خطبههای طالقانی در نماز جمعه سوم
خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعين، فاطر السموات والارضين، اشهد انه لااله الا هو وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد، یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حي لا يموت بيده الخير و هو على كل شيء قدير و نصلی و نسلم على عبده ورسوله ،السراج المنیر، رحمة للعالمين وبشيرا ونذيرا للناس اجمعين، وعلى آله وأصحابه وخلفائه والائمة المعصومين من ولده الذين هم كلمة التقوى و أعلام الهدى العروه الوثقی و الحجج على اهل الدنيا و على القائم بالحق الحاكم باکتاب، الحابس نفسه على ذات الله آخر خليفته و حججه على عباده.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ».
ای کسانی که به یک حقیقت برتر و عالمی و جهانی بالاتر و برای انسان مقامی والاتر معتقدید. ایمان آوردهاید، اجابت کنید، بپذیرید خدا و رسول را. آنگاه که شما را میخوانند و آنچه را که شما را زنده میدارد. آنچه را که دعوت دین و کتاب ما و پیمبر ما و اولیاء ما بر آن است، زنده نگه داشتن و رو به زندگی بردن مردم است.
معتقدات ما، احکام ما، دستورات ما، عبادات ما، زندگی اجتماعی ما، بر محور حیات است و حرکت حیات سری است، مرموز. اثر ظاهر حیات حرکت است و رشد است و نمو. دفع و جذب یک موجود زنده دارای چنین خاصیتی است: دفع از ناملایم، غیر صالح، نامتناسب و جذب آنچه که ملایم است و متناسب است برای رشد و نمو. دعوت ما، دعوت انبیاء برهمین اساس است که انسانها زنده شوند. انسانها که غرائز، شهوات، شرک، آنها را از حرکت و نمو بازداشته است، رو به حیات و حرکت بروند. چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی. یک فرد زنده، اولین اثر زندگی در انسان زنده و در فرد زنده همین است که آنچه را که مانع رشد و حرکت فکری اوست دفع کند و آنچه برای رشد و حرکت فکری و اخلاقی اوست جذب کند. یک تجمع زنده این خاصیت را باید داشته باشد. یعنی: حرکت حیاتی: شکوفا شدن استعدادها و جذب آنچه از علوم و سرمایههای طبیعی برای رشد خود لازم دارد و دفع آنچه که ناملایم است، نامتناسب است. هر قانونی، هر رهبری، هر اندیشهای که انسانها و جامعه را زنده کند، همان قانون خداست. قانون خدا برای زنده نگهداشتن و روبه زندگی بردن بیشتر فرد و اجتماع است. پس هر قانونی که فرد و اجتماع را زنده بدارد، هر چه خاصیت دفعی و جذبی او را قویتر کند، زندهتر و پایدارتر است. قوانین اساسی ما باید بر همین پایه باشد. اگر در نصوص ما و در روایات ما و سنت ما دربارۀ مسائل روز صراحتی نباشد، زندهکننده به شمار نمی آید. این معیار قانون اساسی یک اجتماع ایمانی و زنده است. یعنی هر قانونی که جامعه را از تهاجم و از ناملایمات و از فساد حفظ کند و آنچه صالح است جذب کند، آن قانون، قانون خدا است. معیار قانون ما، قانون اجتماعی ما، قوانین فردی ما همین است. «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» بدانید که گاه شما از درون قلب خود بیخبرید. شرک، فساد و گناه، حرکت قلبی و وجدانی شما را از کار میاندازد و بدانید که منتها الیه چشمانداز حرکت شما به طرف حق است.
«وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً»
در برابر فتنهها، تحریکات نباید ساکت بنشینید. نتیجۀ فتنهها عذابهایی است که به اجتماع برمیگردد و اجتماع را دچار انحطاط، سقوط و رکود خواهد کرد و کسانی که در برابر فتنهها ساکت مینشیند، این را بدانند که نتیجۀ فتنهها فقط به ظالمها برنمیگردد. «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» غفرالله لنا ولكم و وفقنا لما يحيينا و لما يحب و يرضى.
والسلام علیکم و رحمت الله و بركاته
خطبۀ دوم:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذي يسبح لهما في السموات و ما في الارض الملک القدوس، العزيز الحكيم والصلوة والسلام على نبيه، المبعوث، ليتلوا على الناس آیاته و یزکیهم و يعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین.
والصلوة والسلام على جميع الانبياء والمرسلين والملائكة المقربين و اولیاء الله الطيبين الطاهرين و على الحاضرين و رحمة الله و بركاته.
تسبیح، «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْض» آنچه در آسمانها و زمین هستند تسبیح گویانند و عملشان به شعور طبیعی و فطری در حد وجودی که دارند، تسبیح خدای میگویند ولی ما درک نمیکنیم.
جمله ذرات زمین و آسمان با تو میگویند پیدا و نهان
ما سميعیم و بصیریم و هشيم با همه نامحرمان ما خامشیم
این دید وحی، دید قرآن است. دید جهانبینی ماست. همه عالم در حرکتاند و همۀ ذرات کوشش دارند که خود را از بدی، از پلیدی، از نقص برهانند. یک آن سکون و بیحرکتی نیست. حرکت در چه جهت؟ در جهت قدرت، در جهت تنزه، در جهت پاکی و کمال. این حقیقت تسبیح است که همۀ عالم را فرا گرفته.
و من في السماوات و من في الارض.
همین زمین که ما را در برگرفته، مادربزرگ ماست و همۀ مواليد با این حرکات خود را در آغوش گرفته است و در این فضا با چه سرعتی در حرکت است و فراوردههای مختلف، گوناگون، تسبیحگوست. یعنی دائماً موالید خود را از روشنایی به تاریکی برای سکون و آرامش از تاریکی به روشنایی، از سردی به گرمی و حرارت، از حرارت به سرما برای اینکه موجودات آرامشی پیدا کنند.
در هر نقطۀ زمین که نگاه بکنیم، میبینیم یک نقطۀ تاریک، یک نقطۀ روشن، یک جا شب است، یک جا روز، يک جا زمستان، یک جا تابستان، یک جا بهار، يك جا پاییز. این در حرکت زمین است. حرکت تسبیحی که باطرب در این عالم، در این فضا دارد سیر میکند و مواليد خود را میپروراند و از ضعف میرهاند و به سوی کمال و به سوی بقاء پیش میبرد. اما در میان این عالم که همه تسبیحگو هستند زمین و آسمان و نسیم و حرکت دریاها و طوفانها، همه برای پاک کردن ساحت عالم از پلیدی و نقص و فساد است، یک موجود به اسم انسان در وسط این عالم خود را با اختیار و اراده، ناقص میداند. به پلیدیها خود را آلوده میکند. غرائز و شهواتش بر عقل و فطرتش غالب میشود. اسلام، قرآن میگوید «هو الذى» همان خدا، همان خدایی که یسبح له ما في السموات و ما في الارض. همان خدایی که الملک القدوس لعزيز الحكيم از همان مبدأ عزت، حکمت، قدوسیت، ملوکیت، برانگیخت پیامبری را تا این انسانهای واژگون، انسانهای راکد، انسانهای ساکن، انسانهای آلوده به شرک و کفر و گناه و پلیدی را برهاند و هماهنگ با همۀ عالم کند. همۀ عالم با هم هماهنگاند. ولی انسان است که ناهماهنگ، خود را با حرکت و نظام عالم مینماید. هو الذي بعث في الامیین. همان خدا، همان خدا برانگیخت در میان مردمی امی، مادرزاد، بیسواد، مردمی که در تحت تأثیر هیچ قانون و نظامات معمول بشری نبودند، مردمی که متأثر از هیچ علم و مکتبی نبودند. مردم فطری، مردمی که خودشان بودند و فطرتشان در مقابل این جهان بزرگ و جهان عظیم در میان چنین مردمی، از میان چنین مردمی برانگیخت رسولی را «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ».
از روم و ایران و مکتبهای دنیا و مردمی که تحت نفوذ و قدرت قوانین و حاکمیت نظامات معمول اجتماعی بودند برنیانگیخت. مردمی که در بیابان زندگی میکردند فطری بودند. خودشان بودند و این عالم. در میان اینها برانگیخت پیامبری را تا آنان را تزکیه کند. قضاوت درست از همین مردم است. آن مردمی که میتوانند حق را درست بفهمند. آنهایی هستند که تحت تأثیر مکتبی و نظاماتی و قوانینی واقع نشدند. قوانین غیرالهی. آنهایی که خون میدهند، آنهایی که صدای انبیاء را درست میفهمند، درک میکنند، با تمام شعورشان همین مردم امی هستند. درسخواندههای ما اغلب گرفتار چهارچوب دیدهای مکتبی خودشان هستند. آنهایی که در نظامات دنیا واقعاند، تحت تأثیر قدرتهای طاغوتیاند و سایۀ این قدرتها بر فکر و اندیشه و فطرتشان گسترده شده. مگر به این زودی میتوانند باورکنند؟ مگر جامعۀ ما اکثراً میتواند به این زودی باور کند که جامعهای آزاد است و باید رو به تزکیه برود؟ هنوز سایۀ طاغوت و شرک و شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله در اکثر افکار باقی است. باید یک نسلی یک دورهای و یک تحولاتی تا به تدریج این رسوبات برطرف شود. تا تزکیه بشوند. این درگیریها، این دعواها، این جنگها، این ناباوریها، این دروغ گفتن به یکدیگر، شهرتطلبی اینها همه از آثار سایۀ طاغوت است. یک نظام فرو ریخت ولی گرد و غبارش هنوز در چشمهای ما هست. دور خودمان میگردیم. به همدیگر تنه میزنیم، تو سر همدیگر میزنیم. اکثراً یک حقیقت را میخواهیم و آن نجات از تاریکی به نور است. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» چرا؟ برای اینکه هنوز در گرد و غبار آثار خرابۀ طاغوتیها و استبدادها هستیم. هنوز ما میخواهیم به یکدیگر حاکمیت داشته باشیم. آن حزب به آن حزب، آن جمعیت به آن جمعیت، آن فرد به آن فرد.«لیزکیهم» تا این مردم فطری را تزکیه کنند. عقول اینها را از شرکهایی که وارد شده در جزيرهالعرب پاک کند. نفوس اینها را از رذائل خلقی منزه بدارد. اجتماع اینها را از فاسد و مفسد و مستکبر و خودخواه و مستبد و مستأثر و ظالم یکسره پاک کند.
با این هدف این نبوت است. هماهنگی با عالم، تزکیۀ نفوس و اجتماع، تزكيۀ عقول، تزکیۀ انسانها از آثار شرک: لیزکهیم. «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ» مرحلۀ اول تلاوت آیات است. یعنی آشنا کردن انسان با این جهان بزرگ. انسانی که در پوست خودش منزوی شده و خودش و جهان را فراموش کرده. این آیاتی که آیت و آیات وحی است و مترجم آیات وجود است، این آیات را پی در پی تلاوت میکند تا مغزها آماده شود، تا ارواح آماده بشود، تا نفوس آماده و تزکیه بشود، تا تابش وحی بر آن بتابد. همانطوری که یک زمینی را اگر بخواهید برای کشتی مستعد کنید باید قبلاً مدتها در پرتو نور قرار بدهید تا زمین آماده بشود «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ».
آیات وحی یعنی آیات وجود را بر اینها تلاوت کند تا ذهنها پاک بشود. انسانی که از خود و جهان بیگانه شده، با عالم آشنا بشود، با این ستارهها، با این حرکات شبانهروز، با این نظامات عالم، با همۀ اینها آشنا بشود. جزء عالم شود. انسانی که خودش را از عالم به کنار کشیده و در افکارش، در شهواتش و در تخیلاتش منزوی شده. «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ».
بعد از تلاوت آیات، تزکیه است. زمین را باید پاک کرد از علفهای هرزه، از ریشههای بیمصرف و بیخود، از سنگ و کلوخ و خاکهای نامساعد پاک کنند. این مرحلۀ دوم یزکیهم، بعد آماده شدن به هدف نهایی چیست؟
«وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» همه دارای عقل صحیح بشوند، همه درست قضاوت کنند. همه همه چیز را درست بفهمند. کتاب، قوانین، نظامات زندگی، سنن عالم را خوب درک کنند و عقلها و افکار شکوفا بشود و دارای حکمت، عقاید محکم، اخلاق محکم، پابرجا و ریشهدار بشوند.
این نتیجۀ بعثت این پیغمبر است، اگر اجتماع را میخواهد از ظلم و استثمار و استعمار پاک کند، تنها این نیست که خوب بخورند. تنها این نیست که همۀ زندگیشان از جهت مادی مرفه بشود. این مقدمه است، تزکیۀ مقدمه است برای یک هدف نهایی و عالی و آن تعالی انسانهاست به طرف علم و حکمت. این دید ماست. این مکتب ماست، این شناخت ماست. هرکه با این دید موافق است با مکتب ما موافق است.
«يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ».
پیشتازان مجتمع عالی اولی از این مردم تشکیل شد. از این پیشروان، از این مردان حق، از این تزکیهشدهها، از این مردمی که وحی مثل کبریتی بود که یک مرتبه آنان را مشتعل کرد. آن صداقتی که از این نبی دیدند، آن راستی، آن اعجاز وحی یک مرتبه تمام جزيرهالعرب را محترق کرد و پیش رفتند. عدهای از پیشروان، پیشتازان بودند. این وحی، این نبوت ممکن است بعد از این حالت رکود پیدا کند. افکار و اندیشههای مختلف در او وارد بشود، به قصرها برود، به کاخها برود، از سیر اصلی برگردد. ولی بعد کسانی باز مبعوث خواهند شد که دنبال همین حقیقت را خواهند گرفت. اینها هم دو مرتبه پیشتازند.
به شما ایرانیان بشارت که وقتی این آیه نازل شد یکی از اصحاب پرسید: یا رسول الله این «آخَرِينَ مِنْهُمْ» مردمی که بعد به این پیشتازها و پیشروان اول در فترتهای زمان ملحق خواهند شد و پرچم توحید و تزکیه و تعلیم را به دست خواهند گرفت کیانند؟ اشاره کرد و یا دست گذاشت به شانۀ سلمان، فرمود مردم این شخص: مردم مملکت این آدم. این بشارتی است. شاید امروز یکی از همان بشارتها تحقق پیدا کرده، شما باید مشعلدار توحید و اسلام در دنیای کفر و شرک و مادهپرستی باشید تا دنیا را نجات دهید. همانطوری که بعد از قرن اول اسلام ایرانیها بودند که اسلام را توانستند شکوفا کنند. با این همه علما، این همه فقها، این همه اخباریون، این همه فلاسفه، این همه متکلمین، اغلب از شما ایرانیها بودند «وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ» از این جهت باید متوجه باشیم ما مسئولیت سنگینی داریم. نه مسئولیت اجتماع خودمان، بلکه مسئولیت رهبری دنیا «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا».
این دنیای سرگردان، این دنیای متحیر، این دنیای شرک و بتپرستی، انواع شرکها، بتپرستیها، مادهپرستیها، شاهپرستیها در اثر حرکت، در اثر جلو رفتن بشر، اینها خود به خود همه سقوط کردند و میکنند ولی یک شرک در دنیا فعلاً سایه افکنده، آن هم مادهپرستی است. مادهپرستی به تمام معنا. اصالت مادۀ مفروض يا مظهر ماده، پول و سرمایه: مسلمانهای دنیا امروز یک چنین رسالتی دارند که از این شرک قرن مردم دنیا را نجات دهند.
«يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ»
غفرالله لنا ولكم. ربنا ولا تحملنا مالا طاقة لنا به واعف عنا واغفرلنا وارحمنا، انت مولانا فانصرنا على القوم الكافرين. رب اغفر لي ولوالدي ولمن دخل بيتي مومنا و للمومین والمومنات ولا تزد الظالمين الا تبار.
ربنا اغفرلنا ولا خواننا الذين سبقونا بالايمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا.
خدایا از ما بگذر. ما را عفو کن. پروردگارا آنچه که خیر و رضای توست، آنچه که وسیلۀ حرکت و حیات اجتماع ما است به ما الهام بفرما! رهبرهای عظیم ما، رهبر بزرگ ما، همۀ اینها را در تحت توجهات و عنایات و الهاماتت برای نجات این ملت و برای نجات مستضعفین و دچار شدههای به شرک، خدایا موفقشان بدار.
پروردگارا همۀ ما را به آنچه که رضای تو در آن است هدایت بفرما. دولت و ملت ما را برای نجات کشور و برای پیشبرد این اجتماع بپاخاسته. برای همان هدفهایی که قرآن بیان کرده است مؤید و متصورشان بگردان.
هفتۀ آینده را حضرت آیتالله امام خمینی اعلام فرمودند برای همبستگی تمام جهان اسلام با مسئلۀ فلسطین که مسئلۀ بسیار مهم بزرگی از جهت وضع دنیا و از جهت وظایف مسلمين، به خصوص مسلمانهای دنیا وظیفۀ بسیار مهمی است که برعهدۀ فرد فرد مسلمانهای دنیاست. برنامۀ هفتۀ آینده که روز جمعۀ آخر ماه است، همانطور که فرمودند، انشاءالله بعد تنظیم خواهد شد.
من مایلم بیشتر از این قدری صحبت میکردم. هم حال داشته باشم و هم شما آمادگی داشته باشید. بیشتر مطالبی که باید عرض کنم ولی هوای گرم و الحمدلله قبل از آمدن من هم برادر عزیزمان جناب آقای مجتهدی شبستری و هم آقای مهندس بازرگان که هم نخستوزیرند و هم مرد سیاستند و هم مرد دانشگاهی هستند و هم مفسر قرآن و فقیه در دینند، دیگر ما نمیدانیم چه جور نمونهای باید داشته باشیم. شما را به مسائلی که باید متوجه کردند و من بیش از این مزاحم نمیشوم. والسلام علیکم و رحمت الله و بركاته.
//پایان متن
شهادت و شورا: خطبه های نمازجمعۀ مجاهد کبیر، مفسر و معلم قرآن و ابوذر زمان آیت الله سید محمود طالقانی، بنیاد فرهنگی آیتالله طالقانی، مهر ماه 1358، صص 23 تا 29
- آیت الله طالقانی, استثمار, استعمار, اصول اعتقادی, امام خمینی, بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی, تزکیه, تسبیح الهی, جامعه, حیات, راه انبیاء, رسالت, روزنامه اطلاعات, سخنرانی, سلمان (س), سومین نماز جمعه, سیاست و اجتماع, سیاسی, شاهنشاهی, شرک, طاغوت, ظلم, فتنه, فلسطین, قانون, قانون خدایی, کتاب شهادت و شورا, مجتهدی شبستری و مهدی بازرگان., مذهبی, نماز جمعه
- اصول اعتقادی, سیاست و اجتماع
- انتشارات قلم, روزنامۀ اطلاعات, کتابخانه ملی