمان که اسیر حکومتهایی هستند که به ناحق و بدون رضای ملتها بر آنها حاکمیت دارند.
این خونی که در خیابانهای ما و در هر گوشه و در هر شهر دهکده ما جاری شد و خونهایی که در فلسطین جاری شد، در يك بستر حرکت میکنند؛ در بستر انقلاب، در بستر توحید، نجات خلقها. و ما با این قدرتی که از نزديك از مردم فلسطین و سازمان الفتح دیدیم که اینطور کفنها را به دوش گرفتند، جانها را به كف گذاشتند و اسلحه به دست گرفتند، امیدواریم اینها نه تنها نجاتدهنده خود باشند بلکه با این قدرت و نیرو، با اين بأس شدید میتوانند نجاتدهندۀ همۀ مستضعفين ملل عربی که هنوز در استضعاف به سر میبرند، باشند.
۳۰ سال است در مبارزه با این قوم میگذرد. ۳۰ سال است که ملت فلسطین در زیر سختترین ضربات تبلیغاتی و جنگی به سر برد و امروز سرافراز بیرون میآید و امروز میبینیم ما که در ایران جرأت نداشتيم يك جلسهای برای هماهنگی و همصدایی و همندایی با مردم فلسطین تشکیل بدهیم، با آزادی صدای خودمان را با صدای مردم فلسطین و نمایندۀ فلسطین با هم برای پیشبرد هدفهای مشترك بلند میکنیم. ما که در دورۀ استضعاف، جرأت نداشتیم دربارۀ فلسطین کلمهای بگوییم، امروز مسائل فلسطین را در مرکز علمیهمان در دانشگاهمان، مطرح میکنیم. امیدواریم جوانهای ما بیشتر مسائل فلسطین را بشناسند که یک درس بزرگ تاریخی قرن ماست و بیشتر روابطشان را تحکیم بکنند و هماهنگی خودشان را بنمایانند تا بتوانیم این انقلابی را که در دو نقطۀ حساس دنیا (ایران و منطقه فلسطین) پدید آمده، به یاری حق و به همت و همرزمگی همه ملتها، انشاءالله به پایان برسانیم.
درود بر همه شهدای ایران و فلسطين!
درود به همۀ شهدایی که خونشان در کنار و گوشه و تپه و ماهور اطراف فلسطين و در سرزمین فلسطین ریخته شده!
درود بر همۀ خونهایی که از جوانهای ما و جوانان فلسطين آمیخته شده!
پیروز است نهضت ایران و فلسطين!
پیروز است نهضتهای همه مردم مستضعف دنیا!
ما امیدواریم که خداوند ما را از قید شیاطین، با هوشیاری و با بینش کامل نجات بدهد و با رهبری قاطعی که داریم – رهبری مراجع مسئول دینی به خصوص حضرت آیتالله خمینی – روز به روز شکوفایی نهضت خودمان و دیگر نهضتهای ملل ستمدیده را ببینیم.
والسلام علیکم و رحمت الله
25 اردیبهشت 1358
//پایان متن
[1]) 1 اسراء
[2]) 9 اسراء
[3]) 4 اسراء
[4]) کسانی که وجه ارتزاق دریافت میکنند؛ جیرهخواران؛ مواجبگیرندگان. [فرهنگ عمید]
از آزادی تا شهادت، اسناد جنبش اسلامی: قسمت اول از جلد دوم، تهران: انتشارات ابوذر، 25 مهر 1358، صص 168-174، تطبیق داده شده با فایل صوتی
این محتوا فاقد نسخه صوتی است.
این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.
این محتوا فاقد گالری تصاویر است.
متن سخنرانی طالقانی در دانشگاه راجع به فلسطین
بسم الله الرحمن الرحيم.
اللهم إِنِّى اعوذ بك من كل شيطان رجيم و مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍۢ لَّا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ ٱلْحِسَابِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.»[1]
من پیش از اینکه در کسوت يك سياستمدار متعارف و معمول باشم، يك شاگرد کوچک مکتب قرآن و معلم قرآنم و در اینگونه اجتماعات سعی دارم همان روش و برنامهای را که همیشه دارم، فراموش نکنم. چون مهمترین قدرتی که ملت مسلمان ایران و همۀ مسلمانهای دنیا را میتواند عليه ظلم و استبداد و استکبار و استعمار برانگیزد، در حيطۀ وحی قرآن است. ممکن است کسانی باشند که نسبت به طرح مسائل و آیات قرآن بیتفاوت باشند یا بعضیها هم بِرَمَند. «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ و لا یزید الظالمین الا خسارا»[2]
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شورهزار خس
آیهای که قرائت شد، اولین آیۀ سورۀ بنیاسرائیل است. این مسئله مهم و تاریخی (یعنی مسئلۀ فلسطین) که باعث شده ما امروز، همراه طبقۀ جوان و نیرومند و انقلابیمان، در این اجتماع و در این زمان و در این سرفصل تاریخی، دور هم گرد آمدهایم، در پیچوخمهای تاریخی گذشته، قرنها، سالها، در بستر تاریخ پیش رفته تا امروز به این صورت نمودار شده و از این جهت ما در یکی از نقاط درگیریهای تاریخی این سرزمین واقع شدهایم.
در سورۀ اسراء (بنیاسرائیل) به همان مسئله توجه کرده که سير رمزی و معراجی خاتم انبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) را همین گذشته تاریخ و تنبیه و درس تاریخ و گذشته بیتالمقدس، مسجد اقصی و سرزمین فلسطینی بیان کرده.
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى». منزه است آن خدایی که «سير» داد، پیغمبرش را، از يك مركز توحید و سجده و رکوع در برابر خدا (يك مركز آزادی بشر از بند عبودیت غیر خدا)، به مسجد دیگر (مسجدالاقصی). «لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا» تا این پیامبر از آیاتی که در این مسجدالاقصی است، درس بیاموزد و آن آیات را از نزديك به او ارائه دهد. وحی انبیاء هم وحی آسمان است و هم وحي زمین. ترکیب آن دو وحی، دعوت و رسالت انبیاء را پیش میبرد. یعنی راهنماییهایی که از طریق وحی خدایی به آنها میرسد، از یک طرف و تجربیات تاریخی که به آنها داده میشود، مانند آیاتی که در پیرامون مسجدالاقصی است. از طرف دیگر، «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير». چون خدا میخواهد چشم و گوش پیامبرش را به همۀ مسائل باز و شنوا کند، تا امتی چشم و گوش باز و هوشیار تشکیل دهد.
اطراف مسجدالاقصی آیات وحی و نبوت است. درسهای اولین قیام توحيدي ابراهيم خليل و همۀ انبیای بزرگ و درگیری بین توحید و شرك، استضعاف و استکبار است. جنگها و موضعگیریهایی که در اطراف مسجدالاقصی در قرون متوالی پیش آمده، در سرزمین خاورمیانه، بین شرق و غرب، در بستر حرکت توحید، در مهد پرورش انبیای بزرگ توحیدی و انقلابی که همۀ این حرکتها، همۀ این انقلابات بزرگ از این سرزمین منشأ و الهام گرفته، درسهایی است از وحی و نبوتها، چگونگی درگیری انبیاء بزرگ تا وحی نبوت آسمانی در سرزمین قدس و در درون آن و در همۀ اطراف آن، برای انسان شنوا و هوشیار که خدا باید به پیغمبرش بیاموزد.
این سِرّ حرکت معراجی پیغمبر ماست که زمانش هم شاید در همین روزها - ايام رجب - باشد. دو مرکز حرکت انقلابی، دو مرکز رهاییبخش انسانها از شرکها و طاغوتها. بعد از چند آیه، از آیۀ ۴، قرآن به ما درس تاریخ و فلسفه تاریخ میدهد: «وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا »[3]
ما در سرنوشت تاریخ، برای بنی اسرائیل این مطلب را تثبیت کردیم که بارها مرتين، مره بعد مره، مرتين به نظر من مثل لبيك يعني مره بعد مره، یعنی در مسیر تاریخ، شما بنی اسرائیل در زمین افساد میکنید «لتفسدن في الارض مرتین»، سرکشی میکنید، به مردم دیگر تجاوز و عدوان میکنید و همسایگان خود را سرکوب میکنید. در این خلال - این بارها در مسير تاريخ بنیاسرائیل است - بعد از آنکه با هم جمع شدند و سرود و ورد برتری نژادی و قومی و برتری شخصیت خود را به گوش یکدیگر خواندند و خود را صاحب زمین و مالك زمین و خدا را خدای بنیاسرائیل خواندند، شروع میکنند به افساد در زمین و ذلیل کردن مردم دیگر و منکوب کردن آنها.
پس از هر مرتبه که علو و فساد آنها بالا گرفت؛ «وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا»، ما در میان بندگان خود کسانی را برميانگیزیم که صاحب قدرت شکستناپذیر باشند؛ «بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»، صاحب قدرت شدید اینها برمیگردند و بنیاسرائیل را منکوب میکنند و وارث دیاری میشوند که آنها به غضب و به تجاوز، آن دیار را تحت تصرف خود آوردهاند. این قدرتمندان صاحب «بأس» شدید، در گوشه و کنار شهرها و خانهها رخنه کنند، نفوذ نمایند؛ «فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ». این وعدهایست خدایی، وعدهایست شدنی؛ «وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا».
مردم فلسطین و مسلمانهای دنیا و کسانی که چشم به این قبلۀ اول اسلام و این مهد توحيد و الهامبخش راه و روش و منش و منطق انبياء دارند، باید با همین وعدههای قرآن امیدوار باشند. وعدههایی که شدنی است.
در مسیر تاریخ بارها این وعده عمل شده. از این جهت، پیش از اینکه ما به مردم فلسطین بیندیشیم باید به مسجدالاقصی بیندیشیم که مورد تقدس و اعتقاد همه مسلمین است و به مردم فلسطین بیندیشیم چون ملتی حق برده، حق کشته، تجاوز شده و آواره هستند و پاسداران مسجدالاقصی بودند.
در سال 1328، اولین سفری که به مؤتمر (کنفرانس) فلسطینی رفتم. از نزديك به آوارگان فلسطینی میاندیشیدیم. از کشورهای اسلامی و عربی به کنفرانس آمده بودند، ولی بعضی فقط حماسه میخواندند و تظاهر به طرفداری از این مظلومین و مسجد غصب شده داشتند. از نزديك افسردگی، ظلم، حقخوردگی مردم فلسطین را میدیدیم که چگونه اینها مورد رعایت و مورد اتفاق سازمان ملل و همان دنیایی و همان کشورهایی واقع شدهاند که اینها را آواره کردند. اول، از سرزمینشان راندند و بعد به صورت يك مشت فقیر و بیچاره به اینها كمك میکردند چه بسا در مسیر بین بیتالمقدس و خلیلالرحمن میدیدم که عدهای از این آوارگان در يك سوی سیمهای خاردار بودند و بعضی در سوی دیگر. يك عده اقوام و خویشان در آن سو بودند و کسانی در این سو. به طوری که از دور با دست و حرکت میتوانستند با هم اشاره کنند، زیر نفوذ و قدرت پاسداران صهیونیزم، این وضع را دیدیم.
ولی همین مردم، همین مردمی که آواره و جیرهخوار شدند و در چهرههای گرفته، چهرههای ماتمزده، چهرههای شکستخورده داشتند، طولی نکشید همين مردمی که در فلسطین قبل از غصب، يك عده مردم کشاورز عادی سر به زیر بودند، بعد از غصب مردم مرتزقهای[4] شدند. مطابق همین وعده قرآن« بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»، این مرد و زن فلسطینی، همین تحقیرشدهها، همين جيرهخواران دیگران، تبدیل شدند و تغيير يافتند به مردان و زنان مبارز و پرخاشگر و پر حماسهای که شرق میانه را از حماسه خود پر کردند و به تمام دنیا حماسه مظلومين را الهام بخشیدند و در سرزمین مغصوب و پیرامون آن و در هر شهر و دیار عربی و اسلامی رخنه کردند، جای و سنگر گرفتند؛ «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ».
امیدواریم در پی رهبری آخرین آیه، روزی را ببینیم که مردم فلسطین، با همین قهر انقلابی، نه الطاف قدرتمندان فریبکار، سرزمین خود را آزاد کنند و بیتالمقدس و مسجد اقصی و محل معراج پیغمبر اسلام را به صاحبانش برگردانند. صاحبان بیتالمقدس نمایندههای همۀ ملتهای توحیدی هستند. همانطوری که بودند. یهود و نصارا و مسلمانها، همه بیتالمقدس را از خود میدانستند و میدانند، نه صهیونیزم که میگوید بیتالمقدس فقط از آن ماست.
وعدۀ دیگر قرآن بعد از چند آیه خطاب به بنیاسرائیل است؛ «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا». شما مغرور نباشید به اینکه اولاد انبياء هستید یا خیال نکنید نژاد برتر هستید. دنیا، دنیای عمل است. اگر در دنیا نیکی کردید، همه جا، جا دارید. معزز هستید و اگر بدی کردید، به حال خود بدی کردید.
وقتی که وعدۀ خدا برسد؛ «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ»، چهرههای صهیونیستهای جلاد و تروریست مانند «بگین» سياه خواهد شد، «وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ»، داخل مسجد خواهند شد، همانطور که بارها در زمان فاتحین اسلام و دیگر خداپرستان وارد مسجد شدند و ریشۀ فساد را کندند. این خلاصهایست از درس قرآن دربارۀ این حرکت طاغوتی بنیاسرائیل.
اکنون که ما اجتماعی بر پا کردهایم، میبینیم از ابتدای غصب تا حال، نهضت فلسطین مراحلی را گذرانده. فریبکارها، دروغگوها، پشتهماندازها سعی کردند يك ملت ظالم را مظلوم بنمایانند و يك ملت مظلوم را ظالم. همانهاییکه امروز مانند جغد بالای لاشۀ مزدوران استعماری خود، نوحه سر میدهند و برای غاصبين حقوق مردم ایران که اعدام شدهاند، سر و صدا راه میاندازند، همانهایی که در جنگ بینالمللی اخیر میگفتند برای آزادی بشر و برای سرکوب کردن نژادپرستی آلمان و ایتالیا میجنگیم، طولی نکشید که همین منادیان دروغگوی فریبکار آزادی، چه بر سر يك ملت مظلوم حق برده، آوردند. چگونه خانههای اینها را گروه گروه خراب کردند. اطفال اینها را در مقابل مادرها و پدرها کشتند. شکمهای زنهای حامله را دریدند. شهرکهایی را مانند دير ياسين با جمعیتش کشتند و ویران کردند. همینها آن روز ندای آزادی سر میدادند که میخواهند ملتها را از قید بندگی و عبودیت آزاد کنند و در مقابل نژادپرستی قيام کردهاند. امروز هم برای باقیماندگان رژیمشان در ایران ناله سر میدهند. اینها همانها هستند.
مدتها تبليغ کردند که فلسطينيها چنین و چنانند. مردمی هستند که زمین بنیاسرائیل را غصب کردهاند! دورۀ تبلیغات گذشت و همۀ مردم آزادۀ دنیا به حق فلسطین و به حقانیت مردم فلسطین آگاه شدند و امروز دیگر کسی که چشم و گوش دارد در شرق و غرب دنیا نیست که فریب این تبلیغات دروغ را بخورد. امروز دیگر بعد از آنی که این همه فریبکاریها، تبلیغات و همۀ این دسیسهها آشکار شده، به فریب دیگری پرداختهاند و به اسم صلح خاورمیانه دست به طرف مصر دراز کردند و بیچاره سادات را به بند خود کشیدند که پیش از اینکه به او دشنام بدهيم، باید به حالش و به وضعی که برای او پیش آمده متأثر باشيم. ملت مصر و سرزمین مصر که در این قرن اخير، مرکز حرکت و انقلاب عليه متجاوزین و برای آزاد کردن ملتهای عرب و ملل اسلامی بوده، امروز خودش به بند و قيد استعمار دچار شده و منزوی و تحقیر شده و امروز همۀ ملل اسلامی و همه ملل عرب گفتند، کشوری است که او را در انزوا قرار دادند. البته ملت مصر را ما میشناسیم، ملتی هوشیار، دانشمند متفكر، ولی رژیم سادات این ملت را تحقیر کرد و ما امیدواریم که خود ملت مصر به حساب این جانشین فراعنه مصر برسند. همانطوری که ملت ایران به حساب فرعون خود رسیدند. و این فرعونك را به سوی آن فرعونك راندند و آن فرعونك هم دیگر آنجا، در کنار فرعون تاریخ، جا نداشت و به جای دیگر آواره شد.
ما اعلام میکنیم که همین سرنوشت برای این فرعون که خودش را مسلمان میداند ولی عملش عمل فرعونی است، یعنی حق مردم مصر و ملل عرب و ملت فلسطین را نادیده میگیرد. همین کسی که به عهدهای خود وفا نکرد. بعد از فوت عبدالناصر تعهد کرد راه او را ادامه دهد، ولی در اول خط مسير راهش را منحرف کرد. همان کسی که میبایست مصر را جزء کشورهای غیرمتعهد قرار بدهد، رفت پستترین تعهد را در مقابل آمریکا و اسرائیل انجام داد و دست در دست آنها گذاشت.
و ما ملت ایران، این ملتی که انقلاب کرد؛ برپاخاست؛ با تمام قوا برای دستگیری هر ملت مظلوم، به خصوص ملت فلسطین و هر مستضعفی در هر کجای دنیا، تا آنقدری که امکان داریم، دست كمك دراز میکنیم. چون قيام ما برای نجات مستضعفين است. اول مستضعفین ایران، بعد مستضعفين ملتهای عرب و ملتهای مسلمان که اسیر حکومتهایی هستند که به ناحق و بدون رضای ملتها بر آنها حاکمیت دارند.
این خونی که در خیابانهای ما و در هر گوشه و در هر شهر دهکده ما جاری شد و خونهایی که در فلسطین جاری شد، در يك بستر حرکت میکنند؛ در بستر انقلاب، در بستر توحید، نجات خلقها. و ما با این قدرتی که از نزديك از مردم فلسطین و سازمان الفتح دیدیم که اینطور کفنها را به دوش گرفتند، جانها را به كف گذاشتند و اسلحه به دست گرفتند، امیدواریم اینها نه تنها نجاتدهنده خود باشند بلکه با این قدرت و نیرو، با اين بأس شدید میتوانند نجاتدهندۀ همۀ مستضعفين ملل عربی که هنوز در استضعاف به سر میبرند، باشند.
۳۰ سال است در مبارزه با این قوم میگذرد. ۳۰ سال است که ملت فلسطین در زیر سختترین ضربات تبلیغاتی و جنگی به سر برد و امروز سرافراز بیرون میآید و امروز میبینیم ما که در ایران جرأت نداشتيم يك جلسهای برای هماهنگی و همصدایی و همندایی با مردم فلسطین تشکیل بدهیم، با آزادی صدای خودمان را با صدای مردم فلسطین و نمایندۀ فلسطین با هم برای پیشبرد هدفهای مشترك بلند میکنیم. ما که در دورۀ استضعاف، جرأت نداشتیم دربارۀ فلسطین کلمهای بگوییم، امروز مسائل فلسطین را در مرکز علمیهمان در دانشگاهمان، مطرح میکنیم. امیدواریم جوانهای ما بیشتر مسائل فلسطین را بشناسند که یک درس بزرگ تاریخی قرن ماست و بیشتر روابطشان را تحکیم بکنند و هماهنگی خودشان را بنمایانند تا بتوانیم این انقلابی را که در دو نقطۀ حساس دنیا (ایران و منطقه فلسطین) پدید آمده، به یاری حق و به همت و همرزمگی همه ملتها، انشاءالله به پایان برسانیم.
درود بر همه شهدای ایران و فلسطين!
درود به همۀ شهدایی که خونشان در کنار و گوشه و تپه و ماهور اطراف فلسطين و در سرزمین فلسطین ریخته شده!
درود بر همۀ خونهایی که از جوانهای ما و جوانان فلسطين آمیخته شده!
پیروز است نهضت ایران و فلسطين!
پیروز است نهضتهای همه مردم مستضعف دنیا!
ما امیدواریم که خداوند ما را از قید شیاطین، با هوشیاری و با بینش کامل نجات بدهد و با رهبری قاطعی که داریم - رهبری مراجع مسئول دینی به خصوص حضرت آیتالله خمینی - روز به روز شکوفایی نهضت خودمان و دیگر نهضتهای ملل ستمدیده را ببینیم.
والسلام علیکم و رحمت الله
25 اردیبهشت 1358
//پایان متن
[1]) 1 اسراء
[2]) 9 اسراء
[3]) 4 اسراء
[4]) کسانی که وجه ارتزاق دریافت میکنند؛ جیرهخواران؛ مواجبگیرندگان. [فرهنگ عمید]
از آزادی تا شهادت، اسناد جنبش اسلامی: قسمت اول از جلد دوم، تهران: انتشارات ابوذر، 25 مهر 1358، صص 168-174، تطبیق داده شده با فایل صوتی
این محتوا فاقد نسخه صوتی است.
این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.
این محتوا فاقد گالری تصاویر است.
- آوارگان فلسطینی, آیتالله طالقانی, اسرائیل, امام خمینی, انتشارات ابوذر, انقلاب, انور سادات, اولین قبلۀ مسلمانان, بنیاسرائیل, بیت المقدس, بین الملل, تاریخ, تفسیر قرآن, جمال عبدالناصر, جنگ جهانی دوم, جهان اسلام, دیر یاسین, سازمان ملل, سخنرانی, سوره بنی اسرائیل, سورۀ اسرا, سیاست و اجتماع, سیاسی, فلسطین, قرارداد صلح, کتاب از آزادی تا شهادت, مؤتمر اسلامی, مسجد الاقصی, مصر, مناخم بگین, وحدت, وحدت مسلمانان
- سیاست و اجتماع
- انتشارات ابوذر
7 نظر در “تأکید طالقانی به اهمیت اندیشیدن دربارۀ مسئلۀ فلسطین”
سلام علیکم
خداقوت
ببخشید لینک دانلود صوت مشکل داره. لطفا اصلاح بفرمایید.
تشکر
سلام ممنون از شما حتما بررسی می شود
سلام و خداقوت
صوت این سخنرانی موجود نیست؟!
سلام و سپاس از شما . خیر موجود نمی باشد
سلام علیکم
فیلم بخشی از این سخنرانی در قسمت ۶ مستند مه شکن پخش میشه. احتمالا فیلم کاملش رو هم بشه از کارگردان مستند یا صداوسیما تهیه کرد.
سلام
خدا قوت
واقعا حیفه که همچین سخنرانی صوت و فیلمش موجود نیست، توی آپارات یه قسمتیش رو مستند مهشکن گذاشته… لطفا اگه میشه کاملش رو پیدا کنید قرار بدید قبل از آنی که کامل ناپدید بشن همچین چیزایی
اگر امثال شما هم نباشن دیگه ممکنه کلا از تاریخ حذف بشه
لطفا حتما پیگیری کنید اگر اینها الان به دردمون نخوره کی میخواد به کار بیاد؟!!
خیلی ممنون
ممنون از توجه و دغدغه مندی شما.
متاسفانه تا کنون مجتمع فرهنگی در دسترسی به آرشیو صدا و سیما ناموفق بوده است. امیدواریم در آینده این دسترسی امکان پذیر شود.