خطبههای طالقانی در نماز جمعه اول
خطبه اول:
درود ما، صلوات ما برهمۀ انبیاء و مرسلین و گشایندگان راه حق و توحید و برهمۀ شهدای راه حق. به خصوص خاتم انبیاء، آنکه او را به راستی به دین حق و هدایت ارسال داشت تا این دین را برهمۀ ادیان برتری بخشد. گرچه مشرکان نخواهند. گرچه کافران نپسندند.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحیم.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» (سورۀ جمعه، آیۀ9).
این آیه دستور اجتماع توحیدی و عظیم جمعه است. همین اجتماع که سالها در بین ما مسلمانهای ایران به صورت نیمهتعطیل درآمد و امروز طلیعۀ انجام این فریضۀ بزرگ الهی و این صف بزرگ توحید و جهاد است. همان روزی که پیامبر ما، رهبر عظیمالشأن ما، هادی بشر، نجاتدهنده از شرک و کفر و الحاد، رسول اکرم از مکه به مدینه هجرت فرمود در جنوب شهر یثرب که هنوز به نام مدینهالرسول نامگذاری نشده بود، چند روزی در همین محل مسجد “قبای” فعلی توقف نمود و پس از آن روز جمعهای بود که حرکت کرد از مسجد قبا به طرف مدینه، یعنی اولین حرکت تأسيس “اجتماع توحیدی، اجتماع خدایی، اجتماع قسط و عدل الهی در دنیای شرک و کفر و ظلم و ظلمتها” در میان راه بین مسجد قبا و مدینه، اولین نماز جمعه را اقامه فرمود. یعنی “اولین شکل صف توحیدی، صف اقامۀ قسط، صف جهاد، نماز جمعه مظهر کاملی است از صف توحیدی ملت اسلام” و در عین حال آگاهی، تنبه، هوشیاری، افشا کردن دسایس دشمن و مطلع کردن همۀ مسلمانها به وظایف و مسئولیتهایی که لااقل در مدت یک هفته در پیش دارد. نماز جمعه صف عبادت، صف حقپرستی، صف روابط قلوب و وجدانهای بیدار خداپرستان و در عین حال صف نظام، صف جنگ، صف فرماندهی و فرمانبری است. از این جهت برای امام جمعه شرایط خاصی قائلند که هم بتواند فرماندهی کند هم بتواند آگاهی بدهد و از حوادثی که در پیرامون کشورهای اسلامی و جامعۀ مسلمین جریان دارد و از دسیسههای زیر پرده، مسلمانان را آگاه کند. آن صف مختصری که در بیابانهای مدینه در ابتدای هجرت و در آغاز تأسیس مجتمع قسط و عدل اسلامی تأسیس شد، این صف گسترش پیدا کرد، ادامه یافت. شرق و غرب دنیا را این صف فرا گرفت. همانطور که من در مصاحبۀ شب گذشته تذکر دادم، فلسفۀ تعطیل شدن یا نیمهتعطیل شدن نماز جمعه در میان ما مسلمانان، یعنی ما شیعیان همین است که صف نمازمان صف جمعه یک صف عبادت و سیاست و اجتماع اسلامی است و باید با رهبری رهبرهایی که از مردم و از طرف خدا منتخب شدهاند این صفها تشکیل بشود و نمایندۀ چنین رهبرهایی الهی باشند ولی بعد از آنی که اسلام و موازین و احکام اسلام به صورتهای دیگر و انحرافی درآمد، صف جمعه هم وابسته شد به صف طاغوتها و شیعه در اقامۀ این جماعت و این اجتماع توقف کرد.
ولی امروز که طاغوتها و طاغوت ما و طاغوت این کشور سرنگون شده است و رهبری، رهبری الهی است، امامت است، عدل است، قسط است، باید ما و همۀ برادران ما در شهرها، قصبات و اطراف کشور، همانطوری که امام، امام خمینی، خواستهاند این صف را تشکیل بدهند. یعنی این صفی که اکنون در یک گوشۀ تهران با نبودن وسایل، با پیشبینی نکردن جا و محل و شرایط تأسیس شده و با همۀ کشور شیعه و کشور اسلامی ما و با همۀ برادران شیعه و سنی ما، باید ارتباطشان را محکم کنند و در همه جا کسانی که دارای چنین شرایطی باشند که در فقه ما بیان شده است، اقامه کنند. این صفی است که نه تنها در داخل مرزهای ایران ما به هم باید پیوسته شود. این حلقهای که سست شده بود باید با دیگر کشورهای اسلامی پیوسته شود. این چه قدرتی است؟ این چه عظمتی است؟ آیا هیچ قدرتی در دنیا میتواند چنین صفی تشکیل بدهد؟ شما برادران، شما خواهران، در این ماه مبارک رمضان، زبانهای تشنه و شکمهای گرسنه با نبودن وسایل و جا، چندین ساعت به انتظار نماز جمعه یعنی اقامۀ حق، اقامۀ عدل، اقامۀ قسط نشستهاید. این فرمان روزه که فرمان ایمانی است. کدام فرمانی، کدام حزبی، کدام رهبری غیر از رهبرهای اسلامی، چنین فرمانی و چنین اطاعتی را میتوانند در کشورها و جمعیتهای خودشان تأسیس کنند؟ با همۀ کارشکنیهای استعمار، استبدادهای داخلی، این صف از همان وقتی که رسول خدا اقامه کرد تا امروز برپا است. همین صفی که امروز نشستهاید، به طرف غرب بروید تا کشورهای عربی و شمال آفریقا و اواسط آفریقا این صف شما متصل است. مسلمانها شما قویترین امت دنیا هستید. چون متکی به حق و یک صف هستید. کدام کشور، کدام بلوک، کدام مکتب دارای چنین صفی است؟ اطراف شرق بروید. پاکستان، افغانستان، اندونزی، هندوستان این امت متصل است و چشم به هم بگذارید و چشم دیده و باطن خودتان را باز کنید، ببینید چه صف قویای ما داریم. چنین صفی را با پول و با رشوه و با فریب نمیتوان فراهم کرد. جز حق، جز ایمان خالص، جز فرمان الهی، همین است که دشمنهای ما را مرعوب میکند. همین صف، همین صف است که دشمنهای زخمخوردۀ ما برای این که این صف را قطع کنند و متلاشی کنند و مسلمانها که در بهترین سرزمینها و بالای منابع عظیم ثروتهای مادی و معنوی، عرفانی، هوشیاری، عالیترین فلسفۀ انسانی و حیاتی در بردارند، اینها از همین نگرانند. عوامل آنها هم که هر روز بهانهجویی میکنند، از همین نگرانند. اگر این صف محکم شد، گستردهتر شد، پیوستهتر شد، دیگر جایی برای نفوذ استعمار شرق و غرب و مکتبهای دیگری نمیگذارد. این صف عظیم توحید است. صف عبادت است، صف نماز است، صف جهاد است. دشمنها دسیسه کنند، اگر چند روزی هم تعطیل کنند، همانطوری که ۱۴ قرن است تعطیل نشد، نخواهد تعطیل شد. همین دسیسههای احمقانه در اطراف کشور ما، چه میکنند؟ چه میخواهند؟ چرا برادرکشی راه میاندازند، برای این که این صف را متلاشی کنند. برای این که این وحدت را از میان بردارند. وحدتی که از درون دلها و وجدانها سرچشمه گرفته. وحدتی که با رهبریهای قاطع اسلامی به حرکت درآمده، دنیا را نگران کرده. آمریکا، امپریالیسم اروپا، صهیونیسم، همه به وحشت افتادهاند. با کارهای احمقانهای که در سرحدات ما به راه میاندازند گمان میکنند این صف را متلاشی میکنند. جز رسوایی برای خود نمیگذارند. جنگ ایجاد میکنند. مگر کم سپاه داریم؟ سپاه ما مخصوص به برادران ارتشی ما نیست، زن و مرد ما، کوچک و بزرگ ما، سپاه اسلام است و پاسدار اسلام است. استعمار جلو بیاید. قشونش را جلو بیاورد. حالا که از پشت پرده میآید آشکار بیاید، یا همۀ ما باید بمیریم یا استعمار را در تمام دنیا دفن خواهیم کرد. اگر به جای خود ننشینند، من پیرمرد، من ضعیف، من مریض مسلسل به دست میگیرم، پشت تانک مینشینم، امام خمینی هم خواهد کرد، او هم پشت تانک مینشیند، بچههای کوچک ما، زنهای ما، خواهران ما، با کی میخواهند بجنگند؟ چرا اخلال میکنند؟
مسئلۀ دیگری که جریان روز است، مسئلۀ انتخاب مجلس خبرگان است. ما نمیخواهیم بگوییم این مجلس بیعیب و نقص است، به هر صورتی باشد، مسلماً یک مجلس کامل و تامی نخواهد بود. کسی هم ادعا نمیکند. اگر به صورت انتخابات بیشتر و گستردهتر و افراد بیشتری هم باشند، باز هم آنهایی که نق باید بزنند نق میزنند. یک عده حزبشان وگروهشان منفیبافی است. کار مثبتی که ندارند. هي ایراد گرفتن، ایراد داریم. فقط با ایراد گرفتن اینجا همچنین شده آنجا همچنین شده. البته باید همۀ مردم و همۀ اقشار و همۀ گروهها شرکت کنند. آزادند در شرکت کردن. من تعجب میکنم بعضی از گروهها میگویند آزادی نیست! پس معلوم میشود مفهوم آزادی هم یک مفهوم خاصی است که فقط مثل مفهوم قشر و طبقه و دیگر لغتها، یک عدۀ خاصی میفهمند. کسی مانع شده از این که کسی رأی بدهد؟ کاندیدا بدهد؟ این طرف مسئله را بررسی میکنیم. البته همانطوری که همۀ برادران، فرزندان، خواهران من میدانند من همیشه سعی کردهام تا از میزان حق و عدل دربارۀ هرکسی منحرف نشوم و این آیۀ شریفه همیشه در مقابل چشم من است که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِين إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُوا». قسط را اقامه بدارید. برای خدا گواهی بدهید. اگر که کدورتها، کینهها، نسبت به کسی دارید مانع از آن نشود که قضاوت به حق کنید. عدل را رعایت کنید وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى، عدالت است که نزدیک به تقوی است. ما این طرف مسئله را بررسی میکنیم که عدهای هستند، آزادی نیست. گاهی یک درگیریهای موضعی یک چند نفر اشخاص ناآگاه و یا غیر مسئول یک عملی انجام میدهند، آنوقت در این روزنامهها ببینید چه جار و جنجالی میکنند! چه هوچیگری میکنند که آزادی نیست! آیا کسی جلوی دست کسی را گرفته؟ سلب آزادی به وسیلۀ پول ارتش، قدرت است. این مردم هستند همین خلقی که عدهای طرفدارانشان هستند. اینها هستند که رأی میدهند، اینها هستند که دنبال رهبر هستند. ما نمیدانیم این خلق، این قشری که حقش تضييع شده و آزادیش سلب شده، اینها چه کسانی هستند؟ اگر این مردمند که همه پشت سر رهبرند. همۀ وظیفۀ دینی و اسلامیشان را از ابتدای حرکت این جنبش، این انقلاب روی وظیفۀ اسلامی و ملی و دینیشان انجام دادهاند. حالا هم دارند انجام میدهند. مگر آنکه قشر ناراضی از این مسائل مخصوص. البته نابسامانیهای اقتصادی هست، اعتراضاتی هست که اغلب خود من گفتهام، در کار دولت، در بعضی از گروهها، در بعضی از کمیتهها، ولی این مسئله غیر از این است که مرتب تأکید کنند قشر خلق حقش ادا نمیشود. این قشر خلق است. روز سهشنبۀ هفته گذشته اینها قشر خلق بودند، پس این قشر خلقی که حقش تضعیف شده ما که نمیدانیم کیها هستند اینها. لابد اجنه هستند که به چشم دیده نمیشوند. اینها قشر خلق هستند. البته یک مسئلهای هست و آن این است که این خصایص و موازین که برای رهبری و یا به اصطلاح روحانیت شیعه و اسلام به طور عموم یک خصایصی را در این لباس قرار داده. روی سنتها، مقیاسها که من کلمۀ روحانی یا آخوند را کلمۀ اصیل نمیدانم. فقط یک خصایصی دارند. همان بدهاشان هم مجبورند یک حدودی را حفظ کنند. چون دارای چنین خصایصی هستند. با این خصایص و همۀ مردم از آخوند ده گرفته تا یک مرجع تقلید، مردم ذرهبین میگذارند و تمام جزئیات زندگی اینها را زیر نظر میگیرند. پول دارد یا ندارد، کلاه سر کسی گذاشته یا نگذاشته، دروغ گفته یا نگفته؟ پس اینها به طور خود به خود در یک کشور اسلامی گزیده میشوند. این امر طبیعی است ولی افراد دیگر که به سوابقشان مشخص است و هر روز به یک رنگ درآمدهاند، اینطور شناخته نشدهاند. با همۀ اینها من معتقدم که باید در این مجلس همۀ گروهها راه پیدا کنند و ما تابع دستور قرآنیم: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ». این درس ماست. این مکتب ماست که حرف حسابی را بشنود. صاحب لب، صاحب عقل، هدایت یافتهها اینجوری هستند. این وسیلۀ کمال احسان است، حرف طرف، حرف مخالف شنیده بشود و بعد هم بهترینش گرفته شود، در مجلس ما باید مخالفين هم بیایند. اگر نیایند هم ما باید دعوتشان کنیم حرفشان گفته شود. قانون اساسی ما از اصول اسلام ناشی شده است. منشأ گرفته است. اصول اسلام قسط است و عدل است و حق. هر شعاری، هرایدهای که گروهی بدهند، باز اسلام چند قدم جلوتر است. البته اینها باید به تدریج پیاده شوند بنابراین ما هیچ نباید وحشت کنیم که گروههای دیگر راه پیدا کنند حرفشان را بزنند. بلکه باید از اینها دعوت کنیم. و الا 50 نفر، ۶۰ نفرکه هملباس و همفکر باشیم و در یک جا جمع بشویم، همه یک رأی داریم. چون از آن موازین نمیتوانیم خارج شویم. مجلس اصیل این است که همۀ آراء گفته شود، همۀ ابعاد مسائل بررسی بشود. از این جهت باید راه پیدا کنند. من هم خستهام، شما هم خستهاید در میان آفتاب، زبان روزه، همه از هم دیگر باید عذر بخواهیم. ولی چه بکنیم؟ اما من نسبت به خودم چند بار خواستم در اثر بیماری که دارم، از قبول کاندیداتوری عذر بخواهم. مرض است. بعضیها خیال میکنند من تمارض میکنم. واقعاً مرض است. پزشکان معالج من همه میدانند، همۀ دوستانم هم میدانند. ولی دوستان، رفقا از من خواستند. من تا آنجایی که جان در بدن دارم و میتوانم خود را بکشم مثل گذشته امیدوارم خداوند به من توفیق بدهد تا وظیفهام را انجام بدهم.
یک نکتۀ دیگر هم باید توجه کنیم که یکی از حیلههایی که دشمن به کار میبرد، از دسایس دشمن این است که یا یک مخالف را به صورت یک دشمن قوی در میآورد یا گاهی هم دشمن را میسازد.
برای این که در پشت این درگیری بین دو گروه بتوانند دسایس خودشان را انجام بدهند. اینقدرکه دشمن را بزرگ میکنند، آنقدر بزرگ نیست، ما نباید همۀ حس و شعور و فکر و ذهنمان را متوجه به او بکنیم ما باید خودمان را بسازیم.
خصوصاً دراین ماه مبارک که ماه تقواست، ماه سازندگی است، ماه اخلاص است. ماهی است که انسانهایی که در ردیف حیوانات زندگی میکنند، باید بگونۀ فرشتهها در بیایند و با فرشتهها، در فضای ملکوت، در این شبها، در این سحرها همزمزمه باشند و پرواز کنند و تسبیحگو باشند. باید پیش از این که به دشمن توجه کنیم خودمان را بسازیم. صفهایمان را منظم کنیم خداوند به همۀ ما و به همۀ شما توفیق عنایت کند و ما را در راهی که خیر و سعادت خودمان و مردم دنیا، مسلمانهای دنیا، مستضعفین دنیا و به صلاح آیندۀ ما است. همۀ ما را هدایت کند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
خطبۀ دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الواحد الأحد الفرد الصمد، الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفواً احد.
الصلاة و السلام على جميع الانبياء و المرسلين و الملا عله المقربين سيما الذي قام بالحق حبس نفسه على ذات الله، حاکم بالكتاب، الرسول المويد ، الفاتح لما قبله والخاتم لما بعده ابوالقاسم محمد.
اعوذ بالله من الشيطان الرحيم
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»
درخطبۀ گذشته اشارهای بود به مسائل داخلی ما. اکنون نه تنها ماییم، مایيم و همۀ دنیای اسلام. سرنوشت ما سرنوشت دنیای اسلام و سرنوشت مستضعفین اسلام است. سرنوشت کسانی که در برابر استعمار و صهیونیست قرار گرفتهاند و عوامل استعمار، سرنوشت ما به هم پیوسته است و ما نمیتوانیم از آنها جدا باشیم. آنها هم نمیتوانند از ما جدا باشند.
همۀ ما باید به یاری آنها برخیزیم آنها باید به یاری ما و به کمک ما برخیزند سرنوشت ما با مردم فلسطين جدا نیست، با دیگر مسلمانهای مستضعف تحت فشار عوامل استبداد داخلی و استعمار قهار خارجی هیچ جدا نیست، الان در همۀ صفوف عالم اسلام همین مسائلی که اینجا مطرح میشود، آنجا هم مطرح میشود، وقت گذشته بیش از این نباید طول بدهیم، از خداوند میخواهیم که همۀ مسلمانها را و همۀ گرفتارها و همۀ مستضعفین را یاری بدهد و خداوند مردم فلسطین را تقویت کند، خداوند آنها را بر صهیونیست و اسرائیل زخمخوردۀ و دیوانه پیروز گرداند. و همینطور دیگر مسلمانهای ما را خداوند همۀ ما را یاری بدهد و این وعدۀ الهى «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» اگر واقعاً ما خدا را یاری کنیم خدا احتیاج به یاری ندارد، یعنی ارادۀ خدا، مشیت خدا، خواست خدا، عدالتی که خدا میخواهد، قسطی که خدا میخواهد. اگر یاری کنیم وعده داده است. خداوند هم ما را یاری خواهد کرد و قدمهای ما را محکم خواهد کرد. پروردگارا درود فراوان ما، تحيات ما، سلام و صلوات ما را به روح همۀ بزرگان، پیشروان حق، شهدای ما، شهدایی که در این مدت و در این چند سال اخیر خون خودشان را رایگان برای اقامۀ حق و از میان بردن طاغوت ریختند. خدایا درود ما را به همۀ آنها بفرست. ارواح آنها را با شهدای اولی ما، شهدای بدر واحد و کربلا، خداوندا متصل بگردان. اینها را با آنها محشور بگردان، خداوندا به ما هم توفیق خدمت، ثبات قدم و آرزوی شهادت و رسیدن به شهادت در راه حق خداوندا عنایت بفرما!
//پایان متن
شهادت و شورا: خطبه های نمازجمعۀ مجاهد کبیر، مفسر و معلم قرآن و ابوذر زمان آیت الله سید محمود طالقانی، بنیاد فرهنگی آیتالله طالقانی، مهر ماه 1358، صص 7 تا 13.
خطبههای طالقانی در نماز جمعه اول
خطبه اول:
درود ما، صلوات ما برهمۀ انبیاء و مرسلین و گشایندگان راه حق و توحید و برهمۀ شهدای راه حق. به خصوص خاتم انبیاء، آنکه او را به راستی به دین حق و هدایت ارسال داشت تا این دین را برهمۀ ادیان برتری بخشد. گرچه مشرکان نخواهند. گرچه کافران نپسندند.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحیم.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» (سورۀ جمعه، آیۀ9).
این آیه دستور اجتماع توحیدی و عظیم جمعه است. همین اجتماع که سالها در بین ما مسلمانهای ایران به صورت نیمهتعطیل درآمد و امروز طلیعۀ انجام این فریضۀ بزرگ الهی و این صف بزرگ توحید و جهاد است. همان روزی که پیامبر ما، رهبر عظیمالشأن ما، هادی بشر، نجاتدهنده از شرک و کفر و الحاد، رسول اکرم از مکه به مدینه هجرت فرمود در جنوب شهر یثرب که هنوز به نام مدینهالرسول نامگذاری نشده بود، چند روزی در همین محل مسجد "قبای" فعلی توقف نمود و پس از آن روز جمعهای بود که حرکت کرد از مسجد قبا به طرف مدینه، یعنی اولین حرکت تأسيس "اجتماع توحیدی، اجتماع خدایی، اجتماع قسط و عدل الهی در دنیای شرک و کفر و ظلم و ظلمتها" در میان راه بین مسجد قبا و مدینه، اولین نماز جمعه را اقامه فرمود. یعنی "اولین شکل صف توحیدی، صف اقامۀ قسط، صف جهاد، نماز جمعه مظهر کاملی است از صف توحیدی ملت اسلام" و در عین حال آگاهی، تنبه، هوشیاری، افشا کردن دسایس دشمن و مطلع کردن همۀ مسلمانها به وظایف و مسئولیتهایی که لااقل در مدت یک هفته در پیش دارد. نماز جمعه صف عبادت، صف حقپرستی، صف روابط قلوب و وجدانهای بیدار خداپرستان و در عین حال صف نظام، صف جنگ، صف فرماندهی و فرمانبری است. از این جهت برای امام جمعه شرایط خاصی قائلند که هم بتواند فرماندهی کند هم بتواند آگاهی بدهد و از حوادثی که در پیرامون کشورهای اسلامی و جامعۀ مسلمین جریان دارد و از دسیسههای زیر پرده، مسلمانان را آگاه کند. آن صف مختصری که در بیابانهای مدینه در ابتدای هجرت و در آغاز تأسیس مجتمع قسط و عدل اسلامی تأسیس شد، این صف گسترش پیدا کرد، ادامه یافت. شرق و غرب دنیا را این صف فرا گرفت. همانطور که من در مصاحبۀ شب گذشته تذکر دادم، فلسفۀ تعطیل شدن یا نیمهتعطیل شدن نماز جمعه در میان ما مسلمانان، یعنی ما شیعیان همین است که صف نمازمان صف جمعه یک صف عبادت و سیاست و اجتماع اسلامی است و باید با رهبری رهبرهایی که از مردم و از طرف خدا منتخب شدهاند این صفها تشکیل بشود و نمایندۀ چنین رهبرهایی الهی باشند ولی بعد از آنی که اسلام و موازین و احکام اسلام به صورتهای دیگر و انحرافی درآمد، صف جمعه هم وابسته شد به صف طاغوتها و شیعه در اقامۀ این جماعت و این اجتماع توقف کرد.
ولی امروز که طاغوتها و طاغوت ما و طاغوت این کشور سرنگون شده است و رهبری، رهبری الهی است، امامت است، عدل است، قسط است، باید ما و همۀ برادران ما در شهرها، قصبات و اطراف کشور، همانطوری که امام، امام خمینی، خواستهاند این صف را تشکیل بدهند. یعنی این صفی که اکنون در یک گوشۀ تهران با نبودن وسایل، با پیشبینی نکردن جا و محل و شرایط تأسیس شده و با همۀ کشور شیعه و کشور اسلامی ما و با همۀ برادران شیعه و سنی ما، باید ارتباطشان را محکم کنند و در همه جا کسانی که دارای چنین شرایطی باشند که در فقه ما بیان شده است، اقامه کنند. این صفی است که نه تنها در داخل مرزهای ایران ما به هم باید پیوسته شود. این حلقهای که سست شده بود باید با دیگر کشورهای اسلامی پیوسته شود. این چه قدرتی است؟ این چه عظمتی است؟ آیا هیچ قدرتی در دنیا میتواند چنین صفی تشکیل بدهد؟ شما برادران، شما خواهران، در این ماه مبارک رمضان، زبانهای تشنه و شکمهای گرسنه با نبودن وسایل و جا، چندین ساعت به انتظار نماز جمعه یعنی اقامۀ حق، اقامۀ عدل، اقامۀ قسط نشستهاید. این فرمان روزه که فرمان ایمانی است. کدام فرمانی، کدام حزبی، کدام رهبری غیر از رهبرهای اسلامی، چنین فرمانی و چنین اطاعتی را میتوانند در کشورها و جمعیتهای خودشان تأسیس کنند؟ با همۀ کارشکنیهای استعمار، استبدادهای داخلی، این صف از همان وقتی که رسول خدا اقامه کرد تا امروز برپا است. همین صفی که امروز نشستهاید، به طرف غرب بروید تا کشورهای عربی و شمال آفریقا و اواسط آفریقا این صف شما متصل است. مسلمانها شما قویترین امت دنیا هستید. چون متکی به حق و یک صف هستید. کدام کشور، کدام بلوک، کدام مکتب دارای چنین صفی است؟ اطراف شرق بروید. پاکستان، افغانستان، اندونزی، هندوستان این امت متصل است و چشم به هم بگذارید و چشم دیده و باطن خودتان را باز کنید، ببینید چه صف قویای ما داریم. چنین صفی را با پول و با رشوه و با فریب نمیتوان فراهم کرد. جز حق، جز ایمان خالص، جز فرمان الهی، همین است که دشمنهای ما را مرعوب میکند. همین صف، همین صف است که دشمنهای زخمخوردۀ ما برای این که این صف را قطع کنند و متلاشی کنند و مسلمانها که در بهترین سرزمینها و بالای منابع عظیم ثروتهای مادی و معنوی، عرفانی، هوشیاری، عالیترین فلسفۀ انسانی و حیاتی در بردارند، اینها از همین نگرانند. عوامل آنها هم که هر روز بهانهجویی میکنند، از همین نگرانند. اگر این صف محکم شد، گستردهتر شد، پیوستهتر شد، دیگر جایی برای نفوذ استعمار شرق و غرب و مکتبهای دیگری نمیگذارد. این صف عظیم توحید است. صف عبادت است، صف نماز است، صف جهاد است. دشمنها دسیسه کنند، اگر چند روزی هم تعطیل کنند، همانطوری که ۱۴ قرن است تعطیل نشد، نخواهد تعطیل شد. همین دسیسههای احمقانه در اطراف کشور ما، چه میکنند؟ چه میخواهند؟ چرا برادرکشی راه میاندازند، برای این که این صف را متلاشی کنند. برای این که این وحدت را از میان بردارند. وحدتی که از درون دلها و وجدانها سرچشمه گرفته. وحدتی که با رهبریهای قاطع اسلامی به حرکت درآمده، دنیا را نگران کرده. آمریکا، امپریالیسم اروپا، صهیونیسم، همه به وحشت افتادهاند. با کارهای احمقانهای که در سرحدات ما به راه میاندازند گمان میکنند این صف را متلاشی میکنند. جز رسوایی برای خود نمیگذارند. جنگ ایجاد میکنند. مگر کم سپاه داریم؟ سپاه ما مخصوص به برادران ارتشی ما نیست، زن و مرد ما، کوچک و بزرگ ما، سپاه اسلام است و پاسدار اسلام است. استعمار جلو بیاید. قشونش را جلو بیاورد. حالا که از پشت پرده میآید آشکار بیاید، یا همۀ ما باید بمیریم یا استعمار را در تمام دنیا دفن خواهیم کرد. اگر به جای خود ننشینند، من پیرمرد، من ضعیف، من مریض مسلسل به دست میگیرم، پشت تانک مینشینم، امام خمینی هم خواهد کرد، او هم پشت تانک مینشیند، بچههای کوچک ما، زنهای ما، خواهران ما، با کی میخواهند بجنگند؟ چرا اخلال میکنند؟
مسئلۀ دیگری که جریان روز است، مسئلۀ انتخاب مجلس خبرگان است. ما نمیخواهیم بگوییم این مجلس بیعیب و نقص است، به هر صورتی باشد، مسلماً یک مجلس کامل و تامی نخواهد بود. کسی هم ادعا نمیکند. اگر به صورت انتخابات بیشتر و گستردهتر و افراد بیشتری هم باشند، باز هم آنهایی که نق باید بزنند نق میزنند. یک عده حزبشان وگروهشان منفیبافی است. کار مثبتی که ندارند. هي ایراد گرفتن، ایراد داریم. فقط با ایراد گرفتن اینجا همچنین شده آنجا همچنین شده. البته باید همۀ مردم و همۀ اقشار و همۀ گروهها شرکت کنند. آزادند در شرکت کردن. من تعجب میکنم بعضی از گروهها میگویند آزادی نیست! پس معلوم میشود مفهوم آزادی هم یک مفهوم خاصی است که فقط مثل مفهوم قشر و طبقه و دیگر لغتها، یک عدۀ خاصی میفهمند. کسی مانع شده از این که کسی رأی بدهد؟ کاندیدا بدهد؟ این طرف مسئله را بررسی میکنیم. البته همانطوری که همۀ برادران، فرزندان، خواهران من میدانند من همیشه سعی کردهام تا از میزان حق و عدل دربارۀ هرکسی منحرف نشوم و این آیۀ شریفه همیشه در مقابل چشم من است که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِين إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُوا». قسط را اقامه بدارید. برای خدا گواهی بدهید. اگر که کدورتها، کینهها، نسبت به کسی دارید مانع از آن نشود که قضاوت به حق کنید. عدل را رعایت کنید وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى، عدالت است که نزدیک به تقوی است. ما این طرف مسئله را بررسی میکنیم که عدهای هستند، آزادی نیست. گاهی یک درگیریهای موضعی یک چند نفر اشخاص ناآگاه و یا غیر مسئول یک عملی انجام میدهند، آنوقت در این روزنامهها ببینید چه جار و جنجالی میکنند! چه هوچیگری میکنند که آزادی نیست! آیا کسی جلوی دست کسی را گرفته؟ سلب آزادی به وسیلۀ پول ارتش، قدرت است. این مردم هستند همین خلقی که عدهای طرفدارانشان هستند. اینها هستند که رأی میدهند، اینها هستند که دنبال رهبر هستند. ما نمیدانیم این خلق، این قشری که حقش تضييع شده و آزادیش سلب شده، اینها چه کسانی هستند؟ اگر این مردمند که همه پشت سر رهبرند. همۀ وظیفۀ دینی و اسلامیشان را از ابتدای حرکت این جنبش، این انقلاب روی وظیفۀ اسلامی و ملی و دینیشان انجام دادهاند. حالا هم دارند انجام میدهند. مگر آنکه قشر ناراضی از این مسائل مخصوص. البته نابسامانیهای اقتصادی هست، اعتراضاتی هست که اغلب خود من گفتهام، در کار دولت، در بعضی از گروهها، در بعضی از کمیتهها، ولی این مسئله غیر از این است که مرتب تأکید کنند قشر خلق حقش ادا نمیشود. این قشر خلق است. روز سهشنبۀ هفته گذشته اینها قشر خلق بودند، پس این قشر خلقی که حقش تضعیف شده ما که نمیدانیم کیها هستند اینها. لابد اجنه هستند که به چشم دیده نمیشوند. اینها قشر خلق هستند. البته یک مسئلهای هست و آن این است که این خصایص و موازین که برای رهبری و یا به اصطلاح روحانیت شیعه و اسلام به طور عموم یک خصایصی را در این لباس قرار داده. روی سنتها، مقیاسها که من کلمۀ روحانی یا آخوند را کلمۀ اصیل نمیدانم. فقط یک خصایصی دارند. همان بدهاشان هم مجبورند یک حدودی را حفظ کنند. چون دارای چنین خصایصی هستند. با این خصایص و همۀ مردم از آخوند ده گرفته تا یک مرجع تقلید، مردم ذرهبین میگذارند و تمام جزئیات زندگی اینها را زیر نظر میگیرند. پول دارد یا ندارد، کلاه سر کسی گذاشته یا نگذاشته، دروغ گفته یا نگفته؟ پس اینها به طور خود به خود در یک کشور اسلامی گزیده میشوند. این امر طبیعی است ولی افراد دیگر که به سوابقشان مشخص است و هر روز به یک رنگ درآمدهاند، اینطور شناخته نشدهاند. با همۀ اینها من معتقدم که باید در این مجلس همۀ گروهها راه پیدا کنند و ما تابع دستور قرآنیم: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ». این درس ماست. این مکتب ماست که حرف حسابی را بشنود. صاحب لب، صاحب عقل، هدایت یافتهها اینجوری هستند. این وسیلۀ کمال احسان است، حرف طرف، حرف مخالف شنیده بشود و بعد هم بهترینش گرفته شود، در مجلس ما باید مخالفين هم بیایند. اگر نیایند هم ما باید دعوتشان کنیم حرفشان گفته شود. قانون اساسی ما از اصول اسلام ناشی شده است. منشأ گرفته است. اصول اسلام قسط است و عدل است و حق. هر شعاری، هرایدهای که گروهی بدهند، باز اسلام چند قدم جلوتر است. البته اینها باید به تدریج پیاده شوند بنابراین ما هیچ نباید وحشت کنیم که گروههای دیگر راه پیدا کنند حرفشان را بزنند. بلکه باید از اینها دعوت کنیم. و الا 50 نفر، ۶۰ نفرکه هملباس و همفکر باشیم و در یک جا جمع بشویم، همه یک رأی داریم. چون از آن موازین نمیتوانیم خارج شویم. مجلس اصیل این است که همۀ آراء گفته شود، همۀ ابعاد مسائل بررسی بشود. از این جهت باید راه پیدا کنند. من هم خستهام، شما هم خستهاید در میان آفتاب، زبان روزه، همه از هم دیگر باید عذر بخواهیم. ولی چه بکنیم؟ اما من نسبت به خودم چند بار خواستم در اثر بیماری که دارم، از قبول کاندیداتوری عذر بخواهم. مرض است. بعضیها خیال میکنند من تمارض میکنم. واقعاً مرض است. پزشکان معالج من همه میدانند، همۀ دوستانم هم میدانند. ولی دوستان، رفقا از من خواستند. من تا آنجایی که جان در بدن دارم و میتوانم خود را بکشم مثل گذشته امیدوارم خداوند به من توفیق بدهد تا وظیفهام را انجام بدهم.
یک نکتۀ دیگر هم باید توجه کنیم که یکی از حیلههایی که دشمن به کار میبرد، از دسایس دشمن این است که یا یک مخالف را به صورت یک دشمن قوی در میآورد یا گاهی هم دشمن را میسازد.
برای این که در پشت این درگیری بین دو گروه بتوانند دسایس خودشان را انجام بدهند. اینقدرکه دشمن را بزرگ میکنند، آنقدر بزرگ نیست، ما نباید همۀ حس و شعور و فکر و ذهنمان را متوجه به او بکنیم ما باید خودمان را بسازیم.
خصوصاً دراین ماه مبارک که ماه تقواست، ماه سازندگی است، ماه اخلاص است. ماهی است که انسانهایی که در ردیف حیوانات زندگی میکنند، باید بگونۀ فرشتهها در بیایند و با فرشتهها، در فضای ملکوت، در این شبها، در این سحرها همزمزمه باشند و پرواز کنند و تسبیحگو باشند. باید پیش از این که به دشمن توجه کنیم خودمان را بسازیم. صفهایمان را منظم کنیم خداوند به همۀ ما و به همۀ شما توفیق عنایت کند و ما را در راهی که خیر و سعادت خودمان و مردم دنیا، مسلمانهای دنیا، مستضعفین دنیا و به صلاح آیندۀ ما است. همۀ ما را هدایت کند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
خطبۀ دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الواحد الأحد الفرد الصمد، الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفواً احد.
الصلاة و السلام على جميع الانبياء و المرسلين و الملا عله المقربين سيما الذي قام بالحق حبس نفسه على ذات الله، حاکم بالكتاب، الرسول المويد ، الفاتح لما قبله والخاتم لما بعده ابوالقاسم محمد.
اعوذ بالله من الشيطان الرحيم
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»
درخطبۀ گذشته اشارهای بود به مسائل داخلی ما. اکنون نه تنها ماییم، مایيم و همۀ دنیای اسلام. سرنوشت ما سرنوشت دنیای اسلام و سرنوشت مستضعفین اسلام است. سرنوشت کسانی که در برابر استعمار و صهیونیست قرار گرفتهاند و عوامل استعمار، سرنوشت ما به هم پیوسته است و ما نمیتوانیم از آنها جدا باشیم. آنها هم نمیتوانند از ما جدا باشند.
همۀ ما باید به یاری آنها برخیزیم آنها باید به یاری ما و به کمک ما برخیزند سرنوشت ما با مردم فلسطين جدا نیست، با دیگر مسلمانهای مستضعف تحت فشار عوامل استبداد داخلی و استعمار قهار خارجی هیچ جدا نیست، الان در همۀ صفوف عالم اسلام همین مسائلی که اینجا مطرح میشود، آنجا هم مطرح میشود، وقت گذشته بیش از این نباید طول بدهیم، از خداوند میخواهیم که همۀ مسلمانها را و همۀ گرفتارها و همۀ مستضعفین را یاری بدهد و خداوند مردم فلسطین را تقویت کند، خداوند آنها را بر صهیونیست و اسرائیل زخمخوردۀ و دیوانه پیروز گرداند. و همینطور دیگر مسلمانهای ما را خداوند همۀ ما را یاری بدهد و این وعدۀ الهى «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» اگر واقعاً ما خدا را یاری کنیم خدا احتیاج به یاری ندارد، یعنی ارادۀ خدا، مشیت خدا، خواست خدا، عدالتی که خدا میخواهد، قسطی که خدا میخواهد. اگر یاری کنیم وعده داده است. خداوند هم ما را یاری خواهد کرد و قدمهای ما را محکم خواهد کرد. پروردگارا درود فراوان ما، تحيات ما، سلام و صلوات ما را به روح همۀ بزرگان، پیشروان حق، شهدای ما، شهدایی که در این مدت و در این چند سال اخیر خون خودشان را رایگان برای اقامۀ حق و از میان بردن طاغوت ریختند. خدایا درود ما را به همۀ آنها بفرست. ارواح آنها را با شهدای اولی ما، شهدای بدر واحد و کربلا، خداوندا متصل بگردان. اینها را با آنها محشور بگردان، خداوندا به ما هم توفیق خدمت، ثبات قدم و آرزوی شهادت و رسیدن به شهادت در راه حق خداوندا عنایت بفرما!
//پایان متن
شهادت و شورا: خطبه های نمازجمعۀ مجاهد کبیر، مفسر و معلم قرآن و ابوذر زمان آیت الله سید محمود طالقانی، بنیاد فرهنگی آیتالله طالقانی، مهر ماه 1358، صص 7 تا 13.
- آخوند, آزادی, آمریکا, آیتالله طالقانی, اروپا, استبداد, استعمار, اسلام, اصول اعتقادی, امام خمینی, امپریالیسم, انتخابات, انقلاب اسلامی, اولین نماز جمعه, برادرکشی., بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی, توحید, دیدگاه مخالف, رأی, رهبری, روحانی, روزه, سپاه, سیاست و اجتماع, صهیونیسم, طاغوت, طبقه کارگر, عدل, فلسطین, قانون اساسی, قسط, کتاب شهادت و شورا, ماه رمضان, مسجد خبرگان, مسجد قبا, نماز جمعه, وحدت
- اصول اعتقادی, سیاست و اجتماع
- روزنامۀ اطلاعات, نشر شاهد