معرفی: با آغاز ناآرامی در کردستان در اواخر اسفندماه سال 1357، آیت‌الله طالقانی به درخواست پنج نفر از اعضای جمعیت کردهای مقیم مرکز، همراه هیأتی از اعضای شورای انقلاب شامل محمد بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ابوالحسن بنی‌صدر، وزیر کشور، احمد صدر حاج سیدجوادی، و شکرالله پاک‌نژاد (رهبر گروه فلسطین قبل از انقلاب و جبهه دموکراتیک ملی ایران بعد از انقلاب) و افرادی دیگر در روز اول فروردین ماه 1358، به سنندج سفر کرد. دیدار با اعضای شورای موقت شهر سنندج و جلسه با علامه مفتی‌زاده و عزالدین حسینی(از علمای کرد اهل تسنن)، سخنرانی در میدان اصلی و میدان آزادی در جمع مردم سنندج و عیادت مجروحان در بیمارستان شهر از برنامه‌های این سفر بودند. متن حاضر، سخنرانی آیت‌الله طالقانی به تاریخ پنجم فروردین 1358 در میدان آزادی سنندج، با حضور مردم این شهر است. طالقانی در این سخنرانی با اذعان به محرومیت‌ منطقه کردستان از تلاش حکومت جدید برای رفع این مشکلات گفته و خبر داده است برای برقراری آرامش در شهر، فعلا شورای موقتی برای یک هفته تشکیل می‌شود و سپس در انتخاباتی که برگزار خواهد شد اعضای شورای شهر سنندج با آرای عمومی انتخاب می‌شوند. او در پایان مردم را دعوت کرده است تا در رفراندوم تعیین شکل نظام سیاسی ایران که چند روز بعد در سراسر ایران برگزار می‌شود نیز شرکت کنند. متأسفانه کلمات ابتدایی این سخنرانی در متن موجود نیستند.
تاریخ ایجاد اثر: 1358/01/05
منبع مورد استفاده: از آزادی تا شهادت، اسناد جنبش اسلامی: قسمت اول از جلد دوم، تهران: انتشارات ابوذر، 25 مهر 1358، صفحه 299 تا 302.
منابع دیگر: روزنامه اطلاعات 6 فروردین 1358
منبع گالری تصاویر: آرشیو خانوادگی آیت‌الله طالقانی، روزنامه اطلاعات، کتابخانه ملی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
متن

سخنرانی دوم آیت الله طالقانی در میدان آزادی سنندج

...که همۀ شما به حبل‌الله، ریسمان پایدار و تعالی‌بخش انسانی، یعنی اسلام اصیل، اسلام انقلابی، اسلام وحدت‌بخش و نعمت خدا را به یاد آریم که همه برادر بودیم. همه پیش از این با هم اختلاف و دشمنی داشتید.

خطاب به مسلمان‌های صدر اسلام است. مسلمان‌هایی که دورۀ جاهلیت و تاریکی‌های دیجوری جاهليت را پشت سر گذاردند و چشم به طلیعۀ فجر اسلام گشودند. مسلمانانی که همه از هم می‌هراسیدند. از شبح و سایۀ یکدیگر می‌ترسیدند. در پرتو قرآن، در پرتو وحی محمدی (ص) همه چشم گشودند. با هم برادر و صمیمی شدند.

«وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ»؛ خداوند قدرت الهی بود که شمایی که در دوره جاهلیت قبل از اسلام با هم چنین دشمن بودید، خداوند در پرتو وحی و نبوت و هدایت قرآن بین دل‌های شما الفت آفرید و شما در آن دوره که همه در اثر جنگ‌های قبیلگی و خانگی و اختلافات مسلکی در لب گودال آتش بودید و در شرف سقوط بودید و خداوند به لطف و عنایت خودش شما را نجات داد. این آیۀ زنده، همیشگی، باید در گوش ما مسلمان‌ها طنین‌انداز باشد. امروز هم چنین است. همیشه چنین است. در دورۀ شرك طاغوتی که همۀ ما از هم می‌هراسیدیم، همه از هم وحشت داشتيم، جرأت دم زدن نداشتیم، دردهای خودمان را در دل پنهان می‌کردیم و لب‌هایمان را از گفتن می‌بستیم، چنان اختلاف، چنان نفاق، چنان بدبینی از داخل خانواده تا محله و روستا و شهر، همه از هم هراسان و گریزان بودیم. از برکت اسلام و انقلاب عظیم اسلامی و در هم شکستن بت‌ها و طاغوت‌ها بحمدالله چشم گشودیم. همه با هم برادر و خواهریم. 

این نعمتی که قرآن تذکر داده است، برای این است که بالاترین نعمت حیات و زندگی است. محبت، پیوستگی، هم‌فکری، هم‌قدمی، خوش‌بینی و نيك‌اندیشی نسبت به یکدیگر [است] که عکس این زندگی شرك و كفر و طاغوتی است. و همۀ آن‌هایی که دائماً نگران دسیسه‌های دشمن‌های ما هستند و همیشه مراقب کیدهای آن هستند، از هر سو نگران کرد. مسئله‌ای بود، نه تنها موضعی و محلی، بلکه نگرانی بود از سرایت این آتشی که دست آتش افروزان می‌خواست شعله‌ور کند، نه تنها منطقه را به آتش بکشد، [که] يك کشوری را به آتش بکشد. و این در میان این دود و آتش و سوز و گداز، دشمن‌های قهار ما بتوانند دوباره سرزمین مقدس اسلامی و ایرانی ما را محل جولان‌گاه خود و غارت‌های ثروت و سرکوبی استعدادها و از میان بردن تفاهم‌ها بشوند. 

به همین نگرانی بود که ما را برانگیخت. برای اینکه از نزديك مسائل این منطقه و این شهر را بنگریم و بررسی کنیم. تا آن‌جا که قدرت داشتیم، فرصت داشتیم، توان داشتیم، روز و شب، ساعت‌های متوالی بررسی شد. علل و عوامل آن که بیشتر جنبۀ روحی و اخلاقی دارد و سپس جنبه‌های خناسی و شیطانی کشف گردید و درصدد چاره برآمدیم. کشته‌های شما را شهیدان خودمان می‌دانیم. بیمارهایی که در بیمارستان‌ها خفته‌اند و زخمی شده‌اند، جراحت‌هایی است که در پیکر عظیم اجتماع اسلامی وارد شده است و امیدواریم خداوند به زودی آن‌ها را شفا بدهد و به خانه و زندگیشان برگردند.

زندانی‌هایی که نگران بودید و چه بسا همین زندانی‌ها، وسيلۀ تبلیغات و تحریکات بعضی مغرضين بودند، به همین زودی به خانه‌ها برمی‌گردند. برای اینکه در شهر شما آرامش، تفاهم و برادری مستقر بشود، هیأتی با انتخاب و نظر گروه‌های مختلف و جمعیت‌های مختلف، چند نفری، تعیین شده‌اند به عنوان شورای موقت که بیش از يك هفته مجال ندارند. پس از يك هفته واگذار می‌شود به آراء عمومی شما. زن و مرد ساکن همین شهر محترم، بتوانند نمایندگان شورای شهری شما را تعیین کنند. 

این شورا وظیفه دارد که امنیت را در این منطقه حفظ کند و اخلال‌گران و آن‌هایی که مترصدند، دستشان را کوتاه کند. به دردهای شما به دردها و رنج‌های شما که همه می‌دانید، رسیدگی کند و این‌ها را به مرکز گزارش بدهد و ما از دولت و از ملت ایران پیش از دولت بخواهم که همۀ نیروی خود را آن‌قدری که ممکن است، متوجه رفع دردها و محرومیت‌های این منطقه بگرداند. این اصول و کلمات نتایجی بود که تا این ساعت به آن رسیده‌ایم و اکنون هم برادران ما آقای دکتر بهشتی و جناب آقای هاشمی و دیگران، آقای بنی‌صدر و وزیر کشور مشغول تتمیم و تکمیل همین برنامه‌ها هستند. 

و من چون شنیدم که شما برادران و خواهران در زیر باران مدت‌هاست انتظار دارید که من خدمت شما برسم و سلام و وداعم را عرض بکنم. ناچار آمدم و از برادرانم رخصت گرفتم که سلامی و وداعی و خداحافظی از شما بکنم.

 این نکته را هم شما برادران عزیز، خواهران محترم من، فرزندان من، متوجه باشید که در سراسر کشور این شهر شما که مرکز کردستان شما و کردستان ما، اولین شهری است که انجمن شهری خود را آغاز می‌کند و به همین زودی انجام می‌دهد. انجمنی که باید نمایانگر نماینده‌های واقعی شما باشد. 

ما امیدواریم از شما رشد خود را، همت خود را، بينش خود را، ایمان خود را به کار ببرید، تا این انجمن با کمال آزادی و آراء آزاد شکل بگیرد و صورت بیابد تا نمونه‌ای باشد برای سرتاسر منطقه کردستان و بلکه برای همه کشور که ما بتوانيم به وسيلۀ رسانه‌ها و تبلیغات در سراسر کشور نشان بدهیم که مردمی که می‌خواهند و باید سرنوشت خود را به دست بگیرند، نمونه‌ای باشید برای آن‌ها. امیدواریم که همة مشکلات به تدریج با صبر، با حوصله و با قدم ثابت حل بشود. 

امیدواریم که آن‌چه را که تا به حال این کردستان عزیز و مردم کرد ما محرومیت‌ها، ناراحتی‌ها، رنج‌ها، تحقیرهایی که دیده‌اند، پس از این به سرعت و با همت خود و هوشیاری خودشان جبران بشود. 

مسئلۀ دیگر، چند روز دیگر رفراندم در سراسر کشور آغاز خواهد شد. در همۀ راهپیمایی‌های چندین هزار نفر، میلیونی [در] تهران و هزارها هزار افراد زن و مرد مسلمان متعهد ما، از جنوب تا شمال، از شرق تا غرب با راهپیمایی خود رأی خود را داده‌اند. برای این که این مسئله به صورت قانونی دنیاپسند - که ما هیچ‌وقت هم نخواستیم دنیا ما را بپسندد، مگر در این انقلاب ما دنیا می‌خواست دنیای شرق و غرب که ما چنین انقلابی کنیم - ولی برای اثبات به نق‌بزن‌ها و آن کسانی که خدشه در کارها می‌کنند، این رفراندوم خواهد شروع شد.

چون ملت ایران و مردم ایران با همۀ اختلافات جزئی که دارند - و باید هم اختلافات جزئی باشد ولی مناقشه و تضاد و خصومت نباید باشد - به جمهوریت هم رأی می‌دهند، یعنی يك حكومتي و يك نظامی که همۀ مردم، مردم ایران، پاسدار آنند. به اسلاميت آن رأی می‌دهند. برای این که قوانین و اصول اسلام مترقی‌ترین و متعال‌ترین و رهابخش‌ترین قوانین دنیاست.

به عقیدۀ ما و به تجربۀ تاریخ، همۀ جمهوریت‌ها و انواع مختلف و همۀ مکتب‌ها تجربه خود را نشان داده‌اند. کمبودهای خود را ارائه داده‌اند. مکتب‌های شرق و غرب بر مبنای اقتصاد است و آزادی حاکم بر اقتصاد. ولی در نظام اسلام آزادی انسان‌هاست و آزادی حاکم بر اقتصاد است، نه اقتصاد حاکم بر آزادی باشد. ما اقتصاد را زیربنای زندگی انسان‌ها نمی‌دانیم. به دلیل این‌که يك انسانی حاضر است گرسنه باشد، محروم باشد، ولی آزاد باشد. از این جهت در این رفراندوم، جمهوريت است، یعنی آزادی. و اسلامی است برای این که معیارهای اصیل اسلام ما همه‌گونه آزادی را تأمین می‌کند، جز تجاوز، جز دشمنی، جز تعدی به حقوق خلق و خالق. چیزی نیست که کسی، يك انسان با وجدانی که دارای دید وسیع باشد، بتواند انکار کند. اگر هم خواست هر کسی رأی ندهد، آزاد است.

اما همان‌طوری که امام خمینی فرمودند و من هم عرض می‌کنم و من هم رأی خودم را به جمهوریت اسلامی می‌دهم و دیگر همه آزادند…

امیدواریم که در پرتو وحدت، هم‌فکری، هم‌آهنگی و رهبری علمای آگاه و هوشيار، و علمای مذهبی خودتان و رهبری شخصیت‌هایی مانند برادرم آقای مفتی‌زاده بتوانند این هدف‌هایی که گفتيم: اولاً انتخاب و تعیین انجمنی که نماینده افکار و آراء و نظريات شما و خواسته‌های شما باشد. ثانياً ان‌شاءالله رفراندوم، سپس مجلس مؤسسان برای تنظیم قانون اساسی، سپس دولتی که خود مردم می‌خواهند ان‌شاءالله با رشد و با هوشیاری این مراحل را به پایان رسانند. 

بیش از این من مزاحم نمی‌شوم چون وقتمان ضیق است و قسمتی از کارهایی که داریم مانده است. از همۀ شما برادران و خواهران تشکر می‌کنم. شما را در پناه قرآن، در پناه حق، در پناه خدا، در پناه رهبرهای آگاهتان می‌سپارم و از شما خداحافظی می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و بركاته.

نوروز 1358

//پایان متن

پی‌دی‌اف

از آزادی تا شهادت، اسناد جنبش اسلامی: قسمت اول از جلد دوم، تهران: انتشارات ابوذر، 25 مهر 1358، صفحه 299 تا 302.

نسخه صوتی

این محتوا فاقد نسخه صوتی است.

نسخه ویدیویی

این محتوا فاقد نسخه ویدئویی است.

گالری تصاویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *