معرفی: آیت‌الله طالقانی در سال 1325 به درخواست اداره تبلیغات وقت، مجموعه مطالبی را برای رادیو ارسال کرد که در قالب سلسله برنامه‌هایی از 19 بهمن 1325 تا 4 تیر 1326 از این رسانه پخش شد. این مطالب توسط گوینده رادیو خوانده می‌شدند و طالقانی متن آن‌ها را بعدا در قالب کتاب «گفتارها» نیز منتشر کرد. این برنامه‌ها در روزگاری پخش می‌شد که عموم متشرعین و روحانیان استفاده از رادیو را دارای اشکال می‌دانستند. مطلب حاضر متن یکی از این برنامه‌هاست که در چهارم تیر 1326 منتشر شده است. طالقانی در این برنامه، ضمن دعوت مسلمانان به تعقل و تدبر در آیات خداوند، در ادامه بحث نظم در عالم هستی، ویژگی‌های آب را به عنوان یکی از مظاهر حکمت در طبیعت توصیف و تاکید می‌کند نظم و قانون در طبیعت ویژگی ماورای طبیعی دارد.
تاریخ ایجاد اثر: 1326/04/04
منبع مورد استفاده: کتاب گفتارها در زمینه دین؛ اجتماع؛ اخلاق؛ فلسفه؛ تربیت، سید محمود طالقانی، بی جا، بی نا، بی تا، صص 134 تا 136.
متن

سلسله سخنرانی‌های رادیویی؛ انسان سرگردان 

شب پنجشنبه 4 تیر ۷ شعبان 66

می‌خواستم برهان نظم و قانون را با ذکر چند نمونه از نظامات طبیعت که به فهم عموم نزديك است ختم نمایم، ولی چه باید؟! جهانی پر از اسرار و حکمت است، جمال حکمت آن از هر گوشه رخ نشان می‌دهد و زمام اراده را به دست می‌گیرد. 

اگر انسان با اخلاص به سوی طبیعت متوجه شد، جمال آن بی‌پرده خودنمایی می‌کند و همواره انسان را رهبری می‌نماید، تا او را به اعماق و باطن خود بکشاند. در هر نقطۀ این جهان آیات قدرت و حکمت نمایان است، در بالای هر ذره آن پرچمی از توحید در اهتزاز است، ولی چشمی باید که این جمال و آیات و پرچم‌ها را بنگرد و گوشی باید تا تسبیح موجودات را بشنود و دلی باید که راز جهان را بفهمد، گرچه بیشتر مردم تعقل نمی‌کنند. 

من راز جهان را به دل شنیدم            هشیار به دل کور و کر نباشد

 چون بیشتر مردم جز خیالات خود را نمی‌بینند، قلبشان در گورستان شهواتشان دفن شده و به زندگی معنوی خود خاتمه داده‌اند و در میان هیاهوی آمال ندای وجدان خود را نمی‌شنوند و در میان دود هوس‌ها نور فطرتشان خاموش شده، مسافری هستند که راه خود را نمی‌بینند و ابتدا و نهایت سیر را نمی‌دانند، مغرورند به چيزهایی که از ذات وحقیقتشان بیرون است، می‌دوند ولی به سوی هدف مجهولي که هیچ وقت به آن نمی‌رسند. هر شامگاهان، آثار فرسودگی و خستگیِ کوشش بی‌رویه و نرسیدن به مقصود را احساس می‌کنند، باز روز دیگر حرکات پیشین را تکرار می‌نمایند، آن وقت اندکی به هوش می‌آیند که لشگریان مرگ را با قیافه جدی در اطراف بستر خود می‌نگرند، و افواج حيات را شکست خورده می‌بینند. بیچاره انسان که در آن وقت روی زرد و پژمرده خود را به هر سو می‌گرداند و كمك می‌طلبد و با چشمان بی‌نور خود به کسان و فرزندان و اموالی که موجب خوشی و بقا خود می‌پنداشت نگاه می‌کند! زبان برای ابراز منویات از کار افتاده ولی با ناله جان‌سوز اندوه خود را ظاهر می‌سازد. آن ناله، ناله درد است، ناله رنج است، ناله خستگی تکاپوی چندین سال عمر است، ناله حسرت است، ناله برهنه شدن از هر علاقه و ربطی است، ناله تاریکی زندگی بعد است، ناله منظره تمام خاطرات و اعمال گذشته است. 

بندگان خدا! به خود آیید! بدانید انبیا مانند دیگران با عقل و زندگانی شما نمی‌خواستند بازی کنند، اگر حقیقتی باشد همان است که آنها فهمیده و گفته‌اند. اگر سخن آنها را عقل باور نکند هیچ سخن باورکردنی در جهان نیست. آنها خود را در رنج و سختی انداختند، سنگ خوردند، تهمت و ناسزا شنیدند، کشته و به دار آویخته شدند، تا خلق را  به حقیقت و سعادت هدایت کنند و با خدا آشنایی دهند و عاقبت زندگانی را روشن نمایند و انسان را به خودش بشناسانند و آیات توحید را در سراسر جهان بنمایانند. 

این قرآن شما مسلمانان است که پی‌درپی به فکر و تعقل در آسمان و زمین و دریاها و اطوار جنين و خلقت نباتات و حیوانات دعوت می‌کند. 

از چیزهایی که قرآن آن را از آیات بزرگ خلقت شمرده، آب است که آیه رحمت و حکمت و قدرت خداوند است. این موجودی که علمای طبیعی می‌گویند از دو عنصر با اندازه معین ترکیب شده، منشأ زندگانی همه موجودات است و چون رحمت حق از هر جانب به فریاد تشنگان و افسردگان می‌رسد. گاهی از اعماق زمین می‌جوشد و با فشار خود را به سطح زمین می‌رساند، گاهی بر هوا سوار می‌شود و با قوه باد بالای سر حیوانات و نباتات بیچاره سایه می‌اندازد و دانه دانه پایین می‌آید و زمين مرده را زنده و هوا را پاك می‌کند. به سبزه‌ها و گل‌ها رونق می‌دهد و همه را به خوشی وطرب وامی‌دارد. سال‌ها از سینه کوه مانند نقره خام با آهنگ موزون و نسیم روح بخش به سوی نوباوگانی که در دامن کوه منزل گرفته‌اند سرازیر است . 

خداوندا! آب نماینده رحمت تو است که بی‌دریغ همیشه شامل حال بیچارگان است و منبع آن تمام‌شدنی نیست!

در آب خاصیت و سری است که در هيچ يك از اجسام نیست. همه می‌دانند که تمام جسم‌ها، چه جامد، چه سیال چه هوایی، به واسطه حرارت امتداد پیدا می‌کنند و به واسطه برودت جمع و بسته می‌شوند. جسم‌های جامد به واسطه حرارت روان می‌شوند و جسم‌های روان به صورت گاز و هوا در می‌آیند. هیچ موجودی در عالم از این قانون خارج نیست، گرچه درجه حرارتی که آن را به صورت سایل و بخار در آورد در هر جسمی متفاوت است. فقط آب در میان تمام اجسام از این قانون بیرون است. یعنی آب هم به واسطه حرارت از هم باز می‌شود و هم به واسطه برودت، چون حرارت آب از چهار درجه بالای صفر افزوده شد منبسط می‌شود تا به جوش آید و بخار شود و از چهار درجه بالای صفر چون حرارت آن پایین آمده باز حجم آن افزوده می‌شود. اگر آب مثل دیگر اجسام به واسطه برودت حجمش کمتر می‌گردید می‌دانید چه عذابی بر سر جانداران در زمستان می‌آمد؟ و البته بیشتر شما متوجه نیستید که اگر آب در حال بسته شدن و به صورت یخ درآمدن حجمش کوچکتر می‌شد، تمام حوض‌ها و رودها یکسره یخبندان می‌گردید و قطره آبی یافت نمی‌شد. اما عمل اثباتی این خاصیت همان است که مردمان شهر از آن منزجرند، زیرا که حوض‌های ظریف و لوله‌های آبشان به واسطه یخ می‌شکند و باید به وسیله پوشاندن گرم نگاه دارند و آنها را حفظ کنند و به واسطه پولی که در هر زمستان برای این گونه پیش آمدها باید به بنا و کارگر بدهند، از زمستان و یخ عصبانی‌اند، ولی متوجه نیستند که به واسطه همین خاصیت و عمل، يخ‌ها عملجات بی‌مزد و خرجی هستند که بزرگترین و پرقیمت‌ترین کار را انجام می‌دهند و هیچ توقعی ندارند و به جهت خودخواهی ارباب کارها یعنی انسان نفع‌پرست، نه از کار خود دست می‌کشند و نه اعتصاب می‌نمایند. اگر این فعالیت یخ‌ها نبود این سرچشمۀ زندگانی را که آن را آب می‌نامیم و به وسیلۀ این لغت از آن تعبیر می‌کنیم، کدام کارگرها می‌توانستند از باطن کوه‌ها استخراج کنند؟ همين آب که آیه رحمت حق است، در نیرو و قدرت از آیات قدرت است. آب در میان سنگ‌های سخت کوه نفوذ می‌کند و به وسیله رطوبت هوا در لابه‌لای صخره‌ها جای می‌گیرد. چون سرمای هوا شدید می‌شود آن رطوبت‌ها و آب‌ها به صورت یخ در می‌آید، روی همین خاصیتِ امتداد حجم به واسطه برودت، از هم باز می‌گردد و با قدرت تمام سنگ را می‌شکند و از هم متلاشی می‌کند تا برای رفقای خود که در اعماق کوه‌ها حبس شده‌اند راه بیرون آمدن را باز کند و درهای رحمتی که بسته بود بگشاید. پروردگارا! این راز را بگوش آب که گفت؟! مگر آب جسمی مانند عموم اجسام نیست؟ مگر از عناصری مرکب نشده که دیگر موجودات از آن ترکیب یافته اند؟ و چه شده که راه خود را از مسیر عموم رفقای خود برگردانده؟! به واسطه برودت اجسام جمع و فشرده می‌شوند ولی او از هم باز می‌شود و یکی از آثار همین عمل آب این است که درِ رحمت و راه استفاده موجودات از او در زمستان بسته نشود، چنانکه درهای رحمت در کوهستان به واسطه آن به روی بندگان باز می‌گردد، این است که گفتیم آب از آیات رحمت و قدرت و حکمت حق است و از پرچمداران صفات و اسماء خداوند است. 

اینک که چند نمونه از نظم و قوانین عالم را که به فهم عموم نزديك است در این گفتارها بیان کردیم و این راه خداشناسی را که برهان نظم و قانون است به همین جا ختم می‌کنیم، خلاصه شكل و برهان و فرمول آن را به اینطور درمی‌آوریم: نظم و قانون در سراسر آثار طبیعت حکومت دارد، این قوانین و حکمت‌ها و نظامات اثر ماده و طبیعت نمی‌تواند باشد، چون اولا اینها آثار عقل و حکمت است، دیگر آنکه ماده و طبیعت را نظم و قانون مسخر نموده و اداره می‌کند، چون نظم و قانون از آثار ماده و طبیعت نیست، باید از فوق طبیعت و ماورای ماده باشد ... 

خداوند به تمام مسلمانان رشد عقل و نیروی معنوی عطا کند. 

// پایان متن

پی‌دی‌اف

کتاب گفتارها در زمینه دین؛ اجتماع؛ اخلاق؛ فلسفه؛ تربیت، سید محمود طالقانی، بی جا، بی نا، بی تا، صص 134 تا 136.

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

این محتوا فاقد گالری تصاویر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *