معرفی: آیت‌الله طالقانی در سال 1325 به درخواست اداره تبلیغات وقت، مجموعه مطالبی را برای رادیو ارسال کرد که در قالب سلسله برنامه‌هایی از 19 بهمن 1325 تا 4 تیر 1326 از این رسانه پخش شد. این مطالب توسط گوینده رادیو خوانده می‌شدند و طالقانی متن آن‌ها را بعدا در قالب کتاب «گفتارها» نیز منتشر کرد. این برنامه‌ها در روزگاری پخش می‌شد که عموم متشرعین و روحانیان استفاده از رادیو را دارای اشکال می‌دانستند. مطلب حاضر متن یکی از این برنامه‌هاست که 24 خرداد 1326 منتشر شده و طالقانی در آن به توضیح این مطلب می‌پردازد که نظم در عالم هستی و موجودات آن در خدمت هدف و نتیجه‌ای است. همچنین آنچه ما در عالم مصداق شر می‌دانیم برای بیشتر مردم وسیلۀ حرکت و بیداری و برای گروهی هم وسیلۀ جلوگیری از شر و فساد است.
تاریخ ایجاد اثر: 1326/03/24
منبع مورد استفاده: کتاب گفتارها در زمینه دین؛ اجتماع؛ اخلاق؛ فلسفه؛ تربیت، سید محمود طالقانی، بی جا، بی نا، بی تا، صص 124 تا 127
متن

نظم به اعتبار نتیجه است

تا اندازه‌ای از مطالب و  نمونه‌هایی که ذکر شد معلوم گردید که ساختمان تمام موجودات بر نظم و هندسه است. برای تکمیل این بحث باید متوجه بود که معنای نظم تنها این نیست که شکل ظاهر موجودات از روی ترتیب یا نظم هندسی ساخته با چیده شده باشد یا تمام حرکات موجودات در تحت یک نوع قوانین باشد.

نظم حقیقی عبارت است از ترتیب موجودات به طوری که نتیجه صحیح و مطلوب از آن حاصل شود. پس نظم موجودات و اعضا و اجزای آنها برحسب حاصل شدن نتیجه است. مثلاً ظاهر و درون گوش انسان نظم هندسی ندارد. چون شکل بیرونی و شیارها و شکاف‌های میان آن مثلاً به شكل دایره یا مسدس يا مر بع نیست. ولی چون امواج مختلف را این دستگاه خوب می گیرد و به واسطه شیارها از شدت آن می‌کاهد  و در نتیجه اصوات را انسان درست می‌شنود، پس دارای نظم حکیمانه است. همچنین انگشتان دست، با هم نسبت معینی ندارند و در کوتاهی و بلندی متفاوتند ولی چون کار گرفتن و نگاه داشتن را خوب انجام می‌دهند، منظمند. زیبایی اندام و جمال اعضا هم به واسطه نمایندگی از انتظام باطنی و حصول نتیجه است. به این جهت عموم مردم آنقدر از زیبایی را درك می‌کنند که دلال و نماینده مقاصد عمومی است. مثلاً زیباییِ پیوستگی ابرو برای سایبانی چشم و رد نمودن عرق سر و پیشانی است و زیبایی برق چشم و سرخی گونه و لب، برای نمایندگی از صحت مزاج است و چون عموم بالفطره متوجه به بقا و سلامتی خود و نسل خود می‌باشند، این زیبایی‌ها را درک می‌کنند و شیفته می‌گردند. با آنکه هیچ‌ کدام از این زیبایی‌ها مربوط به نظم هندسی نیست و اگر فقط روی قواعد هندسی جمجمه و صورت و بینی و سایر اعضا ساخته می‌شد موجود غیر قابل زیست و زشت و نفرت‌آوری از کار در می‌آمد.

اما آنچه شما آقای دانشجو دربارۀ آثار طبیعت از قبیل غرق شدن و سوختن  و پرت شدن  و انواع مرض‌ها و حیوانات موذی گفتید و اینها را نمایندۀ بی‌انتظامی و فقد عدالت در جهان دانستید:

اینها در نظر عموم شر و بد است چون عموم مردم مقياس عدالت و خیر را خود می‌دانند. آن کسی که بدنش يا طفلش سوخته و یا در آب غرق شده، این را شر می پندارد. با آنکه سوزاندن و حرارت آتش از نعمت‌های بزرگ است. به واسطۀ حرارت، زندگی گرم است و غذاهای انسان رسیده و پخته میشود. احساس درد هم در انسان برای خیر و بقا است. اگر بدن احساس آلام و درد نمی‌نمود زندگانی برای انسان محال بود. چون احساس به درد اعلام خطر مرگ و فنا است تا انسان به مدافعه و علاج برخیزد. آب اگر جسم سیالی نبود که در تمام موجودات نفوذ نماید چرخ زندگی یکسره می‌ایستاد. پس سوزاندن آتش و آلام جسم و سیال بودن آب و دیگر خواص طبیعی و اصول خلقت موجودات بر حکمت و خیر است. آنچه در نظر شر است به واسطۀ بد استفاده نمودن و یا مقیاس را گم‌کردن است. شخصی را می‌بینید که باری به دوش دارد و با ناله و بدگویی به روزگار، آن را می‌کشد. یا دیگری از بلندی پرت شده و پایش شکسته و از زندگی و جهان شکایت می‌کند، ولی متوجه نیست که سنگین بودن جسم و یا پرت شدن از بلندی به طرف زمین به واسطه خاصیت جذب است و این خاصیت در حقیقت محبتی است که زمین، مادرِ بزرگ ما، نسبت به فرزندان و ساکنین خود ابراز می‌دارد و به واسطه همین محبت سرشار به جدایی آنها به هیچ وجه طاقت نمی‌آورد و تمام را در آغوش محبت خود محکم نگاه می‌دارد. اگر این محبت سرشار نبود تمام موجودات زمین در يك لحظه پراکنده می‌شدند و بساط زندگی یکسره برچیده می‌شد. پس با نظر صحیح علت سنگینی جسم و پرت شدن از بلندی، ظهور محبت زمین است. ولی شخص نادان و آن کسی که پرت شده به جای آنکه از غفلت خود شکایت کند، قیافه جهان را شرور می‌نگرد و از روزگار و طبیعت می‌نالد و آن کسی که زیر بار وامانده، عوض آنکه از دست کسانی بنالد که این بار را به دوش او گذارده‌اند و او را بارکش خود قرار داده‌اند، از فشار طبیعت شکایت می‌کند!

شما خلقت موجودات موذی و امراض را شر و بی‌نظمی شمردید، با آنکه اولاً آنها خود موجوداتی مستقلند و وجود آنها برای خودشان خیر است، همان خدا و مبدأیي که به انسان عنایت دارد به آنها هم دارد. خردی و درشتی و یا شکل و اندام، در نظر کلی خلقت فرقی ندارد. در حدیث است که موسی علیه‌السلام از خداوند پرسید که مورچه را برای چه آفریده‌ای؟ جواب آمد که بارها مورچه از ما سؤال کرده که موسی را برای چه آفریده‌ای؟ اگر این موجودات برای انسان مضر و موذی است انسان هم برای آنها مضر است، و به انسان هم وسیله دفاع و حفظ از آنها عنایت شده.

ثانیاً در منطق انبیا و بزرگان عالم این جهان مقدمه‌ برای زندگانی برتر و بالاتر است، چنانکه زندگانی‌های قبل از این مقدمه برای زندگی فعلی بوده. آن وقت این مصیبت‌ها وابتلائات که بالاتر از همه مرگ و فنا است، شر و بی‌عدالتی است که حیات ما همین جا پایان یابد، ولی بیشتر مردم به این زندگانی به طور استقلال می‌نگرند به این جهت جهان را پر از شر و بی‌عدالتی می‌بینند. چنانکه طفل چون هدف زندگی را بازی و آزادی اراده شخصی می‌داند، مدرسه رفتن و محدود شدن را شر می‌پندارد، ولی در نظر عاقل دوراندیش مدرسه و محدودیت خير او است چون شخص عاقل می‌داند که زندگی جدی‌تری طفل در پیش دارد. طبیب و دوا در نظر مریضِ جاهل شر است، ولی در حقیقت عین خیر و صلاح است.

در نظر عقل صحیح و روشن و در منطق بزرگان حقیقی عالم، این جهان مقدمه برای عالم بزرگتر و جدی‌تری است و این عوامل طبیعت و احتياجات تازیانه‌های تادیب وتحريك به طرف معنویات و فضایلند. همانطور که عوامل طبیعت پیكرۀ انسان را تکوین نموده و انسان را برای زندگانی در این عالم آماده کرده و به تمام لوازم زندگی مجهزش نموده، آنگاه به ميدان این زندگیش فرستاده‌اند. همچنین عوارض و احتیاجات، بنيۀ معنوی انسان را می‌سازد و اخلاق و روحیاتی که حقیقت انسان را تشکیل می‌دهند تکوین می‌نماید ، تا دو مرتبه از رحم طبیعت خارج شود و پا در میدان زندگانی وسیع دیگر گذارد به این جهت انسان را در میان هزارها عوامل فنا و دشمنان گوناگون و حوایج مختلف فرستاده‌اند تا از میدان این مبارزه حیاتی بسوی مبدأ اصلی خود برگردد و پاداش لیاقت خود را دریافت دارد. بنابراین گرچه احتیاج و فقر در ظاهر شر است ولی در باطن نعمت است. ظاهرش عذاب است و درونش بهشت جاوید است. یک نفر سرباز آن وقت می‌تواند  سرباز خوب و لايق نشان شود که در میدان‌های جنگ و سختی‌ها و کشمکش‌ها گرفتار شود. چه در خوشی و آسایش و تفریح‌گاه‌ها روح سربازی تکوین نمی‌شود! این عالم به منزله سربازخانه عمومی است ولی نه تنها برای تکوین روح سربازی بلکه برای تکوین همه گونه فضایل.  افراد و مللی که در خوشی و آسایش آرمیده‌اند هم جسم و مزاجشان ضعیف می‌شود و هم روح و فضایلشان، یعنی هم دنیا را از دست مي‌دهند و هم آخرت را. بیشتر اصلاح‌خواهان طرفدار فقرا و کارگرها می‌باشند ولی به نظر من اغنيا و خوش‌گذران‌ها از فقرا بیچاره‌ترند، چون عموما نه طعم غذایی را می‌فهمند و نه مزاج سالمی دارند و به واسطه تفنن در زندگی تمام جهازات مزاجشان مختل می‌شود. باثروت‌های انباشته خود باید با نان خشك و یا آب سبزیجات بسر برند و اگر تکیه‌گاه ثروتشان از دست برود یکسره محکوم به فنایند، چون در اثر عیاشی نیروی جسم و روح، هر دو را از دست داده اند. فقير يك گرفتاری دارد و آن به دست آوردن لقمه نان و لباسی است، ولی غنی را گر فتاری‌ها و اندیشه دایمی مصرف و حفظ و راه استفاده از مال از هر لذتی محروم می‌نماید. مگر ثروتی که ایمان و اخلاق سرپرست آن باشد. کسانی که دلسوز فقیر و کارگرند اول باید سرپرست ایمانی برای آنها تهیه کنند. شما درست در احوال عموم بنگرید: آن کارمندِ جزء و کارگری که بیشتر درآمد ناچیز خود را مصرف الکل و چیزهای دیگر می‌کند و عائله خود را بیچاره می‌نماید، اگر ثروتمند گردید البته در میخانه اعتكاف خواهد کرد و با شراب غسل می‌نماید !

بد گهر را علم و فن آموختن                     دادن تیغ است دست راه‌زن

تیغ دادن در کف زنگی مست                    به که آید علم نادان را به دست

آنچه منصب می‌کند با جاهلان                  از فضیحت کی کند صد ارسلان

عیب او مخفی است چون آلت بیافت           مارش از سوراخ بر صحرا شتافت

جمله صحرا مار و کژدم می‌شود                 چونکه جاهل آمر و حاکم شود

فعلاً به این نتیجه رأی می‌دهیم که مصائب عالم برای عموم تازیانه‌های تأدیب و حرکت و بیداری است و برای یك قسم از مردم جلوگیری از شر و فساد است.

// پایان متن

پی‌دی‌اف

کتاب گفتارها در زمینه دین؛ اجتماع؛ اخلاق؛ فلسفه؛ تربیت، سید محمود طالقانی، بی جا، بی نا، بی تا، صص 124 تا 127

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

این محتوا فاقد گالری تصاویر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *