معرفی: آیت‌الله طالقانی این مقاله را در بهمن 1328 در مجلۀ مسلمین منتشر و در آن علل و ریشه‌های پیدایش فلسفه مادی را بررسی کرده است. او حکومت شهوات و غرائز حیوانی، قدرت‌های ناحق و غیرقانونی و عکس‌العمل دستگاه‌ها و مظاهر دین را به عنوان سه علت اصلی پیدایش فلسفۀ مادی عنوان می‌کند.
تاریخ ایجاد اثر: ۱۵ بهمن ۱۳۲۸
منبع مورد استفاده: مناره‌ای در کویر؛ مجموعه مقالات آیت‌الله طالقانی، جلد اول (توحید و استبداد)، محمد بسته‌نگار، تهران: انتشارات قلم، چاپ اول، 1377، صص 277- 280؛ به نقل از مجلۀ مسلمین (ناشر افکار اتحادیۀ مسلمین ایران)، شمارۀ دوم، سال اول، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۲۸ شمسی، ۱۵ ربیع الثانی ۱۳69 قمری، صفحه 10 -۱۱.
متن

روح انکار و فلسفه‌ی مادی چگونه پیدا می‌شود؟

اعتقاد به مبدأ حي قيوم و حکيم که اساس فضایل و یگانه وسيلۀ اطمینان و خوشی است، مطابق فطرت و براهین روشن و مورد اتفاق جميع بزرگان و مصلحین و اکثریت بشر است. 

بنابراین بی دینی و افکار مانند امراض جسمی از عوارض است که به واسطۀ عللی گاهی بر افکار عارض می‌شود. علل اساسی انحراف فکر از راه روشن حق‌پرستی و فطرت سه چیز است.

اول، حکومت شهوات و غرایز حیوانی است: 

هر فرد یا جامعه‌ای که دچار انحطاط اخلاقی گردید و از لذات مادی به طور معتدل و قانونی بهره‌مند نگردید و احساس به فضائل و سرفرازی و شرافت در او سست شد و تعادل روحی خود را از دست داد، به تدریج شهوات پست بر فضائل و عواطف نیک چیره می‌شود. برای آن‌که در مقابل فرمان شهوات هیچ مقاومت معنوی نباشد و حکومت آن کامل و بی مزاحم گردد، پیوسته در هنگام توجه به عقاید صحیح و ایمان به مبادی عالی که حس به مسئولیت را بیدار و زنده می‌نماید به طرف شک و تردید مایل می‌شود و متدرجاً شک و تردید مانند مرض حالت ثانوی او می‌گردد و چون روح و ذهن حساس انسان با شک و تردید آرام و قانع نمی‌شود و گاه به گاه که محیط شهوات و آرزوهای پست سرد و معتدل می‌شود، در مقام مؤاخذه دلیل و برهان بر می‌آید. به این جهت، مقدمات و مطالبی برای انکار تمامی مبادی فضيلت و مسئولیت از وجود مبدأ گرفته تا معاد و پایان کار انسان و هر نوع فضيلت و حس قانونی ترتیب می‌دهد. چون این مطالب و مقدمات شبیه به دلیل و برهان است، آن را برهان می‌نامد و آن را آب و رنگ می‌دهد و در قالب عبارات درشت در می‌آورد تا فضای خالی فکر را که از ایمان صحیح و عقاید استوار تهی است، پر نماید. این یکی از علل پیدایش انکار مادی و ضد حق است که از قدیم در زمان یونانی‌ها به واسطۀ استعداد محیط پیدا شد و به صورت فلسفه درآمد و پس از آن که استعداد آن محیط از میان رفت آن هم نابود شد. ولی در هر زمان و به حسب هر محیطی از آن وقت تا به حال با رنگ‌های مختلف آشکار گردیده و نوابغ و پیشوایان ضد دین و فضایل ظاهرساخته که مردم را به زندگی مانند پست‌ترین حیوانات دعوت نموده‌اند. 

علت دوم قدرت‌های ناحق و غیرقانونی است. 

به واسطۀ علل اجتماعی گاهی دربارۀ محيط‌ها مردمان غیرلایق که فاقد تربیت صحیح و مبانی اخلاقی‌اند، قدرتی به دست می‌آورند و چون هدف اصلاحی و تربیتی ندارند و فقط هدفشان حفظ شخصیت و تأمین آرزوهاست می‌کوشند، هر گونه مقاومتی را از مسیر خود بردارند تا تسلط خود را بر تمام عواطف شئون فردی و اجتماعی مستقر گردانند و افراد را فقط ابزار و چرخ‌های اراده شخصی خود گردانند. از آنجا که عقاید صحیح، خصوص اعتقاد به مبدأ قدرت و هستی هر فردی را صاحب استقلال و شخصیت می‌نماید و قدرت مقاومت روحی در برابر ناروایی ایجاد می‌کند و سد غير قابل نفوذی در باطن می‌سازد، به این جهت، این‌گونه صاحبان قدرت برای از میان بردن عقاید یعنی شخصیت و فضیلت فردی به مبارزه بر می‌خیزند.

از یک طرف، وسایل تحریک شهوات و آرزوهای پست را که خود معارض فضائل است، فراهم می‌نمایند و از طرف دیگر، مسائل بیدار کردن افکار عقاید و تحکیم آنها را از میان می‌برند. 

و در نتیجه محیطی فراهم می‌سازند که افراد آن فاقد ایمان یعنی اراده و شخصیت و هدفند و چنین افرادی به آسانی وسیله و حامل اراده و شهوات آن فرد یا آن قوم می‌شوند. 

علت سوم عکس‌العمل دستگاه‌ها و مظاهر دین است. 

آب در سرچشمۀ خود گوارا و حیاتبخش و وسیلۀ لطافت هوا و محل اجتماع است. 

ولی هر چه از سرچشمه دورتر شود، آلوده‌تر می‌شود. تا آنجا که یکسره لطافت و صفای خود را از دست می‌دهد و موجب نفرت و پراکندگی و بیماری می‌گردد. تعلیمات و آداب و رسوم و معارف دینی هم در سرچشمۀ خود صافی و گوارا و موجب رفع عطش نفوس و راحتی قلب است. ولی همان معارف و تعلیمات چون از سرچشمۀ خود دور شد، صافی و گوارایی و آثار حیاتبخش خود را از دست می‌دهد و بسا خیالات و اوهام ملل و تراوشات دماغ‌ها آن را آلوده می‌نماید. گاهی موجب انحطاط اخلاقی و پراکندگی و وسیلۀ مال‌اندوزی و غرور و كبر و سرانجام اعمال ناشایست و شهوات و مانع رشد فکر می‌گردد. پس از آن که وضع دستگاه‌ها و مردمان وابسته به دین به طور کلی به این حد رسید، عکس‌العمل شروع می‌شود و موجبات دیگری هم این عکس‌العمل را سریعتر و تندتر می‌نماید و مردمی به نام آزادی وارد میدان مبارزه با دین می‌شوند و اعمال و رفتار پاره‌ای مظاهر دین را نمونه قرار می‌دهند. 

و راه مشکوک و شبهات را هر چه بیشتر باز می‌نمایند. در اینجا است که برای بی‌دینی به نام مادی‌گری و عناوین دیگر فلسفه پیدا می‌شود و طرفداران این فلسفۀ مجعول هر مطلب علمی را که با افکار عموم دین‌داران مطابقت ندارد، سلاح و پشتیبان مقصود خود قرار می‌دهند. گرچه به حسب واقع ربطی میان آن و مدعای اینان نباشد. 

این بحث مختصر که محتاج شرح و ذکر مثال‌ها و شواهد تاریخی است، به این نتیجه می‌رساند که فکر و فلسفۀ مادی مولود برهان و منطق نیست بلکه مولود یکی از این عوامل یا بعض یا همۀ آن است و لذا، مقدمات آن فقط محتملات است و نتایج با مقدمات تطبيق نمی‌نماید و مطالب روی اساس منطق و استدلال نیست. 

اگر محیط‌های اجتماعی از جهت وضع اقتصادی و تربیت وضع بهتری پیدا کند تا شهوات تعدیل و فضائل زنده شود و از سرچشمه دین معارف و اصول گرفته شود و منتسبين به ادیان وضع خود را تغییر دهند و قدرت‌های ناحق دستشان کوتاه گردد، به طور مسلم فلسفۀ مادی متزلزل خواهد شد و قدرت خود را از دست می‌دهد و مردم به اصول فطرت بر می‌گردند. 

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا  فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا  لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»

//پایان متن

پی‌دی‌اف

مناره‌ای در کویر؛ مجموعه مقالات آیت‌الله طالقانی، جلد اول (توحید و استبداد)، محمد بسته‌نگار، تهران: انتشارات قلم، چاپ اول، 1377، صص 277- 280؛ به نقل از مجلۀ مسلمین (ناشر افکار اتحادیۀ مسلمین ایران)، شمارۀ دوم، سال اول، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۲۸ شمسی، ۱۵ ربیع الثانی ۱۳69 قمری، صفحه 10 -۱۱.

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

این محتوا فاقد گالری تصاویر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *