معرفی: در سی تیر 1358 و مصادف با نخستین سالگرد قیام سی تیر 1331 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جبهۀ ملی تصمیم گرفت مراسم یادبودی را برگزار کند. با توجه با اینکه در آستانه این مراسم، اختلاف‌ها بین گروه‌های سیاسی بالا گرفته بود و احتمال درگیری وجود داشت، برگزارکنندگان مراسم از آیت‌الله طالقانی برای سخنرانی دعوت کردند چرا که می‌دانستند او می‌تواند از بروز تنش جلوگیری کند. طالقانی در سخنرانی خود در این مراسم که در میدان بهارستان تهران برگزار شد، با آسیب‌شناسی نهضت‌های تحول‌خواهانه در تاریخ ایران، نسبت به خطر تفرقه برای آینده نهضت مردم ایران هشدار داد و همه را به وحدت فراخواند.
تاریخ ایجاد اثر: 1358/04/30
منبع مورد استفاده: وحدت و آزادي: مجموعه پنج سخنراني از سيد محمود طالقاني، (مجموعه پنج سخنراني در فاصله ‎۳۰ تير ‎۱۳۵۸ تا ‎۳۱ مرداد ‎۱۳۵۸ به مناسبت هفته وحدت) به کوشش مجتمع فرهنگی آیت‌الله طالقانی (محمد بسته‌نگار و محمد مهدی جعفری)، نشر شرکت سهامی انتشار، مهر ماه 1361، صص 7-20، تطبیق داده شده با فایل صوتی
منابع دیگر: روزنامۀ اطلاعات، شمارۀ 15910، 1358/04/31، ص 1 و 3.
منبع گالری تصاویر: روزنامه اطلاعات، نشر شاهد (طلایه‌دار بیداری: شناخت‌نامه تصویری آیت‌الله سید محمود طالقانی، به اهتمام محمدرضا کائینی،نشر شاهد، 1392)
متن

سخنرانی طالقانی به مناسبت سالگرد قیام 30 تیر

 

 بسم الله الرحمن الرحيم

«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي *‏ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي ‎* يَفْقَهُوا قَوْلِي»

«وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ‎*‏ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ ﴿٩٨﴾وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴿٥٢﴾فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٥٣﴾فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّىٰ حِينٍ ﴿٥٤﴾

(مؤمنون/۵۴-۵۲)

برادران، خواهران، فرزندان عزیز، فرزندان اسلام وایران، امروز روز تاریخی است، روز تنبه و آگاهی است، از تجربه‌های گذشته برای حرکت آیندۀ ما و به ثمر رساندن این انقلاب عظیم اسلامی ما.

معمول است که در مجالس فاتحه و یادبودها و در یادبودهایی که برای شهدا و گذشتگان تشکیل می‌شود، آیاتی از قرآن تلاوت می‌کنند ولی این سنت مانند دیگر سننی که به نام اسلام در میان ما مسلمانان معمول است، از اصل و مبنای خود تغییر کرده؛ به عبارت دیگر، در مجالسی که برای بعضی از کسانی که وفات یافته‌اند تشکیل می‌دهند، آیاتی می‌خوانند یا برای تذکار زندگان یا برای ثواب درگذشتگان، ولی اکثراً آیاتی است غیر متناسب، غیر متناسب با مجلس، غیر متناسب با وضع در گذشته. انسانی که سراپا آلوده به گناه و فحشاء، شرابخواری و قماربازی بوده، در مجلس فاتحه‌اش آیاتی که دربارۀ نهی از فحشاء، نهی از خمر و میسر است، می‌خوانند و اگر ما معتقد باشیم که بعد از این زندگی حیاتی است و مرگی نیست، بعد از تخلیه از این بدن با این آیات روح درگذشته را بیشتر زجر می‌دهیم و عذابش را افزون می‌کنیم . یا برای کسی که فرضاً ثروت‌هایی از راه مشروع و نامشروع به دست آورده و پول‌هایی در بانک‌ها گذاشته آیۀ «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» (توبه قسمتی از آیۀ ۳۴) [را می‌خوانیم، یعنی] آنهایی که طلا و نقره را گنجینه می‌کنند و نگه می‌دارند و انفاق در راه خیر مردم و حرکت اقتصادی مردم نمی‌کنند، به آنها عذاب دردناکی را بشارت بده. این آیه برای این جور مردم خواندن در مجلس تذکار و فاتحه چنین اشخاصی، جز مزید عذاب هست؟ نه. در این مجلس هم قبل از شروع برنامه آیاتی از قرآن تلاوت شد. من هم به مناسبت خاطرۀ چنین روزی و تذکار چنین روزی آیاتی می‌خوانم که شاید متناسب باشد، به عکس آیاتی که تناسب با اکثر مجالس و مجامع ندارد.

«وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ» خطاب به انبیاء است، آنهایی که راهگشای به سوی توحید و وحدت کلمه و قسط و عدل بودند. قرآن می‌گوید اینها امت شما هستند، انبیاء در خلال تاریخ و فصول حرکت‌های اجتماعی، در دنیاهای جامد و راکد و شرک و بت‌پرستی، توحید عقیده و عمل را اعلام کردند و مردمی را در یک مسیر و در یک خط واحد عقیدتی و ایمانی و اجتماعی به راه انداختند؛ ولی بعد چه شد؟

«وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً» یک امت، یک هدف، یک حرکت، یک عقیده، نفی هر شرک به هر صورت، به هرگونه و]اعتقاد به[ یک رب. «أَنَا رَبُّكُمْ» من پروردگار شما هستم، پروردگاری که نسبت به مخلوق و برای خلق هرگونه خیر و صلاحی می‌خواهد، رشد و تربیت می‌جوید و راه کمال را نشان می‌دهد. «رب» مانند ارباب‌ها استعمارگر و استثمارگر نیست. یک رب، یک وحدت، یک توحید، یک حرکت، یک هدف، بعد چه شد؟

«فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا» بعد از این رسالت‌های تاریخی که یک امت محکم، پیوسته و متحد فراهم کرده‌اند، بعد اینها قطعه‌قطعه شدند، از میان خود پراکنده شدند و هر دسته‌ای و حزبی و مرامنامه‌ای و زُبُر فراهم کردند. «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا» یا مانند براده‌های آهن قطعه‌قطعه شدند و آن خاصیت صلابت و قدرت و آن استحکام را از دست دادند. «فَذَرْهُمْ» مردمی که قطعه‌قطعه شدند و از حرکت توحیدی و از حرکت به سوی وحدت و امت واحده روگرداندند. «فَذَرْهُمْ» اینها را واگذار کن. عمرشان به سر می‌رسد و در تاریخ جز ننگ و رسوایی برای خود نمی‌گذارند. «فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّىٰ حِينٍ» تا آن‌گاه که وقتش برسد.

چه تناسبی داشت این آیه با چنین روزی؟ در همین محوطه‌ای که شما عزیزان جمع‌اید ،۲۷ سال قبل چه حادثه‌ای پیش آمد؟ استعمار، استبداد داخلی در مقابل حکومت ملی و در مقابل حرکت همه مردم و خلق ایران دسیسه‌ای کرد ولی همیشه شیطان کور می‌خواند. اگر به جای «قوام» مهرۀ دیگری را عرضه می‌کرد شاید چند روزی دوام داشت؛ ولی این مهرۀ خودخواهِ خودفروختۀ شناخته شده را به میدان آورد، با آن رجزخوانی‌ها، با آن تهدیدها، با آن عربده‌جویی‌ها و تهدید به قتل‌عام همۀ مردم . چقدر طول کشید؟ چهل و چند ساعت، چرا؟ برای وحدت.

در مقابل یک عنصری که دربار مزدور با تمام قوای نظامی پشت سرش ایستاده، پشت سر آن استعمار قهار انگلستان، یک مردمی مثل شما با دست‌های خالی به خیابان ریختند. وحدت جبهۀ ملی در همین مجلس و در پشت همین میله‌ها، وحدت مردم، وحدت روحانیت، رهبری روحانیت، این عنصر و این مهرۀ مهمی که برنامه‌ها داشت برای از میان بردن این حرکت انقلابی مردم ایران که خاورمیانه را به حرکت در آورده بود، به لانه‌اش برگرداندند. چه خاطراتی، چه روزهایی؛ از یک طرف، استحکام و همبستگی مردم؛ از یک طرف، اقلیت جبهۀ ملی و همبستگی و اتحاد آنها؛ از یک طرف، رهبری مذهبی و مرحوم آیت‌الله کاشانی با آن مصاحبه‌اش، با آن تهدیدش، با آن فرمان حرکت، این عنصر را زایل کردند. مهمترین پیروزی بود که برای ملت ایران پیش آمد ]و[ دنیا را به اعجاب آورد. پس از آن، دادگاه لاهه و همین‌طور مسائل.

ولی این تجربه‌ای بود هم برای ما ملت، هم برای دشمنان ما. این تجربۀ وحدت برای ما ملت همین بود که توانستند مردمی با دست خالی به میدان بهارستان و خیابان‌ها بریزند. جنازه پشت سر جنازه، از بچه‌های نه ساله و ده ساله تا پیرمردهای شصت هفتاد ساله، در جلوی این مجلس. فریاد گریۀ وکلای ملی، پرخاش‌های آنها؛ ولی برای دشمن هم تجربه بود. از آن وقت کوشید تا این وحدت را تبدیل به تفرقه کنند. «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم»، «فَتَقَطَّعُوا» قطعه‌قطعه شدند. هر کدام یک زمزمۀ زبوری برای ملت آوردند. نتیجه‌اش یک‌ سال بیشتر طول نکشید، کودتای ۲۸ مرداد.

درباره این روز تاریخی همه می‌دانید، شنیده‌اید، روزنامه‌ها نوشته‌اند، سخنران‌ها گفته‌اند؛ ولی مهم‌تر از همه، تجربۀ تاریخی است، عبرت تاریخی است؛ عبرتی که برای شما اكثر نسل جوان که در آن روز یا در دنیا نبودید یا اطفالی بودید.

امروز ما باز در چنین مرحلۀ تاریخی هستیم. باز آن وحدت، آن یکپارچگی، آن اتحاد، آن مشت‌های گره کرده‌ای که به سمت دربار جبار حرکت می‌کرد، بعد از اینکه دستگاه مزدوری استعمار، لانۀ استعمار را منهدم کردیم، گمان کردیم کار تمام شده است. باز «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا»؛ باز حزب‌ها، هر روز یک حزب، هر روز یک صدا، هر روز یک زمزمه، نتیجه‌اش چیست برادرها؟ ما چه می‌خواهیم؟ چه می‌گوییم؟ چه هدفی داریم؟ احزاب وجمعیت‌های ما اهدافشان چیست؟ چرا باید مقابل هم قرار بگیریم؟ این مقابله‌ها، این موضع‌گیری‌ها هرچند با حسن نیت باشد ولی پشت سر آن دست استعمار کار می‌کند.

همین‌طور که دیدیم چندی قبل موضع‌گیری‌هایی که شد، جمعیت‌هایی که در مقابل هم ایستادند، نتیجه‌اش چیست؟ اولین نتیجه‌اش انصراف اکثریت مردم ایران و محرومین و مجاهدین ایران و همۀ مردمی که خون دادند، دائماً در روزنامه، در رادیو، در خیابان‌ها با هم بربخورند؛ آن جمعیت با آن جمعیت برخورد کرد، آن علیه آن شعار داد؛ آن در مقابل آن چماق کشید، آن در مقابل این موضع گرفت که ما را از دسیسه‌هایی که زیر پرده است، کیدهایی که دائماً شب و روز دشمنان ما، دشمنان زخم خوردۀ ما در خارج و داخل مشغول تدارک هستند، از آن غافل باشیم، نفهمیم ]و[ به همین مسائل جزئی سرگرم باشیم.

ما چه می‌خواهیم؟ چه می‌گوییم؟ آیا غیر از عدالت اجتماعی، آیا غیر از آزادی، آیا غیر از کوتاه شدن دست عوامل استعمار، آیا غیر از استثمار [چیز دیگری می‌خواهیم]؟ آیا این مسائل در اسلام ما و در قرآن ما نیست؟ یا نمی‌خواهیم بفهیم که هست؟ یا نمی‌دانیم که هست؟ نمی‌خواهیم بدانیم. اسلام، اسلامی که ما می‌شناسیم، اسلامی که از متن قرآن سرچشمه گرفته و سنت پیغمبر [است]، هیچگونه آزادی را محدود نمی‌کند. هر جمعیتی بخواهد آزادی مردم را در انتقاد و بحث محدود کند، این اسلام را نشناخته. هر جمعیتی که نخواهد استثمار و استعمار و استبداد ریشه کن بشود، اسلام را نشناخته.

گروه‌ها و جمعیت‌ها چه می‌خواهند؟ چه می‌گویند؟ غیر از عدالت؟ غیر از قسط؟ غیر از آزادی؟ ولی تا آن حد آزادی که در مسیر این حرکت انقلابی [باشد] که دنیا این حرکت را یک حرکت انقلابی اسلامی شناخته و هر منصفی هم می‌داند، مربوط به یک مکتب و یک گروه هم نیست. [متعلق به] توده‌های مردم، توده‌های مسلمان، رهبری قاطع اسلامی [است]. آیا کسی منکر این مطلب است؟ نمی‌خواهیم باور کنیم ولی دنیا می‌داند، شرق و غرب می‌دانند که این یک حرکت جدید است، یک پدیده‌ای است در دنیا و در مجتمع ما. نماینده‌هایی که از کشورهای اسلامی می‌آیند همه یک زبان می‌گویند: مکتب‌های غیراسلامی در کشورهای اسلامی کم‌اثر شده، کم‌رنگ شده، قومیت‌ها و ملیت‌ها در توده‌های جوان و ملت‌های اسلامی کم‌اثر شده، همه متوجه یک انقلاب اسلامی هستند. چرا گروه‌های ما نمی‌خواهند باور کنند، بیاندیشند؟ چه مسئله‌ای است که ما باید مقابل هم قرار بگیریم؟ بین مسلمان‌ها یک قرآن، یک کعبه، یک خدا، یک مبدأ، یک معاد حاکم است، یک کتاب است.

گروه‌های غیرمسلمان چه می‌خواهند؟ قسط می‌خواهند؟ عدالت می‌خواهند، نفي استثمار و استعمار می‌خواهند؟ مگر قرآن موافق با استعمار و استثمار است؟ آیاتی که من در مجالس و مجامع گاهی خوانده‌ام

«قَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/۲۵)

«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ» (آل عمران /۱۸)

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَهِ» (نساء/۱۳۵)

قسط یعنی چه؟ قسط یعنی حق هر کسی را به او دادن، قسط یعنی هر کسی را در جای خود قراردادن، قسط یعنی ثمرۀ کار و فکر هر کسی را به خودش برگرداندن، یعنی نفي استثمار. استثمار یعنی  بهره‌کشی انسان از انسان که بدترین پدیده‌ای است در جوامع بشری از ابتدای تاریخ. بشری که خدا او را مختار و متفکر آفریده و آزاد آفریده تا از منابع طبیعی بهره‌مند بشود و منابع طبیعی را استثمار کند؛ بعد همین بشر افراد خودش را استثمار می‌کند، یعنی بهره‌کشی انسان از انسان. این پست‌ترین، بدترین پدیده‌ای است که در تاریخ پیش آمده و هنوز در دنیا ریشه دارد. در همه جای دنیا هم استثمار هست، در تمام کشورهافقط فرقی ]که[ می‌کند در بعضی از کشورها استثمارگر دولت‌ها هستند، احزاب هستند، در بعضی از کشورها  گروه‌ها هستند. پس ما سه شعار داریم، کیست که این شعار را قبول نداشته باشد؟

نفی استعمار، نفی استبداد به هر صورت ، نفي استثمار.

شما برادران، شما فرزندان، آیا غیر از این سه اصل و سه مطلب که اساس حرکت اجتماعی و انقلاب ماست مطلب دیگری هم دارید؟ پس چرا در مقابل هم موضع‌گیری می‌کنید؟

این‌قدر مسئلۀ قسط در ادیان و اسلام مهم است که کسانی که حتی با دین سر و کار ندارند، اگر صادقانه قیام به قسط کنند، قرآن از آنها تمجید کرده است.

«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» (آل عمران ۲۱)

آنهایی که کفر به آیات می‌ورزند، آنهایی که انبیاء را بدون حق می‌کشند و آنهایی که آمرین به قسط را می‌کشند. کسانی واردند در تعبیرات قرآن تکرار «قْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ» متوجه‌اند که یک گروه دیگری هستند. مردمی که ندای انبیاء را نشنیدند یا نفهمیدند، قاصرند نه مقصرند. اگر در راه قسط حرکت کنند، برای اقامۀ قسط، قاتلین اینها را قرآن در ردیف قاتلین انبیاء قرار داده و به همه بشارت عذاب داده؛ این سعه صدر اسلام است.

برادرها، فرزندان، مسلمان‌ها، اسلام دارای سعه صدر است، اسلام دارای گذشت و چشم‌پوشی است. اسلام با تنگ نظری درست درنمی‌آید. بنابراین، ما هم تا مادامی که افرادی، گروهی، در خلاف مسیر و حرکت انقلاب اسلامی ما حرکت نکنند، حق نداریم که نسبت به آنها تعرض کنیم، اهانت کنیم. وحدت را باید حفظ کنیم. اگر ما وحدتمان را حفظ بکنیم، دیگر در سرحدات ما و اطراف ما هر روز یک غائله‌ای، مصیبتی پیش نمی‌آید. همان مردم ما باید از حریم و مرز انقلاب ما و مرز کشور ما دفاع کنند؛ دیگر لازم نیست آنجاها سپاه و ارتش برود، ولی بر اثر همین شبهه‌ها، اختلاف‌انگیزی‌ها هر روز، روزنامه، رادیو، برادرکشی [اتفاق می‌افتد]. چرا برادرکشی؟

برادر کرد، برادر عرب، برادر بلوچ، مگر غیر از آزادی، غیر از آبادی، غیر از قسط، مطلوب دیگری داری؟ اگر در سایۀ اسلام و قرآن تأمین نشود از کجا می‌توانی تأمین بکنی؟ به چه صورتی می‌توانی تأمین بکنی؟ در سایۀ کدام کشور می‌خواهی قسط و عدالت را تأمین بکنی؟

قسط، یعنی حق هرکسی را به او دادن. مطلب دگم و بسته‌ای هم نیست. چه حق اقتصادی هر کسی، بهرۀ کار هر کسی، چه حق فکری و حق اجتماعی، یعنی هر کسی، هر فردی به حسب استعدادش، هوشش و کاراییش، باید در پست خودش قرار بگیرد.

اگر ما حرکت‌مان، حرکت انقلابی اصیل باشد، یک وزیر، یک مدیر کل، همین قدر احساس کند که یک فردی بهتر از او کار می‌کند، کارایی یک فرد بیشتر است، حرام است برایش که این پست را نگهدارد؛ باید بدهد به آن کسی که کارا می‌باشد. [باید] فوراً پست را خالی کند.

اگر ما به قسط اسلام و اقامه قسط معتقدیم، اگر به رهبری قرآن و اسلام معتقدیم، هر کسی به جای خود [باید قرار بگیردهر کسی به حق خود [برسد]. این نظام هرم اجتماعی است، قاعدۀ این هرم بر تودۀ مردم است؛ تودۀ مردم قاعدۀ این هرم، این مخروط هستند. تمام طبقات؛ کارگر، کشاورز، بازاری، کارمند کشوری، لشگری [در قاعدۀ این هرم هستند] و در رأس این مخروط طبقۀ حاکم با رهبر است .

متأسفانه در نظام طاغوتی، آنهایی که نگهبان و نگهدار اجتماع‌اند و قاعدۀ این هرم هستند، آنها تحت فشار واقع می‌شوند؛ امر همیشه از بالا باید صادر بشود. برخلاف منافع توده‌ها، برخلاف مصالح توده‌ها، توده‌ها را زیر بگیرد، در فشار بگذارد، استعدادها را بکشد؛ ولی در نظام عادلانه باید از پایین به بالا الهام بشود و نظام اجتماعی و رهبری را باید تودۀ مردم انتخاب کنند. در نظام اجتماعی ما، رأس این هرم که دربار بود، ساقط شده ولی هنوز قواعدش باقی است.

اگر شوراها تشکیل بشود، اگر مردم همه حق رأی داشته باشند، همه حق نظر داشته باشند، این هرم قابل بقاست والّا آسیب‌پذیر است و ما باید متوجه باشیم.

رهبری و شخصیت رهبر به قدری قاطع، به قدری دارای ایمان و حسن نیت است که کمتر می‌توانید شما رهبری مثل آیت الله خمینی پیدا کنید.

گروه‌هایی گله می‌کنند که ما راه نداریم، بی‌خود گله می‌کنند. یک گوش شنوا و «أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»، همان‌طور که در وصف پیغمبر(ص) قرآن گفته، حرف‌ها را می‌شنود، می‌سنجد و بعد آنچه که صحیح است و درست است و قابل اجراست، دستور می‌دهد.

 بعضی خیال می‌کنند من گاهی که مسافرت می‌کنم به قم، فقط برای یک مسئله مهم سیاسی است. روزنامه‌ها جنجال می‌کنند، سروصدا، خط‌های درشت. بله، تبادل نظر هست ولی مهمتر از این، من هر وقت احساس ضعف می‌کنم، گاهی یأس برایم پیش می‌آید، از چنین رهبری، ]از[ قاطعیت، توكل، ایمان و خلوص او الهام می‌گیرم. اگر قدردانی نکنید خداوند بر اثر این کفران نعمت، باز همان‌طوری که از رهبرهای گذشته قدردانی نکردید، خداوند ما را مبتلا به عذاب خواهد کرد.

آنچه برای ما و رهبری ما مهم است نشان دادن چهرۀ واقعی اسلام است که بعد از رسول خدا(ص) و صدر اول، این چهره آلوده شده. اسلام از دربارها، وابستگان به دربارها صادر شد. وابستگان به طبقات ممتاز و استثمارگرها. ما می‌خواهیم بگوییم این اسلام، آن اسلام نیست. آن اسلامی که قرآن آورد. آن اسلامی که پیامبر(ص) آورد، آن مدینۀ فاضله‌ای که در یثرب تشکیل شد، این غیر از آن اسلامی است که امروز در کشورهای اسلامی و در کشور ما تا به حال بوده است.

اگر شکست بخورد اجتماع ما، مهم نیست. باید گروه‌های مذهبی، جامعه‌های مذهبی، رهبرهای مذهبی، متوجه باشند اسلام شکست نخورَد، چهرۀ اسلام خراب نشود. علی(ع) شکست خورد، امام حسین(ع) هم شکست خورد. علی(ع) می‌توانست با سیاست‌های معمولی، با مروان و طلحه و زبیر ومعاويه چندی بسازد. بعضی از نویسندگان مصری هم می‌گویند علی(ع) سیاستمدار نبود، برای این‌که اگر با اینها می‌ساخت، می‌توانست خلافتش ادامه پیدا کند. با این دید می‌بینند؛ ولی اگر می‌ساخت (آيا) این علی(ع) همان على بود که ما امروز می‌شناسیم؟ علی(ع) شکست خورد ولی چهرۀ علی باقی ماند، چهرۀ علی(ع) در تاریخ ماند، نظامی که علی(ع) می‌خواست به ما نشان داد؛ امروز ما هم همین را می‌خواهیم:

اگر خدای نخواسته شکست خوردیم، می‌خواهیم چهرۀ اسلام باقی بماند، فرصت‌طلبی‌ها، خودخواهی‌ها، غرورها، چهرۀ اسلام را آلوده نکند و منحرف نکند. آن چهرۀ خالص اسلام، آن چهرۀ آزادی‌بخش اسلام، آن چهره‌ای که نفی هرگونه استعمار و استثمار بشر از بشر می‌کند، آن باقی بماند.

بیش از این نه من حال دارم، شما هم خسته شدید. فقط یک توصیه، بیایید با این سه شعار نفي استعمار و عوامل استعمار، نفی استبداد به هر صورت. باز این آیه را برایتان بخوانم که می‌فرماید: «آن کسانی که می‌خواهند در زمین خودخواهی کنند و غرور و سربلندی و افتخار بر دیگران بفروشند که افساد در زمین می‌کنند، آنها در جایگاه آخرت جایی ندارند».

پیغمبر اکرم(ص) هر سپاهی را که می‌فرستاد می‌فرمود با آنها بجنگید که با شما می‌جنگند، «أَلَّا تَعْلُوا عَلَي الله فی عباده و بلاده» سرکشی نکنید، غرور برای شما پیش نیاید.

رهبرهای مذهبی! جوان‌های مذهبی! جوان‌های دیگر! غرور باعث شکست ماست، خودخواهی‌ها، خودبینی‌ها، جمعیت‌ پرستی‌ها، گروه‌ پرستی‌ها نکنیم که مشمول همین آیه بشویم. «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ …». در گرداب خودشان بپیچند، یک وقت متوجه می‌شوند که همه چیز را از دست دادند. آنهایی که علیه مصالح مردم، مصالح مسلمان‌ها، مصالح ایرانی‌ها، در همین کاخ مجلس شورا عربده می‌کشیدند، کجا بودند؟ آن احزابی که کارشکنی کردند در مقابل آن حرکت ملی ما، چطور می‌توانند این ننگ تاریخی را از چهره‌شان بزدایند؟ همۀ ما مردنی هستیم، همه می‌میریم، کاری کنیم که در این مفصل تاریخ نگویند فلان حزب خیانت کرد و حرکت را متوقف کرد، انقلاب را منحرف کرد، فلان جمعیت چنان کرد! عمر ما در مقابل عمر تاریخ چیزی نیست، باید خدا را در نظر داشته باشیم، وجدان عمومی را در نظر داشته باشیم.

نسل آینده را که در دنبال ما، همان‌طور که ما گذشتگان و زندگی آنان را تجزیه و تحلیل می‌کنیم. آنها تجزیه و تحلیل خواهند کرد و مورد نفرین آنها واقع نشویم.

درود من و درود همۀ ما بر شهدای سی تیر در این فصل تاریخی؛ ولی بعد از آن، این نهضت متوقف شد، ولی خاموش نشد، مثل موج دریا. یک دهه گذشت، پانزده خرداد با رهبری امام خمینی پیش آمد، باز مردم را کشتند، قربانی دادیم، فدیه دادیم و گمان کردند با این قربانی دادن‌ها مطلب تمام شد. دشمنان ما با کوبیدن [فکر کردند که تمام شدولی طولی نکشید که این قیام بزرگ و انقلاب عظیم ما پیش آمد، بر اثر وحدت، بر اثر یکپارچگی. خداوند همۀ ما را به راهی که خیر جامعۀ ما است، آیندۀ ما است، نسل ما است هدایت کند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

//پایان متن 

پی‌دی‌اف

وحدت و آزادي: مجموعه پنج سخنراني از سيد محمود طالقاني، (مجموعه پنج سخنراني در فاصله ‎۳۰ تير ‎۱۳۵۸ تا ‎۳۱ مرداد ‎۱۳۵۸ به مناسبت هفته وحدت) به کوشش مجتمع فرهنگی آیت‌الله طالقانی (محمد بسته‌نگار و محمد مهدی جعفری)، نشر شرکت سهامی انتشار، مهر ماه 1361، صص 7-20، تطبیق داده شده با فایل صوتی

نسخه صوتی

سخنرانی طالقانی به مناسبت سالگرد قیام سی تیر در میدان بهارستان، 30 تیر 1358

نسخه ویدئویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

روزنامه اطلاعات، نشر شاهد (طلایه‌دار بیداری: شناخت‌نامه تصویری آیت‌الله سید محمود طالقانی، به اهتمام محمدرضا کائینی،نشر شاهد، 1392)

دیدگاه‌تان را بنویسید

اگر در رابطه با محتوای فوق اطلاعات تکمیلی دارید، از طریق کادر زیر با کتابخانه «طالقانی و زمانه‌ما» در میان بگذارید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *